English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
intensity of gravity U گرانی یا جاذبه زیاد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
free air anomaly U اختلاف نیروی جاذبه زمین اختلاف جاذبه ازاد
oppressiveness U گرانی
death U گرانی
despondency U دل گرانی
dearth U گرانی
weight U گرانی
costliness U گرانی
dearness U گرانی
expensiveness U گرانی
deaths U گرانی
gravity U گرانی
despondence U دل گرانی
earth's attraction U جاذبه زمین قوه جاذبه زمین
dearth U کمیابی و گرانی
acceleration of gravity U شتاب گرانی
apparent gravity U شتاب گرانی
acceleration of free fall U شتاب گرانی
specific gravity U گرانی ویژه
dear year U سال گرانی
pannage U حق گرانی چرانی
relative density U گرانی ویژه
gravity meter U گرانی سنج
specific gravities U گرانی ویژه
Vistory was dearly bought . U پیروزی بقیمت گرانی بدست آمد ( تلفات جانی فراوان )
load call U وسیلهای مملو از سیال برای ایجاد نیروهای زیاد با دقت زیاد
compression ignition U احتراق مخلوط سوخت و هوادر اثر دمای زیاد حاصل ازترکم و فشار زیاد در سیلندرموتور دیزل
I didnt get much sleep. U زیاد خوابم نبرد ( زیاد نخوابیدم)
attractions U جاذبه
gravitation U جاذبه
law of gravity U جاذبه
attraction U جاذبه
gravity U جاذبه
valence U جاذبه
appeals U جاذبه
appeal U جاذبه
appealed U جاذبه
sexiness U جاذبه جنسی
absorpthiveness U قوه جاذبه
attraction force U نیروی جاذبه
electron capture U جاذبه الکترونی
electric attraction U جاذبه الکتریکی
electromagnetic attraction U جاذبه الکترومغناطیسی
attractive field U میدان جاذبه
sex appeal U جاذبه جنسی
attraction of current U جاذبه میدان
attractive force U نیروی جاذبه
gravitational constant U ثابت جاذبه
adhesion U جاذبه سطحی
gravitational force U نیروی جاذبه
gravitational attraction U جاذبه گرانشی
gravitation U جاذبه گرانشی
gravitation U جاذبه ثقلی
capillary attraction U جاذبه شعریه
magnetic attraction U جاذبه مغناطیسی
coulomb attraction U جاذبه کولنی
counter attraction U جاذبه متقابله
electrostatic attraction U جاذبه الکترواستاتیکی
attration U جاذبه کشندگی
gravitation U کشش جاذبه
gravitation U قوه جاذبه
cohesion U جاذبه مولکولی
gravitational waves U امواج جاذبه
law of universal gravitation U قانون جاذبه عمومی
magnetic dip U میدان جاذبه مغناطیسی
centripetal force U قوه جاذبه مرکز
magnetic dip U قوه جاذبه مغناطیسی
scenic attractions U جاذبه های دیدنی
law of electrostatic attraction U قانون جاذبه الکترواستاتیکی
intermolecular attraction U جاذبه بین مولکولی
interionic attraction U جاذبه بین یونی
intensity of gravity U شدت با زیادی جاذبه
ablatitious U کاهنده قوه جاذبه
geomagnetic U وابسته به جاذبه زمین
inelastic demand U تقاضای غیر قابل کشش تقاضا برای اجناسی که به علت گرانی بیش از حد فقط طبقه خاصی قادر به خرید ان می باشند
overbuild U زیاد ساختمان کردن در بخشی از شهرکه زیاد دران ساختمان کرده اند
gravity U جاذبه زمین درجه کشش
gravity U جاذبه زمین کشش انحراف
cohesion U التصاق یا قوه جاذبه ذرات
intermolecular attractive force U نیروی جاذبه بین مولکولی
gravitated U بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
gravitating U بطرف جاذبه یامرکز نفوذمتمایل شدن
gravitating U بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
gravitate U بطرف جاذبه یامرکز نفوذمتمایل شدن
