Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
covered
U
گرفتن شمشیر به وضعی که شمشیر خودبخود در حمله حریف منحرف نشود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
doubled up
U
مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
double
U
مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
doubled
U
مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
ceding parry
U
کنار زدن حمله و سد کردن شمشیر حریف در خط جدید
glided
U
حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
glide
U
حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
glides
U
حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
action on the blade
U
تماس با شمشیر حریف
double touch
U
ضربه شمشیر دو حریف در یک لحظه
double hi
U
ضربه شمشیر دو حریف در یک لحظه
in line
U
شمشیر در وضع حمله
binds
U
کنارزدن شمشیر حریف بطرف بدن او
bind
U
کنارزدن شمشیر حریف بطرف بدن او
compound parry
U
دفع شمشیر حریف با دو حرکت یا بیشتر
change of engagement
U
وادار کردن حریف به تغییرمسیر شمشیر
opposition
U
حرکت شمشیرباز ضمن تماس با شمشیر حریف تقابل
manipulators
U
گرفتن شمشیر با شست وانگشت ابهام
tackle
U
ازجا کندن حریف حمله به توپدار با انداختن یا گرفتن او
tackled
U
ازجا کندن حریف حمله به توپدار با انداختن یا گرفتن او
tackles
U
ازجا کندن حریف حمله به توپدار با انداختن یا گرفتن او
tackling
U
ازجا کندن حریف حمله به توپدار با انداختن یا گرفتن او
sword
U
شمشیر
bilboa
U
شمشیر
spurtle
U
شمشیر
bilbo
U
شمشیر
bolo
U
شمشیر
spit
U
شمشیر
blade
U
شمشیر
swordsman
U
شمشیر زن
swords
U
شمشیر
spits
U
شمشیر
gladiate
U
شمشیر مانند
sword cut
U
زخم شمشیر
at the point of the sword
U
بدم شمشیر
scabbard
U
غلاف شمشیر
swordplay
U
فن شمشیر بازی
sword cutter
U
شمشیر ساز
swordlike
U
شمشیر مانند
swordfish
U
شمشیر ماهی.
sword knot
U
شرابه شمشیر
baldric
U
بند شمشیر
fences
U
شمشیر بازی
scabbards
U
غلاف شمشیر
swordsman
U
شمشیر باز
swordsmanship
U
شمشیر بازی
swordfishes
U
شمشیر ماهی.
sword fish
U
شمشیر ماهی
handles
U
قبضه شمشیر
handle
U
قبضه شمشیر
to carry sword
U
شمشیر جستن
sword dance
U
رقص شمشیر
daito
U
شمشیر بزرگ
rapiers
U
شمشیر دودم
rapier
U
شمشیر دودم
claymore
U
شمشیر دودمه
fence
U
شمشیر بازی
sabre cut
U
زخم شمشیر
steeling
U
شمشیر پولادی
With a stork of the sword.
U
با ضرب شمشیر
tucker
U
شمشیر ساز
blade
U
تیغه شمشیر
hilts
U
دسته شمشیر
hilt
U
دسته شمشیر
steels
U
شمشیر پولادی
steel
U
شمشیر پولادی
steeled
U
شمشیر پولادی
foible
U
تیغه شمشیر
foibles
U
تیغه شمشیر
foilsman
U
شمشیر باز
pommel
U
قبه شمشیر
fencer
U
شمشیر باز
pommels
U
قبه شمشیر
head and arm
U
هنگام حمله حریف به دو خم دست و سر حریف را گرفته او رامی پیچانیم
stoccata
U
پرتاب با ضربه شمشیر
fence
U
شمشیر بازی کردن
fences
U
شمشیر بازی کردن
point d'arret
U
نوک چنگالی شمشیر
curtle ax
U
شمشیر کوتاه وسنگین
sword play
U
مهارت در بکارگیری شمشیر
scimitar
U
شمشیر هلالی شکل
toledo
U
شمشیر ابدارمصنوع تولدو
academic assault
شمشیر بازی نمایشی
stoccado
U
پرتاب با ضربه شمشیر
curtal ax
U
شمشیر کوتاه وسنگین
backsword
U
شمشیر یک لبهء برنده
falchion
U
شمشیر کوتاه و پهن
partizan
U
شمشیر پهن ودسته بلند
sword dance
U
اجرای رقص در اطراف شمشیر
electric foil
U
شمشیر فویل با نوک برقدار
weaknesses
U
ناحیه نزدیک نوک شمشیر
weaker
U
ناحیه نزدیک نوک شمشیر
engagements
U
تماس دو تیفه شمشیر درگارد
engagement
U
تماس دو تیفه شمشیر درگارد
weak
U
ناحیه نزدیک نوک شمشیر
circular parry
U
دفاع با حرکت چرخشی شمشیر
partisans
U
شمشیر پهن ودسته بلند
partisan
U
شمشیر پهن ودسته بلند
sabre cut
U
زخم شوشکه ضربه شمشیر
counter parry
U
دفاع با حرکت چرخشی شمشیر
foin
U
فرو بردن شمشیر یا نیزه
foibles
U
نیمی از شمشیر از وسط تانوک
weakest
U
ناحیه نزدیک نوک شمشیر
foible
U
نیمی از شمشیر از وسط تانوک
The pen is mightier than the sword.
