English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (22 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
supersede U گرفتن جای چیزی که قدیمی تر یا کم استفاده تر است
superseded U گرفتن جای چیزی که قدیمی تر یا کم استفاده تر است
supersedes U گرفتن جای چیزی که قدیمی تر یا کم استفاده تر است
superseding U گرفتن جای چیزی که قدیمی تر یا کم استفاده تر است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
parallelling U اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
parallelled U اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
paralleling U اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
paralleled U اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
parallel U اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
parallels U اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
trump card <idiom> U استفاده از وسیله قدیمی اگر هیچ چیز دیگرکار نکند
modifies U تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی
modify U تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی
via U حرکت به سوی چیزی یا استفاده از چیزی برای رسیدن به مقصد
modifying U تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی
establishing U 1-کثیف و اثبات چیزی . 2-بیان استفاده یا مقدار چیزی
establishes U 1-کثیف و اثبات چیزی . 2-بیان استفاده یا مقدار چیزی
establish U 1-کثیف و اثبات چیزی . 2-بیان استفاده یا مقدار چیزی
changes U استفاده از چیزی به جای چیزی دیگر
change U استفاده از چیزی به جای چیزی دیگر
changed U استفاده از چیزی به جای چیزی دیگر
changing U استفاده از چیزی به جای چیزی دیگر
bridge U سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد
bridges U سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد
bridged U سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد
to get ahold of somebody [something] [American English] <idiom> U کسی [چیزی ] را گرفتن [دستش به کسی یا چیزی رسیدن] [اصطلاح روزمره]
checkerboarding U سازمان حافظه که در صفحات قدیمی یا بخشهایی از حافظه پر شده است ودر بین این فضاها محلهای استفاده نشده قرار دارد
run U اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود
runs U اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود
uses U استفاده از چیزی
use U استفاده از چیزی
use [of something] U استفاده [از چیزی]
foot sweep U پرتاب مهاجم از طرف مدافع با گرفتن یقه و استفاده از پا
to bring something U گرفتن چیزی
dehydrate U اب چیزی را گرفتن
to get [hold of] something U گرفتن چیزی
to obtain something U گرفتن چیزی
dehumidify U نم چیزی را گرفتن
use U روش استفاده از چیزی
uses U روش استفاده از چیزی
fall out of use <idiom> U از چیزی استفاده نکردن
phases U وسیله جدید که به تدریج معرفی میشود و وسیله قدیمی کم کم بی استفاده میشود
phased U وسیله جدید که به تدریج معرفی میشود و وسیله قدیمی کم کم بی استفاده میشود
phase U وسیله جدید که به تدریج معرفی میشود و وسیله قدیمی کم کم بی استفاده میشود
To take delivery of something. U چیزی را تحویل گرفتن
To turn a blind eye to something. To overlook something. U چیزی را نادیده گرفتن
To treat something as a joke U چیزی را بشوخی گرفتن
to have your share of something [negative] U چیزی [بدی] را گرفتن
rigid adherence to a thing U محکم گرفتن چیزی
decarbonate U زغال چیزی را گرفتن
decarbonize U زغال چیزی را گرفتن
to take something into account U در نظر گرفتن چیزی
degas U گاز چیزی را گرفتن
grabbing U گرفتن چیزی و نگهداشتن آن
gripping U محکم گرفتن چیزی
grips U محکم گرفتن چیزی
to turn a blind eye to something U چیزی را نادیده گرفتن
to let something slip U چیزی را نادیده گرفتن
to seize something [from somebody] U چیزی را گرفتن [از کسی]
gripped U محکم گرفتن چیزی
grab U گرفتن چیزی و نگهداشتن آن
grip U محکم گرفتن چیزی
grabbed U گرفتن چیزی و نگهداشتن آن
grabs U گرفتن چیزی و نگهداشتن آن
to scramble for something U هجوم کردن با عجله برای چیزی [با دیگران کشمکش کردن برای گرفتن چیزی]
approval U توافق برای استفاده از چیزی
have dibs on <idiom> U درخط استفاده از چیزی بودن
security blanket <idiom> U استفاده از چیزی برای راحتی
