English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
snot rag U کهنه بینی پاک کنی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
clouts U پارچه کهنه کهنه
clout U پارچه کهنه کهنه
clouting U پارچه کهنه کهنه
clouted U پارچه کهنه کهنه
pug nosed U دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی
snub nosed U دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی
snub-nosed U دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی
septum U حفرههای بینی پره بینی
guided propagation U تبلیغات پیش بینی شده انتشار امواج رادار در مسیرپیش بینی شده ردیابی هدایت شده رادار
vomer U استخوان میانی بینی استخوان تیغه بینی
anaglyph U عکس رنگی برجسته بینی تجزیه رنگ عکس در برجسته بینی
weather forecasts U پیش بینی اوضاع جوی گزارش هواشناسی پیش بینی جوی
weather forecast U پیش بینی اوضاع جوی گزارش هواشناسی پیش بینی جوی
anticipated stock losses U تلفات پیش بینی شده اماد ضایعات پیش بینی شده
weatherbeaten U کهنه
wads U کهنه
age-old U کهنه
age old U کهنه
wad U کهنه
antiques U کهنه
outworn U کهنه
shabbly U کهنه
fogram U کهنه
antique U کهنه
antiquated U کهنه
old-fashioned U کهنه
behindhand U کهنه
trity U کهنه
rags U کهنه
obsolescent U کهنه
rag U کهنه
tacky U کهنه
timeworn U کهنه
fusty U کهنه
mucid U کهنه
fustiest U کهنه
obsolete U کهنه
dossil U کهنه
trite U کهنه
ragged U کهنه
kettle holder U کهنه
worm eaten U کهنه
olden U کهنه
knacker U کهنه خر
weatherworn U کهنه
wadding U کهنه
fustier U کهنه
stale U کهنه
by gone U کهنه
musty U کهنه
worn out U کهنه
run down U کهنه
run-down U کهنه
obsolescence U کهنه گی
rungs U کهنه
worn-out U کهنه
crusted U کهنه
pokier U کهنه
ragman U کهنه خر
out of d. U کهنه
pokiest U کهنه
dowdy U کهنه
lint U کهنه
gray U کهنه
tatters U کهنه
poky U کهنه
archaic U کهنه
behind the times U کهنه
pokey U کهنه
dabs U کهنه را نم زدن
rags U کهنه شدن
rag U کهنه شدن
pseudo archaic U کهنه نما
fripper U کهنه فروش
ragman U کهنه فروش
rag picker U کهنه برچین
boneman U کهنه فروش
fripperer U کهنه فروش
old timer U کهنه کار
old-timer U کهنه کار
older U پیرانه کهنه
oldest U کهنه کار
antiquate U کهنه کردن
ages U کهنه کردن
older U کهنه کار
age U کهنه کردن
ogygian U بسیار کهنه
obsolesce U کهنه شدن
old-timers U کهنه کار
oldest U پیرانه کهنه
codex U دستخط کهنه
duds U رخت کهنه
dab U کهنه را نم زدن
dabbed U کهنه را نم زدن
shabby U کهنه ژنده
shabbiest U کهنه ژنده
old U پیرانه کهنه
back numbers U چیز کهنه
fogyish U کهنه پرست
dodoes U کهنه پسند
junk U کهنه و کم ارزش
lint U کهنه فتیله
green meat U گوشت کهنه
old U کهنه کار
hunkerism U کهنه پرستی
mouldy U کهنه وفاسد
wad U کهنه نمد
wads U کهنه نمد
fogyism U کهنه پرستی
stale joke U جوک کهنه
back numbers U شماره کهنه
back number U چیز کهنه
back number U شماره کهنه
superannuated U زیاد کهنه
sour dough U کهنه کار
dead U منسوخ کهنه
thread bare U فرش کهنه
old wool U پشم کهنه
A pair of old pants ( trousers ) . U یک شلوار کهنه
