Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (16 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
noise
U
که از طریق میدان الکتریکی یا مغناطیسی
noises
U
که از طریق میدان الکتریکی یا مغناطیسی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
electromagnetic
U
ایجاد میدان مغناطیسی در اثر نیروی الکتریکی
magnetic
U
قطعه الکترومغناطیسی که سیگنالهای الکتریکی را به میدان مغناطیسی تبدیل میکند
magnetic induction
U
چگالی شار مغناطیسی اندوکسیون مغناطیسی چگالی میدان مغناطیسی چگالی خطوط قوای مغناطیسی
mediums
U
مادهای که الگوی فلوی مغناطیسی را پس از اثر میدان مغناطیسی برمی گرداند.
soft
U
که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد
medium
U
مادهای که الگوی فلوی مغناطیسی را پس از اثر میدان مغناطیسی برمی گرداند.
softer
U
که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد
softest
U
که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد
record
U
گیرندهای که سیگنالهای الکتریکی را به مغناطیسی تبدیل میکند تا داده را روی رسانه مغناطیسی بنویسد
high intensity magnetic field
U
میدان مغناطیسی شدت میدان بزرگ
lenz' law
U
جریان القاء شده در یک مدار که نسبت به یک میدان مغناطیسی دارای حرکت نسبی است میدانی در جهت مخالف میدان اصلی بوجودمی اورد
electric field
U
میدان الکتریکی
burn in
U
فرایندازمایش مدارها و مولفههای الکتریکی از طریق قراردادن انها در دمای زیاد یک کوره
electric field strength
U
شدت میدان الکتریکی
intensity electric field
U
شدت میدان الکتریکی
electric field intensity
U
شدت میدان الکتریکی
intensity of electric field
U
شدت میدان الکتریکی
line of electric field strength
U
خط شدت میدان الکتریکی
DDE
U
دستیابی مستقیم از طریق کلید به داده دیسک یا نوار مغناطیسی
ampFre
U
واحد اندازهگیری میدان الکتریکی
magnetic f.
U
میدان مغناطیسی
line of magnetic field strength
U
خط میدان مغناطیسی
magnetic field line
U
خط میدان مغناطیسی
magnetic flux line
U
خط میدان مغناطیسی
magnetic field
U
میدان مغناطیسی
field magnet
U
میدان مغناطیسی
magnetic fields
U
میدان مغناطیسی
magnetic field energy
U
انرژی میدان مغناطیسی
terrestrial magnetic field
U
میدان مغناطیسی زمین
inhomogeouns magnetic field
U
میدان مغناطیسی غیریکنواخت
magnetic intensity
U
شدت میدان مغناطیسی
magnetic field strength
U
شدت میدان مغناطیسی
magnetic field intensity
U
شدت میدان مغناطیسی
magnetic field inhomogeneity
U
غیریکنواختی میدان مغناطیسی
magnetic field vector
U
بردار میدان مغناطیسی
magnetic field generation
U
تولید میدان مغناطیسی
magnetic field figure
U
تصویر میدان مغناطیسی
cross magnetizing
U
میدان مغناطیسی متقابل
magnetic dip
U
میدان جاذبه مغناطیسی
magnetic field potential
U
پتانسیل میدان مغناطیسی
m.f.p.
