English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 76 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
upward tendency U گرایش صعودی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
ascensional U صعودی
ascending U صعودی
ascendant U صعودی
ascending order U ترتیب صعودی
ascending chromatography U کروماتوگرافی صعودی
ascending sort U جورکردن صعودی
hoisting power U نیروی صعودی
increasing cost U هزینههای صعودی
increasing function U تابع صعودی
upward trend U روند صعودی
upward mobility U تحرک صعودی
scansorial U صعودی بالارونده
law of increasing return U قانون بازده صعودی
upswing U سیر صعودی داشتن
acroscopic U متوجه به بالا صعودی
ascending sort U مرتب سازی صعودی
ascending reticular activating system U دستگاه فعال ساز صعودی ساخت شبکهای
aras U system reticularactivating ascendingدستگاه فعال ساز صعودی ساخت شبکهای
diatropism U گرایش
tropism U گرایش
gravitation U گرایش
propensity U گرایش
tendency U گرایش
propensities U گرایش
attitude U گرایش
attitudes U گرایش
tendencies U گرایش
trend U گرایش
trends U گرایش
disposition U گرایش
pressure tendency U گرایش فشار
propensity to borrow U گرایش به استقراض
propensity to consume U گرایش به مصرف
propensity to hoard U گرایش به احتکار
propensity to save U گرایش به پس انداز
reconversion U گرایش مجدد
propensity to import U گرایش به واردات
sexual orientation U گرایش جنسی
cenotrope U گرایش مشترک
christianization U گرایش به مسیحیت
coenotrope U گرایش مشترک
orientation U گرایش جهت
action tendency U گرایش به عمل
chemotropism U گرایش شیمیایی
approach gradient U شیب گرایش
central tendency measures U اندازههای گرایش مرکزی
measures of central tendency U اندازههای گرایش مرکزی
propensity to invest U گرایش به سرمایه گذاری
pro-active U گرایش به ایجاد وقایع
sentimentality U گرایش بسوی احساسات
phototropism U گرایش بطرف نور
determining tendency U گرایش تعیین کننده
ism U سیستم عملی گرایش
sentimentalism U گرایش بسوی احساسات
jump on the bandwagon <idiom> [پیوستن به گرایش یا فعالیتی محبوب]
tend U متمایل بودن به گرایش داشتن
tending U متمایل بودن به گرایش داشتن
simplism U گرایش بسادگی وبی الایشی
tendentious U دارای گرایش ویژه وعمدی
tended U متمایل بودن به گرایش داشتن
common business oreinted language U زبان با گرایش متداول تجاری
tends U متمایل بودن به گرایش داشتن
Enantiodroma U گرایش به تغییر چیزها به متضادشان
radicalism U گرایش به سیاست افراطی تندروی و افراط
bop U Protocol Bit-Orinted پروتکل با گرایش بیت
bopped U Protocol Bit-Orinted پروتکل با گرایش بیت
bopping U Protocol Bit-Orinted پروتکل با گرایش بیت
bops U Protocol Bit-Orinted پروتکل با گرایش بیت
coanda effect U گرایش سیال برای چسبیدن به سطح جامد
giffen good U نوعی کالای پست که اثر درامدی ان بزرگتر ازاثر جانشینی بوده و تقاضا بابالا رفتن قیمت افزایش مییابدمنحنی تقاضا در مورد کالای گیفن صعودی است
snobol U Language OrientedSymbolic String اسنوبال زبان سمبولیک رشته گرا زبان نمادی با گرایش رشتهای
compressive strength U قابلیت یک جسم برای مقاومت در برابر نیروی فشاری یانیرویی که گرایش به فشردن موتاه کردن و متراکم کردن ان دارد
character oriented protocol U پروتکل با گرایش کاراکتری پروتکل کاراکترگرا
cobb doglas production function U ر کار بتوان کشش تولید نسبت به عامل سرمایه . اگرحاصلجمع کششهای فوق برابر 1 باشد تابع تولیدهمگن درجه 1 و مجموعه عوامل سرمایه و کار ثابت است و اگر بزرگتراز 1 باشدبازده کل صعودی و اگرکوچکتراز 1 باشد بازده کل نزولی است
guild socialism U سوسیالیسم صنفی عقیده کسانی که درعین اعتقاد به سوسیالیسم معتقد به ایجاد سیستم عدم تمرکز در مورد اصناف ودادن ازادی بیشتر به انهابودند و کنترل دولتی صاحبان حرف را جایز نمیشمردند واز این نظر گرایش ایشان به سندیکالیسم قابل توجه است
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com