veterans U کهنه سرباز
veterans U کهنه کار
veteran U کهنه کار
ancient U کهن کهنه
obscurantism U کهنه پرستی
duddy U کهنه پوش
duddie U کهنه پوش
wash linen U کهنه فرفشویی
wall rue U سداب کهنه
unworn U کهنه نشده
aging U کهنه شدن
aging U کهنه کردن
dodo U کهنه پسند
Neanderthal U خیلی کهنه
superannuate U کهنه شدن
uptight U کهنه پرست
unreconstructed U کهنه پرست
fuddy-duddy U کهنه اندیش
shabbier U کهنه ژنده
the old world U جهان کهنه
fuddy-duddies U کهنه اندیش
dodos U کهنه پسند
veteran U کهنه سرباز
bric a brac U اشیاء کهنه وعتیقه
tampon U پنبه یا کهنه قاعدگی
tampons U پنبه یا کهنه قاعدگی
knackery U جنس بنجل و کهنه
glass cloth U کهنه شیشه پاک کن
paleology U دانش چیزهای کهنه
outwear U کهنه شدن گذراندن
hach U زیاداستعمال کردن کهنه
he has seen sevice U کهنه کار است
one nails drives another U غم جدید غم کهنه را بر از یاد
passe U کهنه مسلک گذشته
ragpicker U کهنه و ژنده جمع کن
wear out U کهنه و فرسوده شدن
sea dog U ملوان کهنه کار
dishcloths U کهنه فرف شویی
dishcloth U کهنه فرف شویی
stager U ادم کهنه کار
trade something in <idiom> U تعویض وسایل کهنه
back out U کهنه و فرسوده شدن
to pick rags U کهنه برچینی کردن
Antiguated U آنتیک ،کهنه،قدیمی
antediluvian U ادم کهنه پرست
bibliopolism U فروش کتابهای کهنه
predicting interval U فاصله زمانی پیش بینی شده هدف سبقت پیش بینی شده هدف
fossilize U سخت ومتحجرشدن کهنه شدن
Old clothes ( houses ) . U لباس ( خانه های) کهنه
he is a past master in U او در استاد یا کهنه کار است
jalopy U اتومبیل یا هواپیمای کهنه واسقاط
fossilising U سخت ومتحجرشدن کهنه شدن
fossilises U سخت ومتحجرشدن کهنه شدن
jalopies U اتومبیل یا هواپیمای کهنه واسقاط
modified stock car U اتومبیل با بدنه کهنه و موتورجدید
vet U بیطاری کردن کهنه سرباز
demode U ازمد افتاده کهنه شده
vets U بیطاری کردن کهنه سرباز
fossilised U سخت ومتحجرشدن کهنه شدن
vetted U بیطاری کردن کهنه سرباز
dish towel U کهنه فرف خشک کنی
veteran skill U مهارت و کهنه کاری کارازمودگی
fossilizes U سخت ومتحجرشدن کهنه شدن
well worn U زیاد کار کرده کهنه
well-worn U زیاد کار کرده کهنه
bibliopoly U فروش کتابهای کهنه یاعتیق
God bless [you] ! U خدا حافظ [واژه کهنه]
fossilizing U سخت ومتحجرشدن کهنه شدن
articlcs of virtu U کالاهای صنعتی و کهنه وکمیاب
She's quite a back number. <idiom> U او [زن] آدم کهنه فکری است.
junk U طناب کهنه کاغذ پاره
ragbag U کیف لباسهای کهنه و بی مصرف
age U : پیرشدن پیرنماکردن کهنه شدن
ages U : پیرشدن پیرنماکردن کهنه شدن
old fashioned U کهنه پرست محافظه کار
ragbags U کیف لباسهای کهنه و بی مصرف
fin de siecle U وابسته به اخرقرن نوزدهم کهنه شونده
Who is worse shod than the shoemakers wife?. <proverb> U کهنه تر از کفش زن کفاش ,کفشى هست ؟.
campaigner U سرباز کهنه کار نامزد انتخابات
His political beliefs are old hat now . U عقاید سیاسی اش دیگه کهنه شده
campaigners U سرباز کهنه کار نامزد انتخابات
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com