done with <idiom> U تمام کردن استفاده از چیزی
caught with hand in the cookie jar <idiom> U مچ کسی را گرفتن [بخصوص در مورد سوء استفاده از موضع قدرت و مقام]
retraces U ردپای چیزی را دوباره گرفتن
to borrow something [from somebody] U چیزی را قرض گرفتن [از کسی]
to take something as a joke U چیزی را بعنوان شوخی گرفتن
monopolization U گرفتن امتیاز انحصاری چیزی
retrace U ردپای چیزی را دوباره گرفتن
retracing U ردپای چیزی را دوباره گرفتن
caulk U شکاف وسوراخ چیزی را گرفتن
catch at U برای گرفتن چیزی کوشیدن
retraced U ردپای چیزی را دوباره گرفتن
stem the tide <idiom> U جلو موج چیزی را گرفتن
dispraise U از بهای چیزی کاستن کم گرفتن
To find fault with something ( someone ) . U از چیزی ( کسی ) عیب گرفتن
to contract something from somebody U از کسی چیزی [بیماری] گرفتن
scrape the bottom of the barrel <idiom> U گرفتن چیزی که باقی مانده
nip in the bud <idiom> U از ابتدا جلوی چیزی را گرفتن
to wring something from somebody [out of somebody] U از کسی چیزی به زور گرفتن
to nip something in the bud U از ابتدا جلوی چیزی را گرفتن
To make light of something. U چیزی راسر سری گرفتن
To put something to the vote. U درباره چیزی رأی گرفتن
peaks U زمانی که چیزی بیشترین حد استفاده را دارد
peak U زمانی که چیزی بیشترین حد استفاده را دارد
disposable U چیزی که پس از استفاده دور انداخته میشود
peaking U زمانی که چیزی بیشترین حد استفاده را دارد
lincense or cence U مرخص کردن اجازه استفاده از چیزی
to store up something U انباشتن چیزی برای استفاده در آینده
to block [to block up] [to clog] [to clog up] something U جلوی جریان [ریزش] چیزی را گرفتن
calibrated U قطر داخلی چیزی را اندازه گرفتن
calibrate U قطر داخلی چیزی را اندازه گرفتن
to graps at anything U برای گرفتن چیزی کوشش نمودن
to get in somebody's way U جلوی راه کسی [چیزی] را گرفتن
calibrates U قطر داخلی چیزی را اندازه گرفتن
calibrating U قطر داخلی چیزی را اندازه گرفتن
share U استفاده یا مالکیت چیزی به همراه شخص دیگر
shares U استفاده یا مالکیت چیزی به همراه شخص دیگر
direction U دستوراتی که نحوه استفاده از چیزی را نشان می دهند
shared U استفاده یا مالکیت چیزی به همراه شخص دیگر
superimposes U روی چیزی قرار گرفتن اضافه شدن بر
to regard something as a matter of course U چیزی [داستانی] را امری آشکار در نظر گرفتن
superimpose U روی چیزی قرار گرفتن اضافه شدن بر
superimposing U روی چیزی قرار گرفتن اضافه شدن بر
environ U دورزدن دورکسی یا چیزی را گرفتن محاصره کردن
resource U گرافیکی که مفید هستند یا توسط چیزی استفاده می شوند
throw one's weight around <idiom> U ازنفوذ کسی برای رسیدن به چیزی استفاده کردن
interfere U توقف کار کردن چیزی در راه قرار گرفتن
interfered U توقف کار کردن چیزی در راه قرار گرفتن
integrate U یکی کردن تابعه اولیه چیزی را گرفتن اختلاط
integrates U یکی کردن تابعه اولیه چیزی را گرفتن اختلاط
to work oneself up U به کسی [چیزی] خو گرفتن [و بخاطرش احساساتی یا عصبی شدن]
integrating U یکی کردن تابعه اولیه چیزی را گرفتن اختلاط
to make a long arm [برای برداشتن یا گرفتن چیزی دست دراز کردن]
interferes U توقف کار کردن چیزی در راه قرار گرفتن
to get worked up U به کسی [چیزی] خو گرفتن [و بخاطرش احساساتی یا عصبی شدن]
to trap something [e.g. carbon dioxide] U چیزی را گرفتن [جمع کردن] [برای مثال دی اکسید کربن ]
to keep pace with something <idiom> U با چیزی برابر راه رفتن [یاد گرفتن] [تغییر کردن] [اصطلاح]
label U قطعهای کاغذ یا کارت متصل به چیزی برای نمایش دستورات استفاده یا یک آدرس
labeling U قطعهای کاغذ یا کارت متصل به چیزی برای نمایش دستورات استفاده یا یک آدرس
labelled U قطعهای کاغذ یا کارت متصل به چیزی برای نمایش دستورات استفاده یا یک آدرس
labels U قطعهای کاغذ یا کارت متصل به چیزی برای نمایش دستورات استفاده یا یک آدرس
how about <idiom> برای ارائه پشنهاد یا جویا شدن نظر دیگران در مورد چیزی یا کاری استفاده می شود
NCR paper U کاغذ خاص تلقیح شده با مواد شیمیایی که به صورتهای مختلف استفاده میشود. پس از چاپ گرفتن این کاغذ با چاپگر impact
texture mapping U 1-جلوههای ویژه گرافیک کامپیوتری با استفاده از الگوریتم هایی برای تولید تصویری که مانند سطح چیزی به نظر می آید.