<proverb>
U
قلم قدرتمندتر از شمشیر است .
counter riposte
U
حمله شمشیرباز پس از دفع حمله متقابل حریف
sabre
U
شمشیر بلند نظامی باشمشیر زدن
sabers
U
شمشیر بلند نظامی باشمشیر زدن
guarding
U
کاسه بین تیغه و دسته شمشیر
guards
U
کاسه بین تیغه و دسته شمشیر
croise
U
عبور تیغه شمشیر به شکل خاص
To behead ( decapitate ) someone .
U
کسی را گردن زدن (با شمشیر وغیره )
line of engagement
U
ناحیهای از سینه که روبروی شمشیر قراردارد
handles
U
قبضه شمشیر دستگیره جابجا کردن
guard
U
کاسه بین تیغه و دسته شمشیر
sabres
U
شمشیر بلند نظامی باشمشیر زدن
forte
U
نیمی از شمشیر از وسط تیغه تا دسته
fortes
U
نیمی از شمشیر از وسط تیغه تا دسته
directors
U
مدیر یارئیس مسابقه شمشیر بازی
director
U
مدیر یارئیس مسابقه شمشیر بازی
handle
U
قبضه شمشیر دستگیره جابجا کردن
saber
U
شمشیر بلند نظامی باشمشیر زدن
acinaces
U
شمشیر کوتاه ایرانیان قدیم وسکاها
touches
U
برخورد شمشیر به بدن ضربه فنی کشتی
touch
U
برخورد شمشیر به بدن ضربه فنی کشتی
scimitar
U
شمشیر کارد دسته دراز ونوک برگشته
tuck
U
درجای دنج قرارگرفتن یاقرار دادن شمشیر نازک
tucks
U
درجای دنج قرارگرفتن یاقرار دادن شمشیر نازک
pommel
U
قسمت فلزی پشت دسته شمشیر دستگیرههای خرک
barong
U
یکنوع چاقو یا شمشیر دسته کلفت لبه تیز
pommels
U
قسمت فلزی پشت دسته شمشیر دستگیرههای خرک
tucking
U
درجای دنج قرارگرفتن یاقرار دادن شمشیر نازک
underhook
U
گرفتن سر حریف با دست راست دست چپ زیر بازوی راست حریف قلاب و با حرکت قدرتی حریف را از بغل به روی تشک پرت کردن
counter disengagement
U
حرکت شمشیر به دور شمشیرحریف برای مواجهه درمسیر قبلی
dub
U
باتماس شمشیر بشانه شخصی لقب شوالیه باو اعطاکردن
dubbed
U
باتماس شمشیر بشانه شخصی لقب شوالیه باو اعطاکردن
dubs
U
باتماس شمشیر بشانه شخصی لقب شوالیه باو اعطاکردن
gain ground
U
ضربه با پا به امید بل گرفتن ان نزدیک دروازه حریف پیشروی شمشیرباز بسوی حریف
curtana
U
شمشیر رحمت :شمشیربی نوکی که درتاج گذاری پادشاهان انگلیس پیشاپ
foils
U
مسابقه شمشیربازی فویل شمشیر با گارد کاسهای وتیغه قابل انعطاف
foiled
U
مسابقه شمشیربازی فویل شمشیر با گارد کاسهای وتیغه قابل انعطاف
foil
U
مسابقه شمشیربازی فویل شمشیر با گارد کاسهای وتیغه قابل انعطاف
foiling
U
مسابقه شمشیربازی فویل شمشیر با گارد کاسهای وتیغه قابل انعطاف
autotomous
U
متقاطع بطور خودبخود وابسته به تقسیم خودبخود
autotomic
U
متقاطع بطور خودبخود وابسته به تقسیم خودبخود
angle block
U
سد راه شدن از کنار برای منحرف کردن حریف
side sweep and over under
U
گرفتن دست و کمرحریف کشیدن وی بطرف خودو با پای چپ زیر پای راست حریف را خالی کردن و پرتاب حریف
charges
U
حمله به حریف
charge
U
حمله به حریف
assaults
U
حمله بدنی به حریف
assault
U
حمله بدنی به حریف
assaulted
U
حمله بدنی به حریف
parried
U
دفع کردن حمله حریف
parry
U
دفع کردن حمله حریف
parrying
U
دفع کردن حمله حریف
