English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 186 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
who said so? U که چنین حرفی زد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
floating U غیر ثابت . حرفی که جدا از حرفی است که باید به آن وصل باشد
methought U چنین بنظرم میرسد چنین می نماید
wellŠsuppose it is so U خوب فرض کنیم چنین باشد فرضا چنین باشد
thus U چنین
likewise U چنین
sic U چنین
such U یک چنین
such U چنین
it happened thaf U چنین
like this U چنین
i express my regret for it U که چنین شد
so U چنین
triliteral U سه حرفی
incommunicativeness U کم حرفی
incommunicatively U با کم حرفی
long tongue U پر حرفی
uniliteral U یک حرفی
lettered U حرفی
lexical U حرفی
garrulity U پر حرفی
taciturnity U کم حرفی
reviling U بد حرفی
pauciloquy U کم حرفی
monomial U تک حرفی
be it so U چنین باد
i was given to understand U چنین فهمیدم
such and such U چنین و چنان
beit so U چنین باد
exactly U چنین است
be it so U چنین باشد
secus U نه این چنین
beit so U چنین باشد
so said darius U چنین گفت ....
amen U چنین باد
the report goes U چنین گویند
methinks U چنین مینماید
there is a rumour that U چنین میگویند که
i imagine he is my friend U چنین می پندارم
Fate had so decreed . I t was so destined . U قسمت چنین بود
what [some] people would call [may call] <adj.> U که چنین نامیده شده
i express my regret for it U پوزش میخواهم که چنین شد
semble U چنین به نظر می رسد
perhaps so U شاید چنین باشد
methinks U بنظرم چنین میرسد
meseems U چنین بنظرم میرسد
it follows that..... U چنین برمی اید که ....
is it not U ایا چنین نیست
in that case U حال که چنین است
it look as if U چنین مینماید که گویی
that is not the case U مطلب چنین نیست
so called U که چنین نامیده شده
so-called U که چنین نامیده شده
palaver U پر حرفی کردن
what have you to say? U چه حرفی دارید
pass a remark U حرفی زدن
literal U حرفی لفظی
letter quality U کیفیت حرفی
triliteral U کلمه سه حرفی
four-letter words U واژهیچهار حرفی
four-letter word U واژهیچهار حرفی
triliteralism U حالت سه حرفی
Never! Not at all !! By no means !There is no such thing at all . Nothing of the sort. Nothing doing. U ابدا"چنین چیزی نیست
ex-directory U شخصی که چنین شمارهای را دارد
is that so? U ایا وا قعا چنین است
it promisews to be easy U چنین مینماید که اسان است
i had never seen such a book U من هرگز چنین کتابی ندیده ام
But fate decreed otherwise. U اما قسمت چنین بود .
so and so U اینکار وانکار چنین وچنان
so to speak U اگربتوان چنین چیزی گفت
scilicet U از این چنین استنباط میشود.....
so-and-so U اینکار وانکار چنین وچنان
such being the case U حال که چنین است دراینصورت
slip of the tongue <idiom> U حرفی رانسنجیده زدن
teragram U واژه چهار حرفی
trigram U هجای بی معنی سه حرفی
To take offence at something . To take something to heart . U حرفی را بدل گرلتن
To tald someones head off. U سر کسی را بردن ( با پ؟ حرفی )
so to peaking U اگر بتوان چنین چیزی گفت
Such a thing does not exist at all . U چنین چیزی اصلا" وجود ندارد
dedication U قصدایجاد چنین تاسیسی استنباط گردد
dedications U قصدایجاد چنین تاسیسی استنباط گردد
I never saw anything like it. U من تا اکنون هرگز چنین چیزی را ندیده ام.
The story goes that … U آورده اند که (چنین روایت کنند )…
he pretended to be asleep U چنین وانمود کرد که خواب است
coloraturas U خوانندهای که همراه چنین آهنگی میخواند
coloratura U خوانندهای که همراه چنین آهنگی میخواند
to gain any ones ear U کسیرا اماده شنیدن حرفی
null U رشتهای که هیچ حرفی ندارد
epenthesis U الحاق حرفی درمیان کلمه
spirant U حرفی که بااصطکاک نفس اداگردد
speak a word U چیزی بگویید حرفی بزنید
to insert a letter in a word U حرفی را در میان واژهای جادادن
labialize U حرفی را بصورت شفوی اداکردن
That is fine by me if you agree. U اگر موافقی من هم حرفی ندارم
Suit the action to the word. U حرفی را فورا" عملی کردن
trigraph U سه حرفی که مجموعانمایشگر یک صوت باشد
Not on your life ! U هرگز توعمرم ( چنین کاری نخواهم کرد) !
It was inappropriate to make such a remark . U مناسبت نداشت چنین مطلبی اظهار گردد
No such a thing has been stipulated in the contract. U درقرارداد چنین چیزی قید نشده است
But no one was ever talking about that! U اما هیچکس در آن مورد حرفی نزد!
to make a remark U حرفی زدن افهار نظری کردن
escape character U حرفی که نشان دهنده کد espace باشد
empty U هر متغیری که حاوی هیچ حرفی نیست
emptiest U هر متغیری که حاوی هیچ حرفی نیست
empties U هر متغیری که حاوی هیچ حرفی نیست
emptier U هر متغیری که حاوی هیچ حرفی نیست
emptied U هر متغیری که حاوی هیچ حرفی نیست
null U حرفی که معنای هیچ چیز میدهد.
sic U علامت چاپی بمعنی عمدا چنین نوشته شده
slide U تبدیل تلفظ حرفی به حرف دیگری لغزنده
erase character U حرفی که به معنای انجام هیچ کار است
ascii U حرفی که در لیست ASCII حروف قرار دارد
slides U تبدیل تلفظ حرفی به حرف دیگری لغزنده
d. letter U حرفی که درسالنامه دلالت برروز یک شنبه میکند
sick U علامت چاپی بمعنی عمدا چنین نوشته شده برانگیختن
sickest U علامت چاپی بمعنی عمدا چنین نوشته شده برانگیختن
new U حرفی که نشانه گر یا نوک چاپ را به اول خط بعدی می برد
new- U حرفی که نشانه گر یا نوک چاپ را به اول خط بعدی می برد
newest U حرفی که نشانه گر یا نوک چاپ را به اول خط بعدی می برد
logogram U واژه یا علامت یا حرفی که مخفف کلمات یا کلمهای باشد
newer U حرفی که نشانه گر یا نوک چاپ را به اول خط بعدی می برد
logograph U واژه یا علامت یا حرفی که مخفف کلمات یا کلمهای باشد
the big three U ترومن و استالین وهم چنین به انگلستان امریکا و شوروی اطلاق میشود
to take action to prevent [stop] such practices U اقدام کردن برای اینکه از چنین شیوه هایی جلوگیری شود
numeric U حرفی که در برخی حالت برای نشان دادن یک عدد است .
ends U عبارت یا حرفی که آخرین کلمه فایل اصلی را نشان میدهد
LIST chunk U که چهار حرفی LIST که حاوی مجموعهای از زیر عضو است
fills U پر کردن حروف با جای خالی به طوری که هیچ حرفی جا نماند
end U عبارت یا حرفی که آخرین کلمه فایل اصلی را نشان میدهد
fill U پر کردن حروف با جای خالی به طوری که هیچ حرفی جا نماند
ended U عبارت یا حرفی که آخرین کلمه فایل اصلی را نشان میدهد
nundinal letter U حرفی برای نامیدن هریک ازهشت روز بازار بکار میرفت
codepages U تعریف حرفی که توسط کلیدی از صفحه کلید ایجاد شده است
The law prescribes a prison sentence of at least five years for such an offence. U قانون کم کمش پنج سال حکم زندان برای چنین جرمی تجویزمی کند.
tetragraph U کلمه رمز چهار حرفی برای اسم گذاری و مشخص کردن وسایل
this day six months U شش ماه بعد در چنین روزی جهت بیان امر غیر قابل وقوع بکار می رود
vertical diagraph U شکلی از سیستم رمز دو حرفی است که یک حرف بالا و یکی پایین نوشته میشود
cruelty U عقلا" قابل پیش بینی باشد . این چنین رفتاری معمولا" باعث صدورحکم طلاق میشود
imperialism U استعمار طلبی سیاست مبتنی بر توسعه یک کشور تا حد یک امپراطوری ویا حفظ چنین قلمرویی درصورت وجود
immunity U به طوری که توقیف و اعمال مجازات درمورد چنین ماموری ممکن نیست مگر به وسیله تحویل دادنش به دولت متبوع وی
clapper U بخش مکانیکی چاپگر dot matrix که سوزنهای چاپ را می چرخاند به سوی ریبون تا حرفی را روی صفحه بنویسد
BMP U در گرافیک مشخصه سه حرفی نام فایل برای فایلی که حاوی تصویر گرافیکی -bit map شده است
clappers U بخش مکانیکی چاپگر dot matrix که سوزنهای چاپ را می چرخاند به سوی ریبون تا حرفی را روی صفحه بنویسد
This was the one time he did such a thing and it proved to have fateful consequences. U این تنها باری بود که او دست به چنین کاری زد و نتیجه اش فاجعه انگیز بود.
If so, you've only yourself to blame. U اگر چنین است، پس فقط تقصیر خودت است.
redirecting U حرفی در سیستم عامل برای نشان دادن اینکه خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری به کار می رود. در DOS حرف
redirects U حرفی در سیستم عامل برای نشان دادن اینکه خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری به کار می رود. در DOS حرف
redirected U حرفی در سیستم عامل برای نشان دادن اینکه خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری به کار می رود. در DOS حرف
redirect U حرفی در سیستم عامل برای نشان دادن اینکه خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری به کار می رود. در DOS حرف
echoes U هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
echoed U هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
echo U هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
echoing U هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
fill U حرفی که یک رشته اضافه میشود تا طول آن رشته مناسب شود
fills U حرفی که یک رشته اضافه میشود تا طول آن رشته مناسب شود
question mark U " که نشان دهنده این است که یک حرفی در این محل تط ابق ایجاد میکند
question marks U " که نشان دهنده این است که یک حرفی در این محل تط ابق ایجاد میکند
snd U مشخصه سه حرفی نام فایل برای فایل که حاوی داده صوتی دیجیتال باشد
literal U چاپ خطا وقتی که حرفی با دیگری جایگزین شود و یا وقتی دو حرف منتقل شوند
substitute character U حرفی که در صورتی که حرف دریافت شده تشخیص داده نشود نمایش داده میشود
prefix U کد یا دستور یا حرفی که در شروع پیام یا دستور نوشته شود
prefixes U کد یا دستور یا حرفی که در شروع پیام یا دستور نوشته شود
to be sparing of words U مضایقه ازحرف زدن کردن کم حرفی کردن
Mamihlapinatapai U نگاهی که ۲ نفر با یکدیگر به اشتراک میگذارند که در آن هردو میخواهند و مایلند که طرف مقابل حرفی بزند ولی هیچ کدامشان نمیخواهند آغاز کنند.
logical U حرفی که به دیسک درایو یا فضای ذخیره سازی انتساب میشود که به عنوان درایو محل قابل استفاده است
if so U اگر هست اگر چنین است
reserved character U حرف مخصوص درسیستم عامل یا حرفی که تابع خاصی برای کنترل سیستم عامل داردوبرای مصارف دیگربه کارنمیرود
object code U خروجی یک کامپایلر یا اسمبلرکه خود کد ماشینی قابل اجرابوده یا برای پردازش بیشتربه منظور تولید چنین کدی مناسب است کد مقصود برنامه مقصود
bill of rights U منظور هرسندی است که در ان از حقوق و ازادیهای فردی و اجتماعی سخن به میان اید و معمولااین چنین سندی بعد ازانقلابات بزرگ و یا تغییررژیم و یا تغییر قانون اساسی وجود پیدا میکند
adder U مدار جمع دودویی که جمع دو ورودی را حساب میکند و خروجی وام گرفته را هم نشان میدهد ولی چنین ورودی ای را نمیپذیرد
adders U مدار جمع دودویی که جمع دو ورودی را حساب میکند و خروجی وام گرفته را هم نشان میدهد ولی چنین ورودی ای را نمیپذیرد
digits U نشانه یا حرفی که بیان کننده عدد صحیحی است که کوچکتر از پایه عدد استفاده شده است
digit U نشانه یا حرفی که بیان کننده عدد صحیحی است که کوچکتر از پایه عدد استفاده شده است
filename U اسم سه حرفی که به همران اسم فایل بیان کننده نوع استفاده فایل است
drives U حرفی که نشان دهنده درایو دیسکی است که در حال حاضر استفاده میشود.A , B برای فلاپی دیسک و C برای دیسک سخت در کامپیوتر شخصی
drive U حرفی که نشان دهنده درایو دیسکی است که در حال حاضر استفاده میشود.A , B برای فلاپی دیسک و C برای دیسک سخت در کامپیوتر شخصی
zips U خصوصیت سه حرفی نام فایل که به فایل هایی داده میشود که حاوی داده فشرده هستند که توسط برنامه نرم افزاری PKZIP ایجاد شده است
zipping U خصوصیت سه حرفی نام فایل که به فایل هایی داده میشود که حاوی داده فشرده هستند که توسط برنامه نرم افزاری PKZIP ایجاد شده است
zipped U خصوصیت سه حرفی نام فایل که به فایل هایی داده میشود که حاوی داده فشرده هستند که توسط برنامه نرم افزاری PKZIP ایجاد شده است
zip U خصوصیت سه حرفی نام فایل که به فایل هایی داده میشود که حاوی داده فشرده هستند که توسط برنامه نرم افزاری PKZIP ایجاد شده است
BAT file extension U مشخصه استاندارد سه حرفی فایل در سیستم -MS DOS برای مشخص کردن فایل دستهای فایل متن حاوی دستورات سیستم
com file U در سیستم عاملهای PC مشخصه سه حرفی نام فایل که بیان کننده این است که فایل حاوی کد ماشین است به صورت دودویی وتوسط سیستم عامل قابل اجراست
he had no more no to say U دیگر سخنی نداشت که بگوید دیگر حرفی نداشت
EXE file U در یک سیستم عامل مشخصه سه حرفی نام فایل که بیان میکند فایل حاوی داده دودویی برنامه است . فایل مستقیم از طریق سیستم عامل قابل اجراست
tacit collusion U حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com