Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 74 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
propensity to hoard
U
گرایش به احتکار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
rig
U
احتکار
rigged
U
احتکار
speculation
U
احتکار
forestalling
U
احتکار
hoarding
U
احتکار
hoardings
U
احتکار
rigs
U
احتکار
make a corner in
U
احتکار
engrossment
U
احتکار
coemption
U
احتکار
forestal
U
احتکار کردن
hoard up
U
احتکار کردن
speculative
U
احتکار امیز
make a corner in
U
احتکار کردن
hoards
U
احتکار ذخیره کردن
hoard
U
احتکار ذخیره کردن
hoarded
U
احتکار ذخیره کردن
rig the market
U
با احتکار کالا افزایش وکاهش مصنوعی در قیمت هاایجاد کردن
gravitation
U
گرایش
tropism
U
گرایش
diatropism
U
گرایش
trends
U
گرایش
tendency
U
گرایش
tendencies
U
گرایش
attitudes
U
گرایش
attitude
U
گرایش
disposition
U
گرایش
propensities
U
گرایش
trend
U
گرایش
propensity
U
گرایش
pressure tendency
U
گرایش فشار
propensity to consume
U
گرایش به مصرف
propensity to import
U
گرایش به واردات
propensity to save
U
گرایش به پس انداز
reconversion
U
گرایش مجدد
sexual orientation
U
گرایش جنسی
propensity to borrow
U
گرایش به استقراض
coenotrope
U
گرایش مشترک
cenotrope
U
گرایش مشترک
approach gradient
U
شیب گرایش
chemotropism
U
گرایش شیمیایی
action tendency
U
گرایش به عمل
christianization
U
گرایش به مسیحیت
upward tendency
U
گرایش صعودی
orientation
U
گرایش جهت
sentimentalism
U
گرایش بسوی احساسات
sentimentality
U
گرایش بسوی احساسات
pro-active
U
گرایش به ایجاد وقایع
propensity to invest
U
گرایش به سرمایه گذاری
determining tendency
U
گرایش تعیین کننده
central tendency measures
U
اندازههای گرایش مرکزی
ism
U
سیستم عملی گرایش
phototropism
U
گرایش بطرف نور
measures of central tendency
U
اندازههای گرایش مرکزی
Enantiodroma
U
گرایش به تغییر چیزها به متضادشان
tend
U
متمایل بودن به گرایش داشتن
tended
U
متمایل بودن به گرایش داشتن
tending
U
متمایل بودن به گرایش داشتن
tends
U
متمایل بودن به گرایش داشتن
jump on the bandwagon
<idiom>
[پیوستن به گرایش یا فعالیتی محبوب]
simplism
U
گرایش بسادگی وبی الایشی
tendentious
U
دارای گرایش ویژه وعمدی
common business oreinted language
U
زبان با گرایش متداول تجاری
radicalism
U
گرایش به سیاست افراطی تندروی و افراط
bopped
U
Protocol Bit-Orinted پروتکل با گرایش بیت
bops
U
Protocol Bit-Orinted پروتکل با گرایش بیت
bop
U
Protocol Bit-Orinted پروتکل با گرایش بیت
coanda effect
U
گرایش سیال برای چسبیدن به سطح جامد
bopping
U
Protocol Bit-Orinted پروتکل با گرایش بیت
snobol
U
Language OrientedSymbolic String اسنوبال زبان سمبولیک رشته گرا زبان نمادی با گرایش رشتهای
compressive strength
U
قابلیت یک جسم برای مقاومت در برابر نیروی فشاری یانیرویی که گرایش به فشردن موتاه کردن و متراکم کردن ان دارد
character oriented protocol
U
پروتکل با گرایش کاراکتری پروتکل کاراکترگرا
guild socialism
U
سوسیالیسم صنفی عقیده کسانی که درعین اعتقاد به سوسیالیسم معتقد به ایجاد سیستم عدم تمرکز در مورد اصناف ودادن ازادی بیشتر به انهابودند و کنترل دولتی صاحبان حرف را جایز نمیشمردند واز این نظر گرایش ایشان به سندیکالیسم قابل توجه است
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com