English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
gold contacts U که با طلا پوشیده شده اند تا مقاومت الکتریکی را افزایش دهند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
insulation resistance U مقاومت الکتریکی مقاومت ایزولاسیون
electrical resistivity U مقاومت الکتریکی
resistor U مقاومت الکتریکی
electric resistance U مقاومت الکتریکی
resistors U مقاومت الکتریکی
rheostat U جنبه مقاومت الکتریکی
dielectric resistance U مقدار مقاومت دی الکتریکی
input U سیگنالهای الکتریکی که به مدارهای مربوطه اعمال می شوند تا عملیات را انجام دهند
inputted U سیگنالهای الکتریکی که به مدارهای مربوطه اعمال می شوند تا عملیات را انجام دهند
ohm U واحد مقاومت الکتریکی درسیستم متریک
ohms U واحد مقاومت الکتریکی درسیستم متریک
add on مدارات سیستم ها یا دستگاه های سخت افزاری که می توانند به یک کامپیوتر متصل شوند تا حافظه و کارایی آن را افزایش دهند
photoconductive U مادهای که مقاومت الکتریکی ان با شدت روشنایی تغییرمیکند
surge U افزایش ناگهانی توان الکتریکی در سیستم به علت خرابی یا اختلال یا اشکال قطعه
surges U افزایش ناگهانی توان الکتریکی در سیستم به علت خرابی یا اختلال یا اشکال قطعه
surged U افزایش ناگهانی توان الکتریکی در سیستم به علت خرابی یا اختلال یا اشکال قطعه
calendaring U قرار دادن الیاف کتان یاپارچه در محلول داغ و غلیظ سود برای افزایش مقاومت وشفافیت ان
magnetic tapes U موتور و دستگاه چرخان که به سیگنالهای الکتریکی امکان ضبط روی نوار مغناطیسی یا چرخش روی آن می دهند
magnetic tape U موتور و دستگاه چرخان که به سیگنالهای الکتریکی امکان ضبط روی نوار مغناطیسی یا چرخش روی آن می دهند
volts U واحد SI توان الکتریکی که به عنوان ولتاژ یک مقاومت یک اهمی که جریان یک آمپر از آن می گذرد و تعریف میشود
volt U واحد SI توان الکتریکی که به عنوان ولتاژ یک مقاومت یک اهمی که جریان یک آمپر از آن می گذرد و تعریف میشود
amp U واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
ampere U واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
amps U واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
electroluminescent U صفحه نمایش مسط ح و سبک که از دو قطعه شیشه پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط لایه نازک گاز که در صورت سیگنال الکتریکی به آن اصابت کند روشن میشود
series resistance U مقاومت ورودی مقاومت سری مقاومت ماقبل
of an unknown parentage U پوشیده تبار پوشیده گهر
increases U صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increase U صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increased U صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
varistor U مقاومت نیمه هادی با دوالکترود که مقاومت ان به نسبت عکس ولتاژ در هرجهت تغییر میکند
bulking U افزایش حجم مصالح ریزدانه ناشی از افزایش اب
accretion U افزایش بهای اموال افزایش میزان ارث
impedance U مقاومت فاهری الکتریسیته مقاومت سیم امپدانس
choke impedance U امپدانس یا مقاومت فاهری چوک مقاومت پیچک
electrostatic U ذخیره سازی داده به صورت ناحیههای بار الکتریکی کوچک روی وسیله الکتریکی
wagners law U براساس این قانون که توسط اقتصاددان المانی بیان شده رابطه مستقیمی بین افزایش مخارج دولت و افزایش رشد وتوسعه اقتصادی وجود دارد
multiplier principle U اصل ضریب افزایش سرمایه نسبت بین افزایش سرمایه گذاری و بالا رفتن درامد
PSU U مدار الکتریکی که حاوی ولتاژ مستقیم است و نیز سطح دلتادی از منبع جریان به سایر مدارهای الکتریکی
gas discharge display U صفحه نمایش سطح و سبک که از دو قطعه شیشهای پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط یک لایه توسط یک لایه نازک گاز نورانی جدا شده است که یک نقط ه صفحه توسط دو سیگنال الکتریکی انتخاب شده است
gas plasma display U صفحه نمایش سطح و سبک که از دو قطعه شیشهای پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط یک لایه توسط یک لایه نازک گاز نورانی جدا شده است که یک نقط ه صفحه توسط دو سیگنال الکتریکی انتخاب شده است
resilience U درجه مقاومت فرش در برابر سایش [این عامل نشان دهنده مقاومت فرش بر اثر رفت و آمد و مستهلک شدن آن است.]