U
پتانسیل میدان مغناطیسی
intensity of the magnetic field
U
شدت میدان مغناطیسی
flux intensity
U
شدت میدان مغناطیسی
field of force
U
میدان نیروی مغناطیسی
magnetizing force
U
شدت میدان مغناطیسی
field intensity
U
شدت میدان مغناطیسی
h
U
شدت میدان مغناطیسی
effective magnetic field
U
میدان مغناطیسی موثر
earth magnetic field
U
میدان مغناطیسی زمین
high magnetic field
U
میدان مغناطیسی قوی
degauss
U
پاک کردن میدان مغناطیسی
induced magnetic field
U
میدان مغناطیسی القاء شده
degauss
U
از بین بردن میدان مغناطیسی
axis of earth magnetic field
U
محور میدان مغناطیسی زمین
applied magnetic field
U
میدان مغناطیسی اعمال شده
magnetic joint
U
محل ضربه در میدان مغناطیسی
gauss
U
واحد شدت میدان مغناطیسی
magnetic deflection field
U
میدان منحرف کننده مغناطیسی
polar
U
دارای قطب مغناطیسی یا الکتریکی متقارن
electromagnetism
U
خاصیت مغناطیسی حاصل ازجریانهای الکتریکی
flux
U
فلوی مغناطیسی شار الکتریکی یامغناطیسی
magnets
U
آنچه میدان مغناطیسی تولید میکند
magnet
U
آنچه میدان مغناطیسی تولید میکند
magnetic
U
آنچه میدان مغناطیسی مربوطه داد
corona discharge
U
تخلیه الکتریکی ناقص در نزدیکی الکترودهای یک میدان غیر یکنواخت
fields
U
محل توزیع نیرو و انرژی مغناطیسی یا الکتریکی
field
U
محل توزیع نیرو و انرژی مغناطیسی یا الکتریکی
gyromagnetic
U
وابسته به خواص مغناطیسی جسم الکتریکی چرخنده
fielded
U
محل توزیع نیرو و انرژی مغناطیسی یا الکتریکی
degaussing
U
تعدیل حوزه میدان مغناطیسی ناو دیگازینگ
ultra high magnetic field
U
معمولا میدان مغناطیسی باشغت بیش از 001ک
electrode sweep
U
جمع اوری مین با استفاده ازکابل الکتریکی یا مغناطیسی
hall effect
U
شرح تاثیر میدان مغناطیسی روی جریان الکترون ها
electromagnetic
U
اختلال داده در نتیجه میدان الکتریکی که توسط مغناطیس ایجاد شده است
hysteresis
U
تاخیر تغییر دانسیته شارمغناطیسی نسبت به شدت میدان مغناطیسی
field emission
U
پخش شدن الکترونها از یک فلز یا نیمه هادی به درون یک خلاء تحت تاثیر میدان الکتریکی
electro magnet
U
اهنی که در تحت تاثیر قوه برق خاصیت مغناطیسی پیداکند اهنربای الکتریکی
inductance
U
اندازه گیری حجم انرژی وسیله که در میدان مغناطیسی میتواند ذخیره کند
solenoid
U
سیم پیچی بشکل استوانه برای ایجاد میدان مغناطیسی مارپیچ کهربایی
smog
U
میدان مغناطیسی گسترده و الکتریسته ایستا که با قط عات الکترونیکی ایجاد شده است
electromagnetic wave
U
موجی که دراثر تاثیرشدت میدان الکتریسته و مغناطیسی یا تناوب همزمان برروی هم ایجاد میشود
impedance
U
اندازه گیری تاثیر مدار الکتریکی روی سیگنال مغناطیسی شده دارد پس از اعمال ولتاژ
electromagnet
U
اهنی که بوسیله جریان برق خاصیت مغناطیسی پیدا میکند اهن ربای الکتریکی مغناطیس برقی
recorder
U
وسیلهای همراه موتور, نوک خواندن / نوشتن ومدار برای ضبط سیگنالهای الکتریکی روی نوار مغناطیسی
recorders
U
وسیلهای همراه موتور, نوک خواندن / نوشتن ومدار برای ضبط سیگنالهای الکتریکی روی نوار مغناطیسی
coulomb's law
U
نیروی بین دوبار الکتریکی یا مغناطیسی باحاصل ضرب بارهای انهانسبت مستقیم و با مربع فاصله انها از هم نسبت عکس دارد
magnetic tape
U
موتور و دستگاه چرخان که به سیگنالهای الکتریکی امکان ضبط روی نوار مغناطیسی یا چرخش روی آن می دهند
magnetic tapes
