English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 85 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
The remedy may be worse than the disease. <proverb> U گاهى علاج بدتر از بیمارى است.
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
nostrum U دارویی که علاج هر درد باشد علاج هر چیز
cureless U بی علاج
remedied U علاج
remedies U علاج
remedy U علاج
remedying U علاج
cures U علاج
cured U علاج
cure U علاج
medicative U علاج بخش
bootless U بی مصرف بی علاج
operable U قابل علاج
irremediableness U علاج ناپذیری
remediless U علاج ناپذبر
curable U علاج پذیر
curability U علاج پذیری
incurable U علاج ناپذیر
acology U علم علاج
curative U علاج بخش
incurability U علاج ناپذیری
remediable U قابل علاج
incurably U بطور علاج ناپذیر
panaceas U علاج عام اسقولوفندریون
ischuretic U علاج حبس پول
azoth U علاج کلیه دردها
panacea U علاج عام اسقولوفندریون
contra indicate U راه علاج راجوردیگرنشان دادن
sanative U علاج کننده بهبودی دهنده
sanatory U علاج کننده بهبودی دهنده
so muchthe worse U چه بدتر
acute dose U دز دریافتی حاد و غیر قابل علاج
aggravator U بدتر کننده
aggravative U بدتر شونده
aggravation U تبدیل به بدتر
go from bad to worse <idiom> U بدتر شدن
still worse U دیگه بدتر
so muchthe worse U دیگر بدتر
pejorate U بدتر کردن
much worse U خیلی بدتر
deteriorative U بدتر شونده
aggravating U بدتر کننده
deteriorates U بدتر شدن
deteriorates U بدتر کردن
worsen U بدتر کردن
deteriorated U بدتر شدن
deteriorated U بدتر کردن
deteriorate U بدتر شدن
deteriorate U بدتر کردن
worse off U بدتر شدن
worse off U در وضع بدتر
worsened U بدتر کردن
deteriorating U بدتر کردن
aggravates U بدتر کردن
deteriorating U بدتر شدن
worse U بدتر وخیم تر
aggravate U بدتر کردن
aggravated U بدتر کردن
worsening U بدتر کردن
worsens U بدتر کردن
worst- U بدتر ازهمه .
worst U بدتر ازهمه .
deterioration U بدتر شدن
nurse a cold U سرما خوردگی را ماندن درخانه علاج کردن
a stitch in time saves nine <proverb> U علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد
this is inferior to that U پست تر یا بدتر است
worsen U بدتر جلوه دادن
worsened U بدتر جلوه دادن
worsening U بدتر جلوه دادن
exasperated U بدتر کردن تشدیدکردن
it is never the worse U هیچ بدتر نیست
it is never the worse U دیگر بدتر که نیست
exasperates U بدتر کردن تشدیدکردن
exasperating U بدتر کردن تشدیدکردن
worsens U بدتر جلوه دادن
exasperate U بدتر کردن تشدیدکردن
add insult to the injury <idiom> U [بدتر کردن یک وضعیت نامناسب]
i have worse to tell you U بدتر از این دارم که بشمابگویم
it is past cure U از علاجش گذشته است مافوق انست که بتوان علاج کرد
relegating U محول کردن به جای بدتر فرستادن
relegates U محول کردن به جای بدتر فرستادن
relegated U محول کردن به جای بدتر فرستادن
relegate U محول کردن به جای بدتر فرستادن
water cure U علاج بااب معالجه بااب
anarthritic U علاج نقرس دوای نقرس
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com