English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
in a. to this U گذشته ازاین
over and above U گذشته ازاین
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
from this time forth U ازاین پس
from this time forward U ازاین پس
hence it is U ازاین
later on U ازاین پس
from this time forward U ازاین ببعد
For this reason . In this respect. U ازاین جهت
hereinbelow U ازاین پایین تر
owing to this U ازاین سبب
from this time forth U ازاین ببعد
to this effect U ازاین قرار
on the score of neglect U ازاین حیث
this wayŠplease U ازاین راه بفرمایید
From now on. Henceforth. U از حالابه بعد (ازاین پس)
across U ازاین سو بان سو درمیان
superlunar U بیرون ازاین جهان
f. this path U ازاین راه برو
oscillates U ازاین سو به ان سو افتادن مردد بودن
oscillated U ازاین سو به ان سو افتادن مردد بودن
he passed hence U ازاین جهان رخت بربست
oscillate U ازاین سو به ان سو افتادن مردد بودن
since that time. thereafter. U ازآن زمان به بعد (ازاین پس )
to an overthwart U بطور متقاطع ازاین سو بان سو
erenow U پیش ازاین تااین تاریخ
as follows U بشرح ذیل ازاین قرار
at an overthwart U بطور متقاطع ازاین سو بان سو
on the score of neglect U بعنوان غفلت ازاین بابت
It goes against the grain to pay these sums (that kind of money). U من که زورم می آید ازاین پولها بدهم
is he a the wiser for it U ایا ازاین بابت عاقل تراست
Stop your little games (tricks). U ازاین بازیها (حقه وکلکها )دست بردار
meerschaum U هیدروسیلیکات منیزیم سرچپق یاسرقلیانی که ازاین سنگ ساخته میشود
The borrower is absolutely free to use the amount. U وام گیرنده کاملا مختار به استفاده ازاین مبلغ است .
due out U از وقت مصرف گذشته از وقت گذشته
ethnography U تشریح علمی نژادهای بشراز نظر اداب ورسوم و اختلافاتی که ازاین نقطه نظر با هم دارند
forepassed U گذشته
foreby U گذشته
due out U گذشته
bypast U گذشته
spun or span U گذشته
forepast U گذشته
old U گذشته
agone U گذشته
foretime U گذشته
let [leave] alone <conj.> U گذشته از
aside from U گذشته از
not to mention <conj.> U گذشته از
not to speak of <conj.> U گذشته از
to say nothing of <conj.> U گذشته از
and certainly not <conj.> U گذشته از
gone by U گذشته
by gone U گذشته
oldest U گذشته
older U گذشته
historical U گذشته
over with U گذشته
departed U گذشته
yesternight U شب گذشته
aside U گذشته از
asides U گذشته از
last night U شب گذشته
last a U گذشته
What is past is past . what is gone is gone . U گذشته ها گذشته
beyoned the pale U از حد گذشته
past U گذشته
preceded U گذشته
bygone U گذشته
pub U میخانه ادمی که ازاین میخانه بان میخانه برود خمار
pubs U میخانه ادمی که ازاین میخانه بان میخانه برود خمار
across U ازاین طرف بان طرف
sup.latest or last U تازه گذشته
stale cheque U چک تاریخ گذشته
sware U گذشته swear
the past tense U زمان گذشته
self giving U از خود گذشته
the present and the past U اکنون و گذشته
the present and the past U حال و گذشته
the present and the past U گذشته و حال
the preterite tense U زمان گذشته
the year past U سال گذشته
upheld U گذشته uphold
outdid U گذشته outdo
bled U گذشته Bleed
pt U زمان گذشته
whish U بسرعت گذشته
ultimo U در ماه گذشته
furthermore U از این گذشته
ultimo U ماه گذشته
further on U از این گذشته
in addition <adv.> U به جز آن [گذشته از این]
further [moreover] <adv.> U به جز آن [گذشته از این]
forby <adv.> U به جز آن [گذشته از این]
besides <adv.> U به جز آن [گذشته از این]
aside from that <adv.> U به جز آن [گذشته از این]
also [moreover] <adv.> U به جز آن [گذشته از این]
additionally <adv.> U به جز آن [گذشته از این]
on to <adv.> U از این گذشته
