English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 17 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
Full phrase not found.
Full phrase Google translation result
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
bleed U خون امدن از
to bleed somebody U خون کسی را مکیدن [اصطلاح مجازی]
to bleed somebody U از کسی خون گرفتن
bleed U 1-خط چاپ که از لبه کاغذی بیرون می زند 2-صفحه تصویر رنگی که بد تنظیم شده باشد و رنگهای پیکسل ها کم رنگ باشند
bleed U رنگ پس دادن
bleed U فرار کردن یک سیال
bleed U اخاذی کردن
bleed U خون جاری شدن از
bleed U خون گرفتن از
bleed U خون ریختن
to bleed to death U ازبسیاری خون امدن مردن
to bleed for one's country U برای میهن خود خون دادن
cross bleed U سیستم نیوماتیکی رابط بین موتورها
bleed air U هوای کمپرس شده
to block and bleed [valve] U مسدود کردن و تخلیه کردن [دریچه] [مهندسی]
compressor bleed air U هوایی که از قسمت کمپرسورموتور توربینی برای جلوگیری از واماندگی و یابرای بکار اندازی بعضی متعلقات گرفته میشود
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com