bootleg
U
نوعی حمله با فریفتن حریف
parries
U
دفع کردن حمله حریف
mounting
U
دسته و پشت بند دسته شمشیر
deropement
U
مانور حمله با گریز ازشمشیر حریف
disengages
U
رد کردن شمشیراز زیرشمشیر حریف برای حمله
stop hit
U
ضد حمله شمشیربازضمن حرکات پیچیده حریف مهاجم
audible
U
تعویض مانور حمله یا دفاعی در مقابل حریف
disengaging
U
رد کردن شمشیراز زیرشمشیر حریف برای حمله
disengage
U
رد کردن شمشیراز زیرشمشیر حریف برای حمله
burn
U
امتیاز گرفتن از حریف
burns
U
امتیاز گرفتن از حریف
holding and hitting
U
گرفتن حریف و ضربه زدن
to take by storm
U
با حمله گرفتن
stationary tactics
U
دردروازه ضربه ازاد از حریف گرفتن
touch football
U
نوعی فوتبال با 6 یا 9 بازیگردر هر تیم که سد کردن مجازاست ولی حمله بدنی مجازنیست و فقط لمس حریف کافی است
dummy
U
کیسه استوانهای پرازپشم برای تمرین گرفتن حریف
armlock
U
گرفتن بازوی حریف و کشیدن ان با فشار به پشت ارنج
leg block and under over
U
فن تندر با گرفتن بازوهای حریف از بیخ شانه و از تو وپیچاندن او
dummies
U
کیسه استوانهای پرازپشم برای تمرین گرفتن حریف
set up
U
جلو برتری حریف را گرفتن پاس به یار ازادتر
olympic lift and cross face
U
گرفتن بازوی چپ حریف از جلو وران پای راست از پشت
high leg attack and shoulder control
U
زیر یک خم با گرفتن شانه حریف سرنگون کردن و افت کامل
blitz
U
حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
blitzing
U
حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
blitzes
U
حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
quarterback sneak
U
حمله بازیگر بالا با دویدن بجلو پس از گرفتن توپ
blitzed
U
حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
holds
U
گرفتن غیرمجاز حریف ضربه به گوی اصلی بیلیاردکه مسیر معمولی را طی نکند
hold
U
گرفتن غیرمجاز حریف ضربه به گوی اصلی بیلیاردکه مسیر معمولی را طی نکند
deviate
U
منحرف شدن منحرف ساختن انحراف
deviates
U
منحرف شدن منحرف ساختن انحراف
deviating
U
منحرف شدن منحرف ساختن انحراف
deviated
U
منحرف شدن منحرف ساختن انحراف
loop
U
حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
loops
U
حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
looped
U
حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
obstructions
U
خطای قرارگرفتن بین گوی و حریفی که به سمت گوی می دودبقصد ممانعت حریف نه گرفتن گوی هر مانع بزرگ در مسیر قایق
obstruction
U
خطای قرارگرفتن بین گوی و حریفی که به سمت گوی می دودبقصد ممانعت حریف نه گرفتن گوی هر مانع بزرگ در مسیر قایق
automatically
U
خودبخود
spontaneously
U
خودبخود
autonomic
U
خودبخود
postural
U
وضعی
automatism
U
حرکت خودبخود
spontaneous generation
U
پیدایش خودبخود
autotomy
U
تقسیم خودبخود
it is a pretty kettle of fish
U
بد وضعی است
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com