on top of that <adv.> U از این گذشته
beyond that <adv.> U از این گذشته
what is more <adv.> U از این گذشته
moreover <adv.> U به جز آن [گذشته از این]
on top of this <adv.> U به جز آن [گذشته از این]
on to <adv.> U به جز آن [گذشته از این]
on top of that <adv.> U به جز آن [گذشته از این]
beyond that <adv.> U به جز آن [گذشته از این]
what is more <adv.> U به جز آن [گذشته از این]
over and above <adv.> U به جز آن [گذشته از این]
over and above <adv.> U از این گذشته
on top of this <adv.> U از این گذشته
moreover <adv.> U از این گذشته
in addition <adv.> U گذشته از این
further [moreover] <adv.> U گذشته از این
forby <adv.> U گذشته از این
aside from that <adv.> U گذشته از این
also [moreover] <adv.> U گذشته از این
additionally <adv.> U گذشته از این
furthermore <adv.> U به جز آن [گذشته از این]
retrospective view [on] U نگاه به گذشته
moreover <adv.> U گذشته از این
on top of this <adv.> U گذشته از این
in addition <adv.> U از این گذشته
further [moreover] <adv.> U از این گذشته
forby <adv.> U از این گذشته
besides <adv.> U از این گذشته
aside from that <adv.> U از این گذشته
also [moreover] <adv.> U از این گذشته
additionally <adv.> U از این گذشته
on to <adv.> U گذشته از این
on top of that <adv.> U گذشته از این
beyond that <adv.> U گذشته از این
what is more <adv.> U گذشته از این
over and above <adv.> U گذشته از این
self devoted U از خود گذشته
in the p U درزمان گذشته
next week U هفته گذشته
last year U سال گذشته
lastmonth U ماه گذشته
regression U بازگشت به گذشته
bygone U چیزهای گذشته
yesterday U زمان گذشته
past tense U زمان گذشته
belatedly U ازموقع گذشته
belated U ازموقع گذشته
nostalgia U حسرت گذشته
past U گذشته از ماورای
last sunday U یکشنبه گذشته
retrospect U شامل گذشته
desperado U از جان گذشته
by gone U چیزهای گذشته
by gone U قدیمی گذشته ها
retroactive U معطوف به گذشته
furthermore <adv.> U گذشته از این
furthermore <adv.> U از این گذشته
late U تازه گذشته
expired U گذشته از موعد
ex post U به اعتبار گذشته
retrospect U نگاه به گذشته
out of date U از تاریخ گذشته
swore U گذشته sweatr
desperate U از جان گذشته
last week U هفته گذشته
exposed U سر راه گذشته
over U گذشته اضافی
past years U سالهای گذشته
over- U گذشته اضافی
retrospective falsification U تحریف گذشته
redolence U خاطرات گذشته
back U عقبی گذشته
backs U عقبی گذشته
besides <adv.> U گذشته از این
rode U گذشته ride
also U گذشته از این
sprang U گذشته gnirps
yesteryear U سال گذشته
ex post facto U شامل اصول گذشته
one cannot put back the time <proverb> U زمان گذشته نیاید به بر
latest U تازه گذشته اینده
long U دیر گذشته ازوقت
long- U دیر گذشته ازوقت
longed U دیر گذشته ازوقت
came U گذشته فعل امدن
secondary U حاکی از زمان گذشته
got U زمان گذشته فعل get
longer U دیر گذشته ازوقت
gladiator U پهلوان از جان گذشته
gladiators U پهلوان از جان گذشته
took U زمان گذشته فعل take
longs U دیر گذشته ازوقت
longest U دیر گذشته ازوقت
overdue U از موعد گذشته منقضی
overdue draft U برات سررسید گذشته
see in the past makes saw U فعل see در گذشته sawمیشود
Joking apart. U از شوخی گذشته ( جدی )
The water has risen over his head . <proverb> U آب از سرش گذشته است .
(a) while back <idiom> U هفتها یا ماهای گذشته
In the course of the past centuries. U درطی قرنهای گذشته
To review the past in ones minds eye . U گذشته را از نظر گذراندن
ultimo U مربوط به ماه گذشته
During the past few days. U طی چند روز گذشته
passe U کهنه مسلک گذشته
the last two years U دوسال اخیر یا گذشته
not to mention U گذشته از قطع نظر از
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com