English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (17 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
geotaxis U گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
geomagnetism U نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
gravitation U نیروی گرایشی زمین
free air anomaly U اختلاف نیروی جاذبه زمین اختلاف جاذبه ازاد
no man's land U زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
earth's attraction U جاذبه زمین قوه جاذبه زمین
regulus U نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
geomagnetic U وابسته به جاذبه زمین
gravity U جاذبه زمین درجه کشش
gravity U جاذبه زمین کشش انحراف
geotropism U زمین گرایی
geotaxis U زمین گرایی
geotropism U رشدو نمو گیاه تحت تاثیر قوه جاذبه زمین
clowns U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clown U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
touch judge U هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
ground return U انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clowning U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
pancake U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
inductive earthing U زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
center field U قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
pancakes U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
hercules U نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
geostrophic U وابسته به نیروی انحناء وپیچیدگی یا انقباضی که دراثرگردش زمین ایجادمیشود
frost heave U برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
nap of the earth U از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
off side U سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
honest john U نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
to break up U از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی]
tellurian U ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
geognosy U زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
water permeates the ground U اب در زمین نفوذ یا سرایت میکند
perelotok U زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
sergeant U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
styx U نوعی موشک زمین به زمین دریایی
rolling terrain U زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
sergeants U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
revenue farmer U کسی که در زمین استیجاری کشت میکند
covenant runing with land U شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
virtual gravity U شتابی که از طرف زمین برهر ذره از اتمسفر اثر میکند
land crab n U خرچنگی که در زمین زندگی میکند ولی در دریا تخم می ریزد
contour flying U پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
pershing U موشک زمین به زمین پرشینگ
pervious ground U زمین تراوا زمین نفوذپذیر
lacrosse U نوعی موشک زمین به زمین
redstone U موشک زمین به زمین رداستون
biosphere U قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
air mass U جریان تودهء عظیمی از هواکه مسافت زیادی را در سطح زمین طی میکند
geochemistry U علمی که درباره ترکیب وتغییرات شیمیایی پوسته زمین بحث میکند
little john U موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
contour flight U پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
talik U زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
mole hill U توده خاکی که کوش کور زیرزمینی هنگام کندن زمین درست میکند
geomorphology U علمی که درباره برجستگیهای سطح زمین وعلل پیدایش انها بحث میکند
drops U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
slap shot U ضربه محکم که تیغه چوب هاکی پشت گوی به زمین می خورد و ان را بلند میکند
compass rose U دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
permafrost U لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
critical point U نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
rhumb line U خط فرضی روی کره زمین که همه نصف النهارها را تحت زاویه یکسان قطع میکند
positive U اتصال به منبع تغذیه که در فرفیت الکتریکی بیشتری از زمین است و جریان را به یک قطعه تامین میکند
hp laserjet U چاپگر لیزری ساخت Hewlett Packard که برای شرح صفحات از زمین PCL استفاده میکند
Hewlett Packard LaserJet U چاپگر لیزری ساخت Hewlett Packard که برای شرح صفحات از زمین PCL استفاده میکند
Hewlett Packard U چاپگر لیزری ساخت Hewlett Packard که برای شرح صفحات از زمین PCL استفاده میکند
gravitational force U نیروی جاذبه
attractive force U نیروی جاذبه
attraction force U نیروی جاذبه
topography U نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
free gyroscope U نیروی ژیروسکوپی ازاد نیروی جاذبه مغناطیسی ازاد
intermolecular attractive force U نیروی جاذبه بین مولکولی
away U بازی در زمین حریف گویی که دورتر ازگوی دیگر از سوراخ قراردارد و حق تقدم برای ضربه زدن پیدا میکند
approach approach conflict U تعارض گرایشی- گرایشی
affinity U نیروی جاذبه بین اتمهای یک ملکول
affinities U نیروی جاذبه بین اتمهای یک ملکول
cohesion U نیروی جاذبه بین ذرات همگن
hydrographer U نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile U موشک زمین به زمین
Faraday cage U صفحه فلزی یا سیمی متصل به زمین که وسایل حساس را کامل حفظ میکند به طوری که هیچ واسط ی از جریان الکترومغناطیسی ایجاد نشود
electrostatic U محفظه فلزی که با ماده حساس پوشیده شده است . و متصل به زمین است که آن را از واسط ها حفظ میکند
ground resolution U قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
everglade U قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
He had a nast fall. U بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
neap tide U دراین حالت نیروی جاذبه ماه وخورشید در خلاف یکدیگر تاثیرمیکند
surface-to-surface U موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface to surface U موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
anti- U ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
collision parameter U در محاسبه مدارات فاصله بین مرکز جاذبه یک میدان نیروی مرکزی از امتداد بردار سرعت جسم متحرک در بیشترین فاصله از مرکز ان
surface missile U موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی
globes U زمین
floor U کف زمین
floors U کف زمین
cinder track U زمین دو
geodetically U زمین
cinder tracks U زمین دو
floored U کف زمین
real estate U زمین
fields U زمین
this earthly round U زمین
earths U زمین
ground surface U کف زمین
soils U زمین
ground line U خط زمین
fielded U زمین
acres U زمین
acre U زمین
field U زمین
ground [British] [floor] U کف زمین
floor U کف زمین
soil U زمین
earth U زمین
terrain U زمین
extra terrestrial U زمین
land U زمین
domain U زمین
ground U : زمین
aerospace U جو زمین
domains U زمین
soiling U زمین
ground U کف زمین
norland U زمین
grass roots U کف زمین
lackland U بی زمین
grazes U زمین
globe U زمین
ground U زمین
grazed U زمین
tellus U زمین
earthing U زمین
land n U زمین
rooter U زمین کن
graze U زمین
collective land U زمین مشاع
playing field U زمین بازی
pronely U روبه زمین
baselines U خط انتهای زمین
wetland U زمین مرطوب
ground potential U پتانسیل زمین
border land U زمین مرزی
breaking into the ground U فرورفتن در زمین
geosphere U زمین سپهر
permeable ground U زمین تراوا
ground detector U تستر زمین
profile line U نیمرخ زمین
ground plate U صفحه زمین
wold U زمین بائر
ground detector U اشکارساز زمین
ground effect U اثر زمین
permeable ground U تراوا زمین
slumped U زمین باتلاقی
slumping U زمین باتلاقی
slumps U زمین باتلاقی
world shaking U زمین لرزه
playing field U زمین فوتبال
earths U کره زمین
earth U سطح زمین
earths U سکنه زمین
earths U اتصال به زمین
earths U سیم زمین
ground U اتصال زمین
ground U زمین میدان
soils U خاک زمین
ground wire U سیم زمین
grounding conductor U سیم زمین
ground zero U صفر زمین
zamindar U مالکین زمین
ground U سیم زمین
ground U اتصال به زمین
ground U زمین کردن
baseline U خط انتهای زمین
playing fields U زمین بازی
collctive land U زمین مشاع
playing fields U زمین فوتبال
earth U کره زمین
earth U سکنه زمین
earth U اتصال به زمین
earth U سیم زمین
parkland U زمین پارک
smallholding U زمین کوچک
plat U تکه زمین
smallholdings U زمین کوچک
cohesive soil U زمین چسبناک
surface-to-air U زمین به هوا
earths U سطح زمین
slump U زمین باتلاقی
physical characteristics U خصوصیات زمین
center line U خط میانی زمین
graben U فرو زمین
uplands U زمین کوهستانی
My birthday falls on a Staurday. U جشن زمین
uplands U زمین بلند
wasteland U زمین بایر
real estate U معاملات زمین
I fell down. U افتادم زمین
landless U فاقد زمین
real estate U خرید زمین
planned chart U کروکی زمین
wastelands U زمین بایر
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com