English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
horse guards U گارد مخصوص سواره نظام گارد سوار نگهبان سوار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
chevalier U سرباز سواره نظام و مسلح سوار
air sentinel U گارد هوایی نگهبان مخصوص اعلام خطرتک هوایی
cavalry man U سوار در سوار نظام
ranger U تفنگ دار سواره هنگ سوار
rangers U تفنگ دار سواره هنگ سوار
praetorial U متعلق به گارد ویژه سربازی که جز گارد ویژه است
mounted U به طور سواره سوار شده روی وسیله دیگر
cavalry unit U یکان سوار نظام
light horse U سوار نظام سبک اسلحه
staging U سوار شدن یا سوار کردن پرسنل در ناو یا هواپیما استقرار موقت
to ride and tie U اسپیرا بشراکت سوار شدن بدین سان که یکی سوار ان شده جلورود
embarked U سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
embarks U سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
embarking U سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
embark U سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
cavalier U سوار نظام کاوالیه خوش لباس و پرزرق و برق
embarkation element U یکان مخصوص کمک به بارگیری یا سوار شدن
cavalry U سوار نظامی سوار اسبی
embarkation team U تیم یا قسمت مخصوص کمک به سوار شدن یا بارگیری
kamae U گارد
backcourtman U گارد
guards U گارد
guard U گارد
gamae U گارد
guarding U گارد
life guard U گارد
lifeguard U گارد
lifeguards U گارد
mounting U گارد
fencing position U گارد شمشیرباز
escort of the standard U گارد پرچم
flag guard U گارد پرچم
coastguard U گارد ساحلی
seaman guard U گارد دریایی
itc avant garde U اوانت گارد ای تی سی
praetorian guard U گارد ویژه
on guard U بحالت گارد
on guard U گارد گرفتن
open guard U گارد باز
guard of honor U گارد احترام
point guard U موقعیت گارد
national guard U گارد ملی
coastguards U گارد ساحلی
guard U محافظ گارد
en garde U گارد گرفتن
color guard U گارد پرچم
guarding U محافظ گارد
waki kamae U گارد مبارز
escort guard U گارد محافظ
guards U محافظ گارد
armed guard U گارد مسلح
escort of the color U گارد پرچم
coast guard U گارد کرانه
officer of the guard U افسر گارد احترام
pipe the side U تجمع گارد احترام
coast guard officer U افسر گارد کرانه
escort of the standard U گارد محافظ پرچم
lifeguards U گارد نجات دریایی
lifeguard U گارد نجات دریایی
escort of the color U گارد محافظ پرچم
pipe the side U فرمان تجمع گارد احترام
side boy U گارد احترام میز پاس
storm trooper U گارد حمله المان نازی
army national guard U گارد ملی وابسته به نیروی زمینی
swings U ضربه محکم با راکت یا چوب هم گارد
swing U ضربه محکم با راکت یا چوب هم گارد
yeoman of the guard U گارد سلطنتی محافظ جان پادشاه انگلیس
rear takedown with outside leg tackle U گارد مخفی که حریف با میانکوب ضربه میشود
preatorian U وابسته به متعلق گارد ویژه سربازی که جزگاردویژه است
horseman U سواره نظام
dragoon U سواره نظام
horse U سواره نظام
cavalry U سواره نظام
dragoons U سواره نظام
yeomanry U سواره نظام
dragonnades U بوسیله سواره نظام
phylarch U فرمانده سواره نظام
ironside U نام سواره نظام
foiled U مسابقه شمشیربازی فویل شمشیر با گارد کاسهای وتیغه قابل انعطاف
foils U مسابقه شمشیربازی فویل شمشیر با گارد کاسهای وتیغه قابل انعطاف
foil U مسابقه شمشیربازی فویل شمشیر با گارد کاسهای وتیغه قابل انعطاف