gravitates U بطرف جاذبه یامرکز نفوذمتمایل شدن
gravitate U بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
affinities U نیروی جاذبه بین اتمهای یک ملکول
cohesion U نیروی جاذبه بین ذرات همگن
gravitated U بطرف جاذبه یامرکز نفوذمتمایل شدن
affinity U نیروی جاذبه بین اتمهای یک ملکول
gravitates U بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
centriole U ذره کوچکی در مرکز جاذبه میان دانه
to hold somebody in great respect U کسی را زیاد محترم داشتن [احترام زیاد گذاشتن به کسی]
geotropism U رشدو نمو گیاه تحت تاثیر قوه جاذبه زمین
neap tide U دراین حالت نیروی جاذبه ماه وخورشید در خلاف یکدیگر تاثیرمیکند
electrostatics U بخشی از علم فیزیک که درباره پدیدههای قوه جاذبه و دافعه بارهای الکتریکی گفتگومینماید
geotaxis U گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
surcharge U زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
surcharges U زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
high speed U با سرعت زیاد راندن با سرعت زیاد
collision parameter U در محاسبه مدارات فاصله بین مرکز جاذبه یک میدان نیروی مرکزی از امتداد بردار سرعت جسم متحرک در بیشترین فاصله از مرکز ان
free gyroscope U نیروی ژیروسکوپی ازاد نیروی جاذبه مغناطیسی ازاد
geomagnetism U نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
widest U زیاد
squeamishly U زیاد
numerous U زیاد
squeamishness U زیاد
tremendously U زیاد
high U زیاد
intensely U زیاد
thicker U زیاد
intensively U زیاد
for all the world U بی کم و زیاد
large adv U زیاد
wider U زیاد
immoderate U زیاد
much U زیاد
excessive U زیاد
in quantities U زیاد
supererogatory U زیاد
overly U زیاد
generous U زیاد
mortally U زیاد
profusely U زیاد
vastly U زیاد
extensive U زیاد
very U زیاد
to a large extent U زیاد
too much U زیاد
egregiously U زیاد
glaring U زیاد
in excess U زیاد
immane U زیاد
thickest U زیاد
greatly U زیاد
outrageously U زیاد
hugely U زیاد
heart break U غم زیاد
populous U زیاد
great- U زیاد
heartbreak U غم زیاد
late U زیاد
many U زیاد
ranksack U زیاد
too U زیاد
profoundly U زیاد
wide U زیاد
over and above U زیاد
effusively U زیاد
copious U زیاد
plethoric U زیاد
plaguily U زیاد
great U زیاد
heavily U زیاد
widely U زیاد
rife U زیاد
highly U زیاد
greatest U زیاد
swingeing U زیاد
highs U زیاد
superabundant U زیاد
intense U زیاد
muckle U زیاد
mickle or muckle U زیاد
mickle U زیاد
extortionate U زیاد
extortionary U زیاد
fulsome U زیاد
no end of U زیاد
thick U زیاد
quite a few <idiom> U زیاد
overmuch U زیاد
highest U زیاد
not a lettle U زیاد
an abrupt place U با سراشیبی زیاد
consumedly U بطور زیاد
desudation U خوی زیاد
d. haste U شتاب زیاد
desudation U عرق زیاد
dense ignorance U نادانی زیاد
swarms U دسته زیاد
diaphoresis U عرق زیاد
deprecation U افهاربیمیلی زیاد
quaff U زیاد نوشیدن
swarmed U دسته زیاد
carnosity U گوشت زیاد
far U زیاد خیلی
hell-bent U زیاد خمیده
hell bent U زیاد خمیده
terrors U ترس زیاد
boosters U زیاد کننده
booster U زیاد کننده
queasy U زیاد دقیق
increases U زیاد کردن
increased U زیاد کردن
increase U زیاد کردن
manifold U بسیار زیاد
downpours U بارندگی زیاد
downpour U بارندگی زیاد
extreme U خیلی زیاد
desperation U نومیدی زیاد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com