Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
crematoria
U
کورهای که لاشه مرده یا اشغال را دران می سوزانند
crematorium
U
کورهای که لاشه مرده یا اشغال را دران می سوزانند
crematoriums
U
کورهای که لاشه مرده یا اشغال را دران می سوزانند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
crematory
U
کورهای که لاشه مرده یااشغال را در ان می سوزانند
incinerator
U
کورهای که اشغال یا لاشه مرده در ان سوزانده و خاکسترمیشود
incinerators
U
کورهای که اشغال یا لاشه مرده در ان سوزانده و خاکسترمیشود
oast
U
کورهای که رازک را دران خشک می کنند
funeral home
U
محلی که دران مرده را جهت انجام مراسم تدفین یا سوزاندن اماده میکنند
stillbirth
U
زایمان بچه مرده جنین مرده بدنیا امده
stillborn
U
زایمان بچه مرده جنین مرده بدنیا امده
stillbirths
U
زایمان بچه مرده جنین مرده بدنیا امده
keb
U
میشی که بره مرده انداخته یابره اش مرده است
dog cheap
U
مفت مسلم بقیمت سگ مرده یاصاحب مرده
untenable
U
اشغال نشدنی غیر قابل اشغال
furnace forge
U
اهنگری کورهای
forg welding
U
جوشن کورهای
chimney shaft
U
دودکش کورهای
dead wool
U
پشم مرده
[که از بدن حیوان مرده یا ذبح شده توسط مواد شیمیایی جدا شده و خاصیت رنگ پذیری خوبی ندارد.]
stand
U
بستهای فولادی کورهای بلند
scorching
U
سوزاندن
[گاه جهت از بین بردن پشم های اضافی در پشت فرش و یکنواخت نمودن و تمیزکاری این پشم ها را با فر می سوزانند.]
carnage
U
لاشه ها
corse
U
لاشه
bier
U
لاشه
biers
U
لاشه
corpses
U
لاشه
corpse
U
لاشه
carcase
U
لاشه
carcases
U
لاشه
carcasses
U
لاشه
carcass
U
لاشه
cadaver
U
لاشه
cadavers
U
لاشه
carrion
U
لاشه
hulks
U
لاشه کشتی
hulk
U
لاشه کشتی
spalls
U
لاشه سنگ
necrophagous
U
لاشه خوار
cadaveric
U
لاشه مانند
bodies
U
لاشه جسم
body
U
لاشه جسم
quarrying
U
لاشه شکار
quarry
U
لاشه شکار
quarries
U
لاشه شکار
retired draft
U
لاشه برات
rubble
U
سنگ لاشه
carrion
U
لاشه گندیده
cadaverous
U
لاشه مانند
hulls
U
لاشه کشتی
hull
U
لاشه کشتی
fieldstone
U
لاشه سنگ
trunks
U
تنه لاشه
necrophilous
U
لاشه دوست
trunk
U
تنه لاشه
uncoursed rubble masonery
U
بنایی سنگ لاشه در هم
hulky
U
لاشه دار بدهیکل
offal
U
مواد زائد لاشه
to recover a body from the wreckage
U
بازیابی کردن لاشه ای از خرابه
wreckage
U
لاشه هواپیما یا ماشین وغیره
wreckage piece
U
تکه ای از لاشه هواپیما یا ماشین وغیره
wreck
U
لاشه کشتی و هواپیما و غیره خراب کردن
wrecking
U
لاشه کشتی و هواپیما و غیره خراب کردن
wrecks
U
لاشه کشتی و هواپیما و غیره خراب کردن
Where the carcass is there the ravens will collect together.
<proverb>
U
هر کجا لاشه اى وجود دارد آنجا لاشخورها دور هم جمع مى شوند.
therein
U
دران
slideway
U
راهی که دران سر
offing
U
دران نزدیکی ها
therabout
U
دران حدود
thereabout
U
دران حدود
therewith
U
دران هنگام بدانوسیله
nautch
U
که دران رقاص میرقصند
then
U
انگاه دران هنگام
it is not subject to review
U
دران روا نیست
swimming bath
U
تن شو یاحوضی که دران شناتوان کرد
scrinium
U
لوله یاصندوقی که دران طوماربگذارند
thereis not a p of truth init
U
ذرهای راستی دران نیست
thumbhole
U
حفرهای که شست دران جابگیرد
errors slipped in
U
اشتباهاتی دران راه یافت
polytonality
U
ایجاد چندلحن دران واحد
polytony
U
ایجادچند لحن دران واحد
pot liquor
U
اب ته دیگ پس از پختن سبزیجات دران
i had no voice in that matter
U
من دران قضیه رایی نداشتم
lifeless
U
مرده
defunct
U
مرده
in the dust
U
مرده
one man
U
یک مرده
low-spirited
U
دل مرده
hearse
U
مرده کش
hearses
U
مرده کش
exanimate
U
مرده
six feet under
<idiom>
U
مرده
his heart sank
U
دل مرده شد
at rest
U
مرده
one-man
U
یک مرده
low spirited
U
دل مرده
dead
U
مرده
vapid
U
مرده
extinct
U
مرده
deceased
U
مرده
flashpoint
U
درجهای ازگرماکه دران بخارمایعات فرارمیسوزد
flashingpoint
U
درجهای ازگرماکه دران بخارمایعات فرارمیسوزد
gill net
U
دامی که چون ماهی دران بیافتد
deadfall
U
دامی که جانوران بزرگ دران زیراوارمیمانند
actinology
U
دانشی که دران از خواص نورگفتگو میکند
dish water
U
ابی که دران فرف شسته باشند
mainstream
U
مسیر جویباری که دران اب جریان دارد
dish wash
U
ابی که دران فرف شسته باشند
flashpoints
U
درجهای ازگرماکه دران بخارمایعات فرارمیسوزد
cellaret
U
گنجهای که شیشههای باده دران میگذارند
crate
U
صندوقی که چینی یا شیشه دران میگذارند
crates
U
صندوقی که چینی یا شیشه دران میگذارند
dripping pan
U
فرفی که چکیده کباب دران میریزد
impressibly
U
بطوریکه بتوان دران تاثیر کرد
swell
U
موج مرده
swelled
U
موج مرده
dead band
U
نوار مرده
dead rise
U
فاصله مرده
out of play
U
توپ مرده
deadball
U
توپ مرده
dead volume
U
حجم مرده
dead time
U
زمان مرده
dead storage
U
حجم مرده
dead storage
U
گنجایش مرده
dead space
U
فضای مرده
dead soils
U
خاکهای مرده
swells
U
موج مرده
widower
U
مرد زن مرده
death masks
U
قیافه مرده
death mask
U
قیافه مرده
defunct
U
مرده درگذشته
autopsy
U
تشریح مرده
autopsies
U
تشریح مرده
cremations
U
مرده سوزانی
cremation
U
مرده سوزانی
time lags
U
زمان مرده
time lag
U
زمان مرده
living corpse
U
مرده متحرک
widowers
U
مرد زن مرده
dead ball
U
توپ مرده
dead as a d.
U
بکلی مرده
dead load
U
بار مرده
slaked lime
U
اهک مرده اهک مرده
saprophage
U
مرده خوار
still born
U
مرده بدنیاامده
blate
U
روح مرده
air slaked lime
U
اهک مرده
death day
U
سال مرده
dead as a doornail
<idiom>
U
کاملا مرده
non productive time
U
زمان مرده
murrain
U
گوشت مرده
stillbirths
U
مرده زاد
exanimate
U
دل مرده وبیروح
lyke wake
U
پاسبانی مرده در شب
necrophagous
U
مرده خوار
necromania
U
مرده پرستی
morgue
U
مرده خانه
inhumationist
U
مرده خاک کن
morgues
U
مرده خانه
pah
U
مرده شور
necrophagous
U
مرده خور
idle wire
U
سیم مرده
idle turn
U
کلاف مرده
ground swell
U
موج مرده
necrophilia
U
مرده گرایی
necrophobia
U
مرده هراسی
necropsy
U
مرده نگری
dull finish
U
رخده مرده
dull finish
U
کالیبر مرده
resurrectionist
U
مرده دزد
death's head
U
جمجمه مرده
resurrection man
U
مرده دزد
death watch
U
پاسبان مرده
playing dead
U
مرده نمایی
death feigning
U
مرده نمایی
reliquiae
U
مرده ریگ
necrolatry
U
مرده پرستی
deadness
U
حالت مرده
parted
U
درگذشته مرده
down with him
U
مرده باد
stillbirth
U
مرده زاد
the bill defined his powers
U
حدود اختیارات وی دران لایحه معلوم گردید
heaths
U
زمین بایری که علف وخاربن دران می روید
heath
U
زمین بایری که علف وخاربن دران می روید
book message
U
نامهای که سایر گیرندگان دران قید نمیشود
there is nothing in it
U
چیز مهمی دران نیست پروپایی ندارد
slugfest
U
مسابقهای که دران ضربات سنگین ردوبدل میشود
vortex filament
U
خطی که شدت یا تمرکزجریانهای حلقوی دران بیشتراست
dry town
U
شهری که فروش نوشابه دران ممنوع است
protoxide
U
ترکیبی که حداقل ذرات اکسیژن دران باشد
effective beaten zone
U
منطقهای که 28 درصد گلوله ها دران فرود می اید
dies non
U
روزی که فعالیت اقتصادی دران انجام نگیرد
Speak well of the dead .
<proverb>
U
پشت سر مرده بد نگو.
death masks
U
ماسک صورت مرده
time lag
U
فاصله زمانی مرده
death mask
U
ماسک صورت مرده
time lags
U
فاصله زمانی مرده
mortuaries
U
مرده شوی خانه
blast it
U
مرده شورش را ببرد
autopsy
U
تشریح نسج مرده
dead-house
U
مرده شوی خانه
mortuary
U
مرده شوی خانه
autopsies
U
تشریح نسج مرده
necromimesis
U
خود مرده انگاری
plague on it
U
مرده شورش ببرد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com