U
موتور و دستگاه چرخان که به سیگنالهای الکتریکی امکان ضبط روی نوار مغناطیسی یا چرخش روی آن می دهند
reads
U
گیرندهای که سیگنالهای ذخیره شده روی رسانه ذخیره سازی مغناطیسی را می خواند و به حالت الکتریکی اصلی تبدیل میکند
read
U
گیرندهای که سیگنالهای ذخیره شده روی رسانه ذخیره سازی مغناطیسی را می خواند و به حالت الکتریکی اصلی تبدیل میکند
accelerator winding
U
سیم پیچی سری که در تنظیم کنندههای ولتا از نوع نوسان ساز با باز شدن دوسر پلاتین میدان مغناطیسی را به سرعت کاهش میدهد وباعث بسته شدن هرچه سریعتر پلاتین میشود
electrostatic
U
ذخیره سازی داده به صورت ناحیههای بار الکتریکی کوچک روی وسیله الکتریکی
compound wound generator
U
ژنراتوری که هم دارای میدان موازی و هم میدان سری میباشد
grenade court
U
میدان تیر یا میدان اموزش پرتاب نارنجک
PSU
U
مدار الکتریکی که حاوی ولتاژ مستقیم است و نیز سطح دلتادی از منبع جریان به سایر مدارهای الکتریکی
ferromagnetic material
U
هر مادهای که بار مغناطیسی را نگه می دارد بتواند مغناطیسی شود
magnetic tapes
U
پلاستیک باریک پوشیده شده از ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنال
magnetic tape
U
پلاستیک باریک پوشیده شده از ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنال
tapes
U
پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
taped
U
پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
degauss
U
پاک کردن فیلدها مغناطیسی زیادی از دیسک یا نوار مغناطیسی یا نوک خواندن / نوشتن
magnetic ink character recognition
U
تشخیص کاراکترهای جوهرمغناطیسی بازشناسی کاراکتربا جوهر مغناطیسی دخشه شناسی مرکب مغناطیسی
tape
U
پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
battlefield recovery
U
اخراجات میدان رزم اخراجات میدان نبرد جمع اوری وسایل از کار افتاده رزمی
magnetic skin effect
U
جابجایی فوران مغناطیسی اثر پوستی مغناطیسی
magnetic blowout
U
خاموش کردن مغناطیسی وزش مغناطیسی
flux valve
U
دریچه اکتشاف میدان مین دریچه اکتشاف مغناطیسی مین
permalloy
U
خانوادهای ار الیاژهای اهن و نیکل که از نظر مغناطیسی نرم میباشند و تحت نیروهای مغناطیسی کم نفوذپذیری وگذردهی زیادی از خود نشان میدهند
closure minefield
U
میدان مین سد کننده حرکت میدان مین ممانعتی دریایی
magnaflux
U
نام انحصاری تست غیرمخربی برای مواد مغناطیسی بااستفاده از میدانهای مغناطیسی و مواد فلورسان
magnetic deflector
U
یکسوکننده مغناطیسی اشکارساز مغناطیسی
magnetic reluctance
U
مقاومت مغناطیسی رلوکتانس مغناطیسی
magnetic flow
U
فوران مغناطیسی فلوی مغناطیسی
magnetic ritation
U
گردش مغناطیسی دوران مغناطیسی
electrical and otherwise
U
الکتریکی و غیر الکتریکی
anti-
U
ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
courses
U
میدان تیر میدان
coursed
U
میدان تیر میدان
course
U
میدان تیر میدان
magnetic flux density
U
چگالی شار مغناطیسی چگالی خطوط قوا اندوکسیون مغناطیسی
how
U
از چه طریق
via
U
از طریق
way
U
طریق
tao
U
طریق
how far
<adv.>
U
به چه طریق
to what extent
<adv.>
U
به چه طریق
in what way
<adv.>
U
به چه طریق
vi'a prep
U
از طریق
hereditarily
U
به طریق ارث
by payment
U
از طریق پرداخت
noway
U
به هیچ طریق
officially
U
از طریق اداری
available by
U
در دسترس از طریق .....
