Perdic | گاراژ بدون سقف | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (11 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	carport U	گاراژ بدون سقف

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	garages U	گاراژ
	garage U	گاراژ
	motor pool U	گاراژ
	garge U	گاراژ
	garage equipment U	تجهیزات گاراژ
	wagoner U	گاراژ دار
	common carrier U	گاراژ دار
	garageman U	گاراژ دار
	car port U	گاراژ بی دیوار ولی سقف دار
	car ports U	گاراژ بی دیوار ولی سقف دار
	What is that strange contraption you've got in the garage? U	آن دستگاه عجیب و غریب که تو در گاراژ داری چیست؟
	He parked the car right in front of the garage. U	درست جلوی گاراژ اتومبیل را پارک کرد
	without any reservation U	بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
	informally U	بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
	unformed U	بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
	flat U	ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
	flattest U	ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
	of no interest U	بدون اهمیت [بدون جلب توجه]
	independently U	آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
	Taoism U	روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
	parataxis U	مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
	lynch law U	مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
	unstressed U	بدون اضطراب بدون کشش
	unbranched U	بدون انشعاب بدون شعبه
	achylous U	بدون کیلوس بدون قیلوس
	offhand U	بدون مقدمه بدون تهیه
	recoilless U	جنگ افزار بدون عقب نشینی بدون عقب نشینی
	inoperculate U	بدون سرپوش جانور بدون سرپوش
	acheilous U	بدون لب
	acheilos U	بدون لب
	ex- U	بدون
	sans U	بدون
	obtrusively U	بدون حق
	and no mistake U	بدون شک
	bottomless U	بدون ته
	doubtlessly U	بدون شک
	undoubtedly U	بدون شک
	but U	بدون
	ex U	بدون
	without U	بدون
	goalless U	بدون گل
	not nearctic U	بدون
	to a certainty U	بدون شک
	indubitable U	بدون شک
	undoubted U	بدون شک
	wanting U	بدون
	unstressed U	بدون مد
	i'll warrant U	بدون شک
	under one's own steam <idiom> U	بدون کمک
	air dry U	بدون رطوبت
	fruitlessly U	بدون نتیجه
	recoilless U	بدون لنگر
	ametabolic U	بدون دگردیسی
	to be sure <idiom> U	مطمئنا ،بدون شک
	nonstop U	بدون توقف
	ametabolous U	بدون دگردیسی
	nonboresafe U	بدون ضامن
	unexceptional U	بدون استثنا
	non delay U	بدون تاخیر
	disposed U	بدون پوشش
	unmanned U	بدون سرنشین
	acid free U	بدون اسید
	faultless U	بدون خطا
	run on U	بدون وقفه
	unwary U	بدون نگرانی
	consistently U	بدون تناقض
	acold U	بدون احساسات
	faceless U	بدون ویژگی
	acranial U	بدون کاسهء سر
	wing it <idiom> U	بدون آمادگی
	nonsyllabic U	بدون هجایی
	unoccupied U	بدون مستاجر
	avirulent U	بدون شدت
	awless U	بدون بیم
	unmaned U	بدون سرنشین
	on the square U	بدون کجی
	pathless U	بدون جاده
	safely U	بدون خطر
	in vain <idiom> U	بدون تفثیروموفقیت
	anechoic U	بدون انعکاس
	excluding meals U	بدون غذا
	decaffeinated U	بدون کافئین
	constantly U	بدون تغییر
	unceasing U	بدون وقفه
	quiescently U	بدون جنبش
	bloodlessly U	بدون خونریزی
	prosaically U	بدون لطافت
	asymptomatic U	بدون علامت
	without milk U	بدون شیر
	bareheaded U	بدون کلاه
	termless U	بدون شرط
	untitled U	بدون سراغاز
	inaction U	بدون فعالیت
	untitled U	بدون عنوان
	undue U	بدون مداخله
	unsigned U	بدون امضاء
	unfurnished U	بدون اثاثیه
	indubitable U	بدون تردید
	confidently U	بدون شبهه
	unvalued U	بدون ارج
	bachelors U	بدون عیال
	bachelor U	بدون عیال
	humble U	بدون ارتفاع
	humblest U	بدون ارتفاع
	vibrationless U	بدون لرزه
	terrorless U	بدون ترس
	valveless U	بدون سوپاپ
	vacant succession U	بدون جانشین
	unvocal U	بدون موسیقی
	unaligned U	بدون صف ارایی
	unpromising U	بدون امید
	unresponsive U	بدون احتیاط
	unfeigned U	بدون تصنع
	undeviating U	بدون تردیدرای
	undeviating U	بدون انحراف
	involuntarily U	بدون اراده
	toothless U	بدون دندانه
	toeless U	بدون پنجه
	bloodless U	بدون خونریزی
	unadvised U	بدون اطلاع
	notwithstanding U	بدون توجه
	unfinanced U	بدون پشتوانه
	unfunded U	بدون سرمایه
	unmennerly U	بدون اداب
	continuously U	بدون توقف
	unmannered U	بدون اداب
	insecure U	بدون ایمنی
	unsprung U	بدون فنر
	unspotted U	بدون الودگی
	unlined U	بدون پوشش
	unlined U	بدون استر
	unblushing U	بدون شرم
	voteless U	بدون رای
	faceless U	بدون صورت
	sans recours U	بدون رجوع
	acarpous U	بدون میوه
	immediately U	بدون واسطه
	zero elasticity U	بدون کشش
	unattended U	بدون متصدی
	workless U	بدون عمل
	scoreless U	بدون امتیاز
	searchless U	بدون جستجو
	unequivocally U	بدون ابهام
	cold turkey U	بدون آمادگی
	achromic U	بدون ترخیم
	backless U	بدون پشتی
	backless U	بدون پشت
	achromatic U	بدون ترخیم
	sans ceremonie U	بدون تشریفات
	achlamydeous U	بدون پوشش
	unequivocal U	بدون ابهام
	without recourse U	بدون رجوع
	endless U	بدون پایان
	stemless U	بدون تنه
	with in compass U	بدون مبالغه
	inoffensive U	بدون زنندگی
	expired U	بدون اعتبار
	strikeless U	بدون ضربت
	weanting U	بدون بی منهای
	wayless U	بدون جاده
	warless U	بدون جنگ
	stemless U	بدون ساقه
	blankly U	بدون مقصودیامعنی
	vainly U	بدون نتیجه
	without recourse U	بدون حق مراجعه
	unselfish U	بدون خودخواهی
	shadeless U	بدون سایه
	without justification U	بدون مجوز
	adrift U	بدون هدف
	unalloyed U	بدون الیاژ
	shockless U	بدون ضربه
	soilless U	بدون خاک
	tenantless U	بدون مستاجر
	taxless <adj.> U	بدون مالیات
	bared U	بدون روکش
	barer U	بدون روکش
	bares U	بدون روکش
	exclusive of U	بدون در نظرگرفتن
	barest U	بدون روکش
	inapproachable U	بدون دسترسی
	baring U	بدون روکش
	incognizant U	بدون شناسایی
	intolerantly U	بدون بردباری
	bare U	بدون روکش
	failure free U	بدون خرابی
	free from taxes <adj.> U	بدون مالیات
	wireless <adj.> U	بدون سیم
	cordless <adj.> U	بدون سیم
	unleaded U	بدون سرب
	barrier-free U	بدون حائل
	incommunicable U	بدون رابطه
	freely U	بدون محدودیت
	indistinctively U	بدون فرق
	indolently U	بدون درد
	deice U	بدون یخ کردن
	degas U	بدون گازکردن
	dealated U	بدون بال
	off hand U	بدون آمادگی
	diamensionless U	بدون اندازه
	static U	بدون تحرک