foiling U مسابقه شمشیربازی فویل شمشیر با گارد کاسهای وتیغه قابل انعطاف
yeomanry U سواره نظام سرباز داوطلب
buck U دولادولا رفتن سواره نظام
equites U سواره نظام صاحب امتیاز
dragoons U سواره نظام راهدایت کردن
dragoon U سواره نظام راهدایت کردن
bucks U دولادولا رفتن سواره نظام
cornetcy U پرچم داری سواره نظام
hussar U سرباز سواره نظام سبک اسلحه
petronel U یکجور تپانچه بزرگ که سواره نظام شدههای 61و 71بکارمیبردند
feinted U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinting U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
escorted U محافظ گارد محافظ نیروی تامینی بدرقه کردن
escorts U محافظ گارد محافظ نیروی تامینی بدرقه کردن
escorting U محافظ گارد محافظ نیروی تامینی بدرقه کردن
escort U محافظ گارد محافظ نیروی تامینی بدرقه کردن
sabretache U خرجین یاکیسه چرمی پهن که بکمر بند سرباز سواره نظام اویخته است
horsewoman U سوار
trooper U سوار
horseback U سوار
pieces U سوار
piece U سوار
board U سوار
boarded U سوار
outside ofa horse U سوار
troopers U سوار
horsewomen U سوار
in the saddle U سوار
assembled U سوار کردن
equitant U سوار بر اسب
equestrienne U زن اسب سوار
jockey U چابک سوار
acheval U سوار بر اسب
assemble U سوار کردن
horsemen U اسب سوار
modulate U سوار کردن
chevalier U سوار دلاور
boot and saddle U سوار شوید
surfer U موج سوار
armored cavalry U سوار زرهی
rigged U سوار کردن
skim boarder U موج سوار
jockeys U چابک سوار
assembles U سوار کردن
board surfer U موج سوار
horseman U سوار کار
Mts U سوار شدن
enchase U سوار کردن
Mt U سوار شدن
horsewoman U سوار اسب
biker U دوچرخه سوار
rigs U سوار کردن
horsewomen U سوار اسب
biker U موتورسیکلت سوار
fabricating U سوار کردن
horseman U اسب سوار
get on U سوار شدن
boaters U زورق سوار
bicyclist U دوچرخه سوار
fabricate U سوار کردن
get in U سوار شدن
reinsman U اسب سوار
fabricated U سوار کردن
fabricates U سوار کردن
rig U سوار کردن
vedette U قراول سوار
horse breaker U چابک سوار
washine U موج سوار زن
horse man U اسب سوار
cyclists U دوچرخه سوار
cavalry U سوار زرهی
cyclist U دوچرخه سوار
riders U سوار کار
mount U سوار شدن بر
mount U سوار کردن
mounts U سوار کردن
mounted U سوار شده
tobogganist U سورتمه سوار
canter U سوار اسب
cantered U سوار اسب
cantering U سوار اسب
canters U سوار اسب
tobogganer U سورتمه سوار
rides U سوار شدن
mounts U سوار شدن بر
ride U سوار شدن
rider U سوار کار
up U سوار براسب سر پا
on shipboard U سوار کشتی
horseback U سوار براسب
modulates U سوار کردن
take up U سوار کردن
on stilts U سوار چوب پا
modulation U سوار سازی
modulating U سوار کردن
equestrian U چابک سوار
equestrian U اسب سوار
on board a ship U سوار کشتی
upped U سوار براسب سر پا
motorists U ماشین سوار
cavalier U سرباز سوار
upping U سوار براسب سر پا
motorist U ماشین سوار
cavalier U اسب سوار
uhlan U سوار نیزه دار
setting up apparatus U دستگاه سوار کردن
sets U سوار کردن جاانداختن
staging area U منطقه سوار شدن
to give somebody a ride U کسی را سوار کردن
To mout a horse . U سوار اسب شدن
surfboat U قایق موج سوار
cuirassier U سوار زره پوش
enplane U سوار هواپیما شدن
unmounted U سوار نشده پیاده
embark U درکشتی سوار کردن
entrain U سوار کردن کشیدن
coachload U افراد سوار بر درشکه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com