similite
U
بهمان طریق
dy drawing lots
U
به طریق قرعه
road
U
طریق خیابان
equally
<adv.>
U
به همان طریق
just as well
<adv.>
U
به همان طریق
in no wise
U
بهیچ طریق
roads
U
طریق خیابان
dispersion
U
پراکندگی شار مغناطیسی پراکندگی فوران مغناطیسی
magnetic nuclear resonance
U
تشدید مغناطیسی هسته رزونانس مغناطیسی هسته
reluctivity
U
مقاومت مغناطیسی ویژه ضریب مقاومت مغناطیسی
magnetic flux
U
فلوی مغناطیسی شار القاء شار مغناطیسی
gas electric generating set
U
مولد برق بنزینی- الکتریکی مولد برق گاز الکتریکی
in what manner
U
چطور بچه طریق
volatility separation
U
جداسازی از طریق فراریت
road haulage
U
حمل از طریق جاده
by acceptance
U
از طریق قبولی نویسی
by tender
U
از طریق مزایده یا مناقصه
in or after this manner
بدینسان
[بدین طریق]
illegaly
U
از طریق غیر قانونی
request mast
U
از طریق سلسله مراتب
not even by
[not even through]
[not even by means of ]
U
نه حتی به وسیله
[به طریق]
keyed in
<past-p.>
وارده از طریق کلید
c
U
آموزش از طریق کامپیوتر
prescriptive right
U
حق مالکیت از طریق مرورزمان
query by example
U
سئوال از طریق مثال
hasty breaching
U
نفوذ تعجیلی در میدان مین عبور تعجیلی از میدان مین رخنه تعجیلی
interfaces
U
وصل کردن از طریق رابط
trunk call
U
مکالمه مشترکین از طریق ترانک
administrative storage
U
انبار کردن به طریق اداری
interface
U
وصل کردن از طریق رابط
air movement of patients
U
ترابری بیماران از طریق هوا
administrative shippings
U
ارسال اماد به طریق اداری
trunk calls
U
مکالمه مشترکین از طریق ترانک
inch
U
پیمودن مسیر
[به طریق آهسته]
metabolize
U
دگرگون کردن از طریق متابولیزم
gradationally
U
به ترتیب درجه به طریق تصاعد
cdc
U
جهت دهی خودکارپیام از طریق کد
request mast
U
گزارش از طریق سلسله مراتب
unearned
U
از طریق کار به دست نیامده
trunk connection
U
اتصال مشترکین از طریق ترانک
door step selling
U
فروش از طریق مراجعه به خانوارها
to direct traffic through
U
ترافیک را از طریق...هدایت کردن
road haulier
U
حمل کننده کالا از طریق خشکی
crossfertilize
U
پیوستن دونوع متفاوت از طریق لقاح
phone
U
صحبت کردن با کسی از طریق تلفن
monetization
U
پرداخت بدهی دولت از طریق انتشارپول
continuous strip camera
U
دوربین عکسبرداری به طریق نوار مداوم
unix
U
از طریق اتصال سری به کامپیوتر دیگر
By hook or by crook. somehow.
U
هر جوری شده ( بهر طریق ممکن )
acoustic minehunting
U
روش اکتشاف مین به طریق صوتی
haulage
U
حمل و نقل کالااز طریق جاده
mail order
U
سفارش از طریق پست فروش مکاتبهای
phoning
U
صحبت کردن با کسی از طریق تلفن
phoned
U
صحبت کردن با کسی از طریق تلفن
phones
U
صحبت کردن با کسی از طریق تلفن
PGP
U
یات پرداخت از طریق اینترنت انجام میشود
inland waterway consignment note
U
صورت ارسال بار از طریق ابراه داخلی
typed
U
وارد کردن اطلاعات از طریق صفحه کلید
active mine
U
مین منفجر شونده از طریق انعکاس امواج
type
U
وارد کردن اطلاعات از طریق صفحه کلید
types
U
وارد کردن اطلاعات از طریق صفحه کلید
distribution
U
عمل ارسال داده بویژه از طریق شبکه
keyboarding
U
وارد کردن اطلاعات از طریق صفحه کلید
distributions
U
عمل ارسال داده بویژه از طریق شبکه
continuous strip photography
U
عکاسی به طریق نوار مداوم عکسبرداری هوایی با نوارمداوم
key
وارد کردن متن یا دستورات از طریق صفحه کلید
pulse dialling
U
شماره گیری تلفن از طریق ارسال پالسهایی روی خط
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com