English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 92 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
hawk eye U کنیه اهل استان ایوا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
nickname U کنیه
soubriquets U کنیه
sobriquets U کنیه
sobriquet U کنیه
surnames U کنیه
surname U کنیه
nom de plume U کنیه
noms de plume U کنیه
nicknaming U کنیه
nicknamed U کنیه
agnomen U کنیه
soubriquet U کنیه
title U کنیه
titles U کنیه
monicker U کنیه
nicknack U کنیه
by name U کنیه
cognomen U کنیه
moniker U کنیه
nicknames U کنیه
nickname U کنیه دادن
nicknaming U کنیه دادن
nicknack U کنیه دادن
nom de guerre U کنیه جنگی
nomenclator U کنیه دهنده
appellative U لقب کنیه
nicknames U کنیه دادن
nicknamed U کنیه دادن
epithet U کنیه اصطلاح
epithets U کنیه اصطلاح
shire U استان
provice U استان
eparchy U استان
nomarchy U استان
shires U استان
counties U استان
county U استان
provinces U استان
province U استان
Zanjan U استان زنجان
stating U دولت استان
states U دولت استان
state U دولت استان
stated U دولت استان
state bank U بانک استان
state- U دولت استان
sectionalism U استان گرایی
massachusetts U استان ماساچوست
massachusett U استان ماساچوست
manchuria U استان منچوری
courts of appeal U دادگاه استان
Moldavia U استان ملداوی
court of province U دادگاه استان
Azerbaijan U استان آذربایجان
court of appeal U دادگاه استان
welch U اهل استان ولزانگلستان
upstater U اهل شمال استان
shire U به استان تقسیم کردن
shires U به استان تقسیم کردن
county town U حاکم نشین استان
county towns U حاکم نشین استان
maritime U استان بحری یاساحلی
county magestrate U قاضی دادگاه استان
pomeranian U اهل استان "ژپومرانیا"
quebec U استان " کبک " در مشرق کانادا
hoosier U لقب استان ومردم ایندیانا
Nain U شهر نائین در استان اصفهان
Qainat U منطقه قائنات در استان خراسان
Welsh U اهل استان ولز انگلستان
state flower U گل علامت مخصوص هر استان یا کشور
welsher U اهل استان ولز انگلستان
welcher U اهل استان ولز انگلستان
posse comitatus U قدرت قانونی یک بخش یا یک استان
the story is at an end U استان به پایان رسیده است
sectionalism U طرفداری ازمحله یا استان بخصوصی
jayhawker U لقب اهالی استان کانزاس دراتازونی
propretor U کنسول فرماندار استان قدیم روم
texas U استان تکزاس درکشورهای متحده امریکا
tarheel U اهل استان کارولینای شمالی امریکا
the principality U استان WALES که اسما بران حکومت دارد
the principality of wales U استان WALES که اسما بران حکومت دارد
illinois U استان >ایلی نویز< در ایالت متحده امریکا
state's attorney U نماینده دولت در دادگاه مدعی العموم استان یاکشور
state attorney U نماینده دولت در دادگاه مدعی العموم استان یاکشور
general grant U کمک دولت مرکزی به مقامات محلی به عنوان مثال کمک به اموزش و پرورش استان
Rudbar U شهر رودبار [این شهر در استان قزوین به بافت فرش در اندازه های مختلف و استفاد از پود سفید یا خاکستری یا صورتی شناخته شده است.]
lion rug U فرش شیری [این طرح بیشتر مربوط به استان فارس و عشایر آن منطقه بوده و گاه در طرح از شتر و یا حیوانات دیگر نیز استفاده می شود.]
Farahan U فراهان [این ناحیه در استان مرکزی با بافت های هراتی، میناخانی و گل حنائی در