collective goods U کالاهای قابل استفاده جمعی کالاهای عمومی که استفاده یک فرد ازانها موجب محرومیت دیگران از استفاده ان کالاها نمیشود
to jump on somebody U به کسی پریدن [زود ایراد گرفتن از کاری که کرده شده یا چیزی که گفته شده]
dehydrogenate U هیدروژن چیزی را گرفتن بدون هیدروژن کردن
dehydrogenize U هیدروژن چیزی را گرفتن بدون هیدروژن کردن
import U 1-آوردن چیزی از خارج سیستم . 2-تبدیل فایل ذخیره شده در یک قالب به قالب پیش فرض که توسط برنامه استفاده میشود
dependent U غیر استاندارد یا چیزی که روی سخت افزار یا نرم افزار تولید کننده دیگر بدون متغیر قابل استفاده نیست
imported U 1-آوردن چیزی از خارج سیستم . 2-تبدیل فایل ذخیره شده در یک قالب به قالب پیش فرض که توسط برنامه استفاده میشود
importing U 1-آوردن چیزی از خارج سیستم . 2-تبدیل فایل ذخیره شده در یک قالب به قالب پیش فرض که توسط برنامه استفاده میشود
spectrophotometry U اسپکتروفتومتر [در این روش با تجزیه رنگ ها و مقایسه آن نمونه های مرجع، نوع رنگینه بکار رفته مشخص می شود. این روش خصوصا در تجزیه رنگ های فرش های قدیمی و شناخت رنگینه های آن مورد استفاده قرار می گیرد.]
old red sandstone U سنگ ماسه قرمز قدیمی ماسه سنگ سرخ قدیمی
dead time U زمان بدون استفاده زمانی که در ان ازراندمان دستگاه استفاده نمیشود
dead freight U کرایه قسمتی از کشتی که به صرفنظر از استفاده یا عدم استفاده باید پرداخت شود
vertical U نرم افزار کاربردی که برای استفاده خاص طراحی شده است و نه استفاده عمومی
idles U که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
idle U که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
capacities U استفاده از زمان یا فضایی که کاملاگ استفاده نشده است
capacity U استفاده از زمان یا فضایی که کاملاگ استفاده نشده است
free U آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
idlest U که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
idled U که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
freeing U آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
freed U آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
frees U آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
fourth generation computers U فناوری کامپیوتر با استفاده از مدارهای CSI که قبلا توسعه یافته اند و هنوز هم استفاده می شوند
bitmap U معرفی رویدادها یا استفاده از آرایه تک بیتی به عنوان تصویر یا شکل یا جدول وسایل استفاده شده و...
quad U چهار بیت که توسط مودم برای افزایش نرخ ارسال هنگام استفاده از RAM استفاده می شوند
quads U چهار بیت که توسط مودم برای افزایش نرخ ارسال هنگام استفاده از RAM استفاده می شوند
composite demand U تقاضا برای کالا در موارد استفاده متفاوت مانند استفاده از گازوئیل درمصارف خانگی و مصارف صنعتی
band U شبکه محلهای که از سیگنالهای تقسیم شده و ارسالی روی کابل coaxiad با استفاده از پروتکل CSMA / CD استفاده میکند
bands U شبکه محلهای که از سیگنالهای تقسیم شده و ارسالی روی کابل coaxiad با استفاده از پروتکل CSMA / CD استفاده میکند
shareware U نرم افزاری که آماده استفاده است ولی وقتی که توسط کاربر استفاده شود باید به نویسنده آن مبلغی بپردازد.