snow capped U دارای قله پوشیده از برف برف پوشیده
retardation U [افزایش طول نخ در اثر نیروی کشش ثابت در زمان معین] [در چله هایی که به مدت طولانی روی دار می مانند این افزایش طول مشاهده می شود و کاهش استحکام نخ و کاهش طول عمر فرش را به همرا دارد.]
sales promotion U افزایش فروش از راه تبلیغات افزایش فروش
reluctivity U مقاومت مغناطیسی ویژه ضریب مقاومت مغناطیسی
grid bias resistance U مقاومت پلاریزاسیون شبکه مقاومت بایاس شبکه
grid suppressor U مقاومت میرایی شبکه مقاومت شبکه سوپرسورشبکه
malthusian law of population U نظریه جمعیتی مالتوس براساس این نظریه جمعیت بصورت تصاعد هندسی افزایش میابد در حالیکه وسایل معیشت و مواد غذائی بصورت تصاعد عددی افزایش میابد
electrical and otherwise U الکتریکی و غیر الکتریکی
anti- U ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
unilateralism U اعتقادبهاینکهیککشورخودبایدازسلاحهایهستهایعاریشودنهاینکهمنتظرشودسایرکشورهااینکارراانجام دهند
action U کل عملیاتی که در یک عمل رخ می دهند.
actions U کل عملیاتی که در یک عمل رخ می دهند.
interlace U که هر یک خط وط مختلفی را نشان می دهند
pigou effect U اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
chips U قط عاتی که با هم کاری را انجام می دهند
alphabets U حروفی که کلمه را تشکیل می دهند
alphabet U حروفی که کلمه را تشکیل می دهند
the oil tins leak U حلبهای نفتی نفت پس می دهند
chip U قط عاتی که با هم کاری را انجام می دهند
hosts U نامی که در اینترنت به وب سایت می دهند
hosting U نامی که در اینترنت به وب سایت می دهند
hosted U نامی که در اینترنت به وب سایت می دهند
host U نامی که در اینترنت به وب سایت می دهند
rule U موقعیتهایی که یک تابع را شرح می دهند
gas electric generating set U مولد برق بنزینی- الکتریکی مولد برق گاز الکتریکی
shaded U پوشیده
defilade U پوشیده
dressed U پوشیده
occult U پوشیده
furry U خز پوشیده
larvated U پوشیده
furriest U خز پوشیده
painted U پوشیده
crypto U پوشیده
covert U پوشیده
crested U پوشیده
florid U پوشیده از گل
feathered U پوشیده
private U پوشیده
impenetrable U پوشیده
overcast U پوشیده
recondite U پوشیده
privates U پوشیده
inapparent U پوشیده
latent U پوشیده
veiled U پوشیده
formats U داده و آدرس ها و دستورالعمل را نشان می دهند
matrix U الگوی نقاط که یک حرف را نشان می دهند
matrixes U الگوی نقاط که یک حرف را نشان می دهند
format U داده و آدرس ها و دستورالعمل را نشان می دهند
buttoning U کلید هایی که اعمالی انجام می دهند
psalmodic U مانندمزامیری که برای خواندن ترتیب دهند
button U کلید هایی که اعمالی انجام می دهند
this ticket admits one U با این بلیط یک تن را اجازه دخول می دهند
buttoned U کلید هایی که اعمالی انجام می دهند
shrubby U پوشیده از بوته
masked depression U افسردگی پوشیده
cryptical U پوشیده مرموز
uncovered U غیر پوشیده
covered space U فضای پوشیده
snow clad U برف پوشیده
verrucose U پوشیده از گندمه
covered position U موضع پوشیده
panoplied U زره پوشیده از سر تا پا
covered space U فضای سر پوشیده
solvated U حلال پوشیده
defiladed area U منطقه پوشیده
stubbly U پوشیده از کاهبن
icier U پوشیده از یخ بسیارسرد
iciest U پوشیده از یخ بسیارسرد
efflorescent U پوشیده ازگرداملاح
cryptonym U نام پوشیده
secret U اسرارامیز پوشیده
secrets U اسرارامیز پوشیده
mystic sense U معنی پوشیده
