Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 120 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
that was said above
U
که درفوق گفته شد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
superjacent
U
واقع درفوق
above named
U
مذکور درفوق
ipso dixit
U
گفته بی دلیل گفته استبدادی
doctrines
U
گفته
I was told ...
U
به من گفته شد ...
dixit
U
گفته
parol
U
گفته
dite
U
گفته
dicta
U
گفته
sayings
U
گفته
statements
U
گفته
sentence
U
گفته
sentences
U
گفته
statement
U
گفته
sentencing
U
گفته
saying
U
گفته
doctrine
U
گفته
so saying
U
اینرا گفته
missatement
U
گفته نادرست
he is said to have fled
U
گفته اند
ipsedixit
U
گفته محض
laconism
U
گفته پر مغز
ipso dixit
U
گفته محض
that was said above
که دربالا گفته شد
termed
<adj.>
<past-p.>
U
گفته شده
named
<adj.>
<past-p.>
U
گفته شده
mentioned
<adj.>
<past-p.>
U
گفته شده
It is being said that ...
U
گفته می شود که ...
unsay
U
گفته نشدن
to leave unsaid
U
نا گفته گذاردن
stated
<adj.>
<past-p.>
U
گفته شده
bywords
U
گفته اخلاقی
tag
U
گفته مبتذل
byword
U
گفته اخلاقی
maxim
U
گفته اخلاقی
said
U
گفته شده
told
U
گفته شده
maxims
U
گفته اخلاقی
statements
U
گفته بیانیه
statement
U
گفته بیانیه
tags
U
گفته مبتذل
spoken
U
گفته شده
it is truly said
U
راست گفته اند
the above was a summary
آنچه دربالا گفته شد
ipso dixit
U
او خود گفته است
it is well said
U
خوب گفته اند
aforementioned
<adj.>
U
گفته شده در بالا
It is an old saying that …
U
از قدیم گفته اند که ...
If only you had told me .
U
کاش به من گفته بودی
above-mentioned
<adj.>
U
گفته شده در بالا
above-quoted
<adj.>
U
گفته شده در بالا
d. of a statement
U
تکذیب گفته ایی
divers statements
U
گفته هایی چند
aforesid
U
پیش گفته شده
above said
U
بالا گفته شده
foregoning
U
پیش گفته شده
abovementioned
<adj.>
U
گفته شده در بالا
ipsedixit
U
خود او گفته است
direct oration
U
گفته یا قول مستقیم
afore-mentioned
<adj.>
U
گفته شده در بالا
I told you , didnt I ?
U
من که بتو گفتم ( گفته بودم )
Actions speak louder than words .
U
دو صد گفته چونیم کردار نیست
recants
U
گفته خود را تکذیب کردن
It needs to be said that ...
U
لازم هست که گفته بشه که ...
Enough has been said!
U
به اندازه کافی گفته شده!
put in
<idiom>
U
اضافه چیزی که قبلا گفته شد
on cne's own initiative
U
بی انکه کسی گفته باشد
dictum
U
گفته افهار نظر قضایی
recanting
U
گفته خود را تکذیب کردن
in p of my statement
U
برای اثبات گفته خودم
recanted
U
گفته خود را تکذیب کردن
recant
U
گفته خود را تکذیب کردن
dictums
U
گفته افهار نظر قضایی
ipsissima verba
U
عین بیانات و گفته شخص
indirect oration
U
گفته یا قول غیر مستقیم
in proof of his statement
U
برای اثبات گفته خود
action speaks louder than words
<proverb>
U
دو صد گفته چون نیم کردار نیست
per
U
طبق جزئیات که در مشخصات گفته شده
What you say is true in a sense .
U
گفته شما به معنایی صحیح است
non collegiate
U
در باب شاگردی گفته میشود بی دانشکده
it say in the bible that
U
درکتاب مقدس گفته شده است
affimable
U
شایسته انکه بطورقطع گفته شود
to repeat oneself
U
کاریا گفته خودرا تکرار کردن
undershot
U
درباب چرخی گفته میشود) که اب اززیرانرابگرداند
ana
U
:مجموعه یا گلچینی از گفته هاو اقوال یک شخص
A constant guest is never welcome .
<proverb>
U
به همیشه میهمان خوشامد گفته نمى شود .
post classical
U
در باب ادبیات یونانی ورومی گفته میشود
infant
U
در CL به طور کلی به اشخاص کمتر از 12 سال گفته میشود
infants
U
در CL به طور کلی به اشخاص کمتر از 12 سال گفته میشود
oestrual
U
در باب موقعی گفته میشود که جانوران فحل ایند
Thank God!
U
خدا را شکر!
[گفته می شود وقتی چیزی بد پیش نیاید]
Thank goodness!
U
خدا را شکر!
[گفته می شود وقتی چیزی بد پیش نیاید]
permanent structures
U
به تاسیساتی گفته میشود که پس از اتمام قرارداد پیمانکاردر محل می گذارد
indirect speech
U
گفته کسی که تغییرات دستوری دران داده نقل کنند
gymnopaedic
U
درباب رقص هایی گفته میشدکه بچههای برهنه درجشنهای همگانی می
pregnant use of a verb
U
بکار بردن فعل متعدی بدانگونه که مفعول ان مقدرباشدیعنی گفته نشود
praecocial
U
درباب پرندگانی گفته میشودکه جوجههای انهاهمین ازتخم ...قوت دارند
semi-detached
U
درباب خانهای گفته میشود:که بادیوارمشترک بخانه دیگری پیوسته باشد
semi detached
U
درباب خانهای گفته میشود:که بادیوارمشترک بخانه دیگری پیوسته باشد
rub something in
<idiom>
U
دست گرفتن (صحبت درموردحرفی که شخص گفته یاکاری کهکرده به مسخره )
counseled
U
در CL به bariester ها و در موقع گفتگو از موکلین ایشان یاsolicitor مربوط به انها گفته میشود
counsels
U
در CL به bariester ها و در موقع گفتگو از موکلین ایشان یاsolicitor مربوط به انها گفته میشود
counsel
U
در CL به bariester ها و در موقع گفتگو از موکلین ایشان یاsolicitor مربوط به انها گفته میشود
unpriced
U
درباب چیزی گفته میشودکه بهای ان معلوم نشده یابصورت بهادران نباشد
counselling
U
در CL به bariester ها و در موقع گفتگو از موکلین ایشان یاsolicitor مربوط به انها گفته میشود
counselled
U
در CL به bariester ها و در موقع گفتگو از موکلین ایشان یاsolicitor مربوط به انها گفته میشود
nibble
U
به واحدی از انباره که شامل نیم بایت یا عموما" چهار بیت است گفته میشود
CD quality
U
اغلب به وسایلی گفته میشود که می توانند الگوهای بیتی رادر ثانیه ذخیره کنند
nibbled
U
به واحدی از انباره که شامل نیم بایت یا عموما" چهار بیت است گفته میشود
nibbles
U
به واحدی از انباره که شامل نیم بایت یا عموما" چهار بیت است گفته میشود
nibbling
U
به واحدی از انباره که شامل نیم بایت یا عموما" چهار بیت است گفته میشود
perfoliate
U
درباب برگی گفته میشود که ساقه اش فاهرا ازتوی ان رد میشود
notobranchiate
U
در باب ماهیانی گفته میشود که نفس کش انها در روی پشت انها است
to jump on somebody
U
به کسی پریدن
[زود ایراد گرفتن از کاری که کرده شده یا چیزی که گفته شده]
set loose
<idiom>
U
رها کردن چیزی که تو گفته بودی ،آزاد کردن
Thanks for calling back.
U
با تشکر برای تماس.
[به کسی گفته میشود که فرد تلفن خود را جواب نداده و بعدا دوباره تماس می گیرد.]
heddle rod
U
چوب کوجی
[به آن نیره و ورد نیز گفته می شود، در بالای دار در محل تقاطع چله های زیر و رو، بین تارها جهت تفکیک و تنظیم آنها قرار گرفته.]
bare board
U
تخته مدار بدون هیچ عنصری معمولاگ به تخته حافظه گفته میشود که هنوز هیچ قطعهای روی آن نصب نشده است
photodigital memory
U
سیستم حافظه کامپیوتری که از لیزر برای نوشتن داده روی فیلم ای که بعدا چندین بار قابل خواندن است ولی نه نوشتن استفاده میکند. WORM نیز گفته میشود. حافظه نوشتن یک بار
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com