ieee U که فقط داده و سیگنالهای تصدیق استفاده می شوند و در آزمایشگاهها برای اتصال کامپیوتر به قط عات اندازه گیری استفاده میشود
joint tenants U در CLچند تن را گویند که مشترکا"از عین مستاجره استفاده کندبا این قید که هر یک پس ازمرگ دیگری یا دیگران حق استفاده انحصاری داشته باشد
duplex U دو سیستم کامپیوتر مشخص که در یک برنامه online استفاده می شوند و یکی برای پشتیبانی دیگری در صورت بروز خرابی استفاده میشود
exerciser U وسیلهای که به استفاده کننده امکان میدهد تا با استفاده از وسائل دستی برنامه ها واتصالات سخت افزاری راایجاد نموده و اصلاح نماید
duplexes U دو سیستم کامپیوتر مشخص که در یک برنامه online استفاده می شوند و یکی برای پشتیبانی دیگری در صورت بروز خرابی استفاده میشود
common use U مورد استفاده عمومی استفاده مشترک
to concern something U مربوط بودن [شدن] به چیزی [ربط داشتن به چیزی] [بابت چیزی بودن]
wimp U نمایش برنامه که از گرافیک یا نشانههای کنترل نرم افزار برای تسهیل در استفاده , استفاده میکند. دستورات سیستم لازم نیست تایپ شوند
wimps U نمایش برنامه که از گرافیک یا نشانههای کنترل نرم افزار برای تسهیل در استفاده , استفاده میکند. دستورات سیستم لازم نیست تایپ شوند
PPP U که معمولا برای ارسال داده بین کامپیوتر کاربر و سرور راه دور روی اینترنت با استفاده از پروتکل شبکه Tcp/Ip استفاده میشود
to take medical advice U دستوراز پزشک گرفتن دستورطبی گرفتن
Hamming code U سیستم کدگذتاری که از بیتهای بررسی برای تشخیص و تصحیح خطاها در داده ارسالی استفاده میکند که بیشتر در سیستمهای متن راه دور استفاده میشود
defect skipping U روش مشخص کردن و برچسب گداری شیارهای حساس مغناطیسی در حال ساخت تا استفاده نشوند. اشاره به شیار بعدی مناسبی که قابل استفاده است
to watch something U مراقب [چیزی] بودن [توجه کردن به چیزی] [چیزی را ملاحظه کردن]
solenoid sweep U پاک کردن مین با استفاده ازقدرت سیم پیچی مغناطیسی مین روبی با استفاده ازسلونوئید
publish U 1-استفاده از بستههای نشر رومیزی و چاپگرهای لیزری برای تولید چاپ . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات .
publishes U 1-استفاده از بستههای نشر رومیزی و چاپگرهای لیزری برای تولید چاپ . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات .
published U 1-استفاده از بستههای نشر رومیزی و چاپگرهای لیزری برای تولید چاپ . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات .
wire U روش ساده اتصال الکتریکی قط عات ترمینال , هم با استفاده از سیمهای عایق که دور هم پیچیده شده اند در هرترمینال و سپس وارد یک محل می شوند با استفاده از سیستمهای نمونه
wires U روش ساده اتصال الکتریکی قط عات ترمینال , هم با استفاده از سیمهای عایق که دور هم پیچیده شده اند در هرترمینال و سپس وارد یک محل می شوند با استفاده از سیستمهای نمونه
senior U قدیمی
seniors U قدیمی
age-old U قدیمی
veteran U قدیمی
veterans U قدیمی
out of date U قدیمی
bygone U قدیمی
old-timer U قدیمی
old-timers U قدیمی
antiquated U قدیمی
We old – fashioned people . U ما قدیمی ها
age old U قدیمی
ancient U قدیمی
old timer U قدیمی
date U قدیمی
olden U قدیمی
outdated U قدیمی
fogram U قدیمی
stale cheque U چک قدیمی
old time U قدیمی
dates U قدیمی
timeworn U قدیمی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com