armor basis U پوشیده با زره
scanned image U تصویر پوشیده
cryptogenous U پوشیده سبب
robed in bleck U سیاه پوشیده
feathery U پوشیده ازپر
cryptonimous U پوشیده نام
acloud U پوشیده از ابر
overgrown with plants U پوشیده از گیاه
rolling country U زمین پوشیده
sadly dressed U جامه غم پوشیده
scurvy U پوشیده از شوره
surmounted with snow U پوشیده از برف
snowy U پوشیده از برف
ivied U پوشیده از پاپیتال
bosky U پوشیده ازبیشه
bosky U پوشیده از بوته
covered approach U مسیر پوشیده
grassy U پوشیده از چمن
shod U کفش پوشیده
habilitate U لباس پوشیده
storehouse U انبار سر پوشیده
storehouses U انبار سر پوشیده
icy U پوشیده از یخ بسیارسرد
indoor swimming pool U استخر سر پوشیده
enclosed bridge U پل فرماندهی سر پوشیده
plumbeous U پوشیده از سرب
covert U پوشیده پوشپر
kerchiefed or chift U بادستمال پوشیده
beetles U پوشیده شدن
concealed U پوشیده شده
masked epilepsy U صرع پوشیده
blotchy U پوشیده از لکه
cloudy U پوشیده از ابر
glace U پوشیده ازشکر
latent defect U نقض پوشیده
verrucous U پوشیده از گندمه
beetle U پوشیده شدن
slapdash U کاری که سرسری یا از روی بی پروایی انجام دهند
guide bars U خط وط مخصوص دربا کد که شروع و پایان کد را نشان می دهند
circuit U و یک مدار را تشکیل می دهند بهم وصل میکند
direction U دستوراتی که نحوه استفاده از چیزی را نشان می دهند
assembly U تعدادی دستورات کد اسمبلی که یک کار را تشکیل می دهند
pantograph U دستگاهی که باان مقیاس یک نقشه را تغییرمی دهند
circuits U و یک مدار را تشکیل می دهند بهم وصل میکند
Refugees believe Germany is a land of milk and honey. U پناهندگان فکر می کنند در آلمان حلوا می دهند.
covered approach U راه نفوذی پوشیده
dressed in scarlet U جامه سرخ پوشیده
frosted U پوشیده ازشبنم یخ زده
incog U پوشیده بانام عوضی
there was no secrecy about it مطلب پوشیده ای نبود
hiddenly U بطور پوشیده و مکتوم
clarence U درشکه چهارچرخه پوشیده
reconditely U بطور پوشیده یا عمیق
dressed inred U جامه سرخ پوشیده
stellular U پوشیده ازستارگان کوچک
woody U چوبی پوشیده از چوب
heavily overcast U ابری پوشیده [ هواشناسی]
dressed up to the nines U با دقت لباس پوشیده
bushed U ازبوته پوشیده شده
squamose U پوشیده از فلس یاپولک
scutate U پوشیده از فلسهای بزرگ
solvated proton U پروتون حلال پوشیده
he wears black U سیاه پوشیده است
occultly U بطور پوشیده یا پنهان
woolfell U پوست پوشیده ازپشم
pruinose U پوشیده از دانههای سفیدمانندژاله
tussocky U پوشیده ازکلاله مو یا علف
smudgy U پوشیده از کثافت یا گل و غیره
rich clad U جامه فاخر پوشیده
verdant U پوشیده از سبزه بی تجربه
gesso U سطح پوشیده از بتونه
smudgiest U پوشیده از کثافت یا گل و غیره
smudgier U پوشیده از کثافت یا گل و غیره
woolskin U پوست پوشیده ازپشم
culverts U مجرای سر پوشیده ابرو
ermined U جامه قاقم پوشیده
in mourning U جامه ماتم پوشیده
culvert U مجرای سر پوشیده ابرو
he is thinly dressed U کم لباس پوشیده است
cpu U گروهی از مدارها که توابع ابتدایی کامپیوتر را انجام می دهند
circuit U ارتباط بین عناصر الکترونیکی که عملی را انجام می دهند
i am afriad U برای کاستن ازاثرخبری که به کسی می دهند به کار می برند
Web server U کامپیوتری که صفحات وب را که یک وب سایت تشکیل می دهند ذخیره میکند
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com