Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
unabridged
U
کوتاه نشده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
green
U
چمن صاف و نرم و کوتاه اطراف سوراخ اسبی که هنوزدر مسابقه ازموده نشده میدان تیراندازی صحرایی
greenest
U
چمن صاف و نرم و کوتاه اطراف سوراخ اسبی که هنوزدر مسابقه ازموده نشده میدان تیراندازی صحرایی
Other Matches
unpremediated
U
پیش بینی نشده الهام نشده غیر منتظره
unresolved
U
تصمیم نگرفته حل نشده تصفیه نشده
unpicked
U
نچیده گزین نشده انتخاب نشده
unobligated
U
اعتبارتعهد نشده تعهدات پرداخت نشده
unbaoked
U
سوار نشده رام نشده بی پشتیبان
unbroke
U
رام نشده سوقان گیری نشده
uncommitted
U
غیر متعهد نشده تعهد نشده
undisciplined
U
تربیت نشده تادیب نشده بی انتظام
unborn
U
هنوز زاده نشده هنوززاده نشده
blasts
U
منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
short lunge
U
نوعی سخمه کوتاه یا ضربه کوتاه در جنگ
blast
U
منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
inconsummate
U
تکمیل نشده انجام نشده
undirected
U
رهبری نشده راهنمایی نشده
untried
U
امتحان نشده محاکمه نشده
unset
U
جایگزین نشده جاانداخته نشده
unredeemed
U
جبران نشده سبک نشده
uncharged
U
محسوب نشده رسمامتهم نشده
unasked
U
خواسته نشده پرسیده نشده
unsifted
U
الک نشده رسیدگی نشده
unsought
U
جستجو نشده کشف نشده
irredenta
U
انجام نشده جبران نشده
unintended saving
U
پس انداز برنامه ریزی نشده پس انداز پیش بینی نشده
pantywaist
U
شلوار کوتاه بچگانه که به بالاتنه لباسش تکمه میشود شلوار کوتاه
shorthorn
U
جانور شاخ کوتاه نژاد گاو شاخ کوتاه شمال انگلیس
incomplete
U
انجام نشده پر نشده
unintended investment
U
سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
rool crush
U
اثر تاخوردگی
[فرش هایی که درست عدل بندی نشده و یا مدت طولانی بصورت چهارلا در انبار باشد پس از مفروش شدن در زمین برآمدگی هایی در محل تا دارد که اگر به شکستگی منجر نشده باشد پس از مدتی اصلاح می شود.]
short quard
U
سخمه گارد کوتاه در جنگ سرنیزه سخمه کوتاه
hurdle step
U
جهش کوتاه روی یک پا پیش از شیرجه جهش کوتاه پیش از پریدن از روی خرک
linter
U
ماشینی که پس از پاک کرن پنبه الیاف کوتاه چسبیده به تخم پنبه را میگیرد الیاف کوتاه پنبه که به تخم پنبه چسبیده است
uncharged
U
پر نشده
unbowed
U
خم نشده
unchecked
<adj.>
U
کنترل نشده
unreconstructed
U
بازسازی نشده
unaudited
<adj.>
U
کنترل نشده
unlicked
U
لیسیده نشده
unleached
U
سفید نشده
untested
<adj.>
U
آزمایش نشده
unoccupied
U
اشغال نشده
roughdry
U
اطو نشده
unsought
U
کاوش نشده
unbleached
<adj.>
U
سفیدگری نشده
opened
U
واریز نشده
undyed
<adj.>
U
رنگرزی نشده
vacant
U
اشغال نشده
unaudited
<adj.>
U
آزمایش نشده
unchecked
<adj.>
U
آزمایش نشده
unevaluated
<adj.>
U
آزمایش نشده
unexamined
<adj.>
U
آزمایش نشده
uninspected
<adj.>
U
آزمایش نشده
unevaluated
<adj.>
U
کنترل نشده
uncounted
U
شمرده نشده
untested
<adj.>
U
بررسی نشده
unaudited
<adj.>
U
تست نشده
unchecked
<adj.>
U
تست نشده
unevaluated
<adj.>
U
تست نشده
unexamined
<adj.>
U
تست نشده
uninspected
<adj.>
U
تست نشده
untested
<adj.>
U
تست نشده
unaudited
<adj.>
U
بازرسی نشده
unchecked
<adj.>
U
بازرسی نشده
unevaluated
<adj.>
U
بازرسی نشده
unexamined
<adj.>
U
بازرسی نشده
unasked
U
سوال نشده
uninspected
<adj.>
U
بررسی نشده
unexamined
<adj.>
U
بررسی نشده
unexamined
<adj.>
U
کنترل نشده
uninspected
<adj.>
U
کنترل نشده
untested
<adj.>
U
کنترل نشده
autochthonous
U
جابجا نشده
unaudited
<adj.>
U
تایید نشده
undirected
U
هدایت نشده
unevaluated
<adj.>
U
تایید نشده
undisiplined
U
تربیت نشده
unexamined
<adj.>
U
تایید نشده
uninspected
<adj.>
U
تایید نشده
untested
<adj.>
U
تایید نشده
unaudited
<adj.>
U
بررسی نشده
unchecked
<adj.>
U
بررسی نشده
unevaluated
<adj.>
U
بررسی نشده
uninspected
<adj.>
U
بازرسی نشده
unworn
U
کهنه نشده
custom uncleared
U
ترخیص نشده
unbroken
U
رام نشده
uncharted
U
اکتشاف نشده
unmitigated
U
کاسته نشده
outstanding
U
واریز نشده
outstanding
U
وصول نشده
outstanding
U
تصفیه نشده
outstanding
U
پرداخت نشده
outstandingly
U
واریز نشده
outstandingly
U
وصول نشده
unconnected
U
وصل نشده
unearned
U
کسب نشده
unguarded
U
حراست نشده
unsettled
U
تصفیه نشده
uncoditioned
U
قطعی نشده
unset
U
ثابت نشده
unbowed
U
سر کوب نشده
unbacked
U
رام نشده
unaccomplished
U
انجام نشده
unaccommodated
U
فراهم نشده
unwashed
U
شسته نشده
uncircumcised
U
ختنه نشده
uncleared
U
ترخیص نشده
the date was not specified
U
نشده بود
wound less
U
زخمی نشده
unthickened
U
تغلیظ نشده
unstudied
U
مطالعه نشده
unsocialized
U
اجتماعی نشده
tenantless
U
اشغال نشده
unshod
U
نعل نشده
outstandingly
U
تصفیه نشده
unguarded
U
حساب نشده
unpolished
U
پرداخت نشده
unadulterated
U
مخلوط نشده
savage
U
رام نشده
savaged
U
رام نشده
savages
U
رام نشده
savaging
U
رام نشده
undeeded
U
در سندقید نشده
undefined
U
تعریف نشده
unnormalized
U
هنجار نشده
unspotted
U
ننگین نشده
non-registered
[not registered]
<adj.>
U
ثبت نشده
unpremediated
U
تصور نشده
Before it is too late. While there is stI'll time.
U
تا دیر نشده
unworn
U
استعمال نشده
outstandingly
U
پرداخت نشده
unfinished
U
تمام نشده
unpublished
U
چاپ نشده
unpublished
U
نشر نشده
unquestioned
U
استنتاق نشده
unsaved
U
پس انداز نشده
unquestioned
U
بررسی نشده
unquestioned
U
بحث نشده
opens
U
واریز نشده
open
U
واریز نشده
unsaturated
U
اشباع نشده
unsaturate
U
اشباع نشده
uncoditioned
U
شرط نشده
undeterred
<adj.>
U
منصرف نشده
untested
<adj.>
U
بازرسی نشده
unfulfilled
U
اجرا نشده
unissued
<adj.>
U
منتشر نشده
unfulfilled
U
انجام نشده
intemerate
U
بی ناموس نشده
undisturbed
U
مختل نشده
uncommitted
U
تقبل نشده
non switched line
U
خط گزینه نشده
innascible
U
زایده نشده
inextinct
U
نیست نشده
inedited
U
چاپ نشده
unpaid
U
پرداخت نشده
inexact
U
درست نشده
uninvited
U
دعوت نشده
uncut
U
از هم جدا نشده
uncut
U
قطع نشده
unexploded
U
منفجر نشده
unsight
U
دیده نشده
uncut
U
بریده نشده
haggard
U
رام نشده
unissued
<adj.>
U
توزیع نشده
inedited
U
منتشر نشده
unverified
<adj.>
U
آزمایش نشده
undetected
U
کشف نشده
unchanged
U
عوض نشده
unverified
<adj.>
U
بازرسی نشده
unverified
<adj.>
U
کنترل نشده
uncontrolled
U
کنترل نشده
uncontrolled
U
مهار نشده
unverified
<adj.>
U
تست نشده
inviolate
U
نقض نشده
unverified
<adj.>
U
بررسی نشده
unverified
<adj.>
U
امتحان نشده
unabridged
U
تلخیص نشده
unverified
<adj.>
U
ممیزی نشده
unverified
<adj.>
U
تایید نشده
imperforate
U
منگنه نشده
increate
U
افریده نشده
in quires
U
صحافی نشده
in sheets
U
صحافی نشده
unverified
<adj.>
U
ارزیابی نشده
unbidden
U
دعوت نشده
unalloyed
U
الیاژ نشده
unchecked
<adj.>
U
ارزیابی نشده
unevaluated
<adj.>
U
ارزیابی نشده
unseen
U
مکشوف نشده
uninspected
<adj.>
U
ارزیابی نشده
unseen
U
مشاهده نشده
sightless
U
دیده نشده
unattached
U
توفیق نشده
unsung
U
سروده نشده
unsung
U
ستایش نشده
unexamined
<adj.>
U
ارزیابی نشده
unsung
U
خوانده نشده
unaudited
<adj.>
U
ارزیابی نشده
unaudited
<adj.>
U
امتحان نشده
unchecked
<adj.>
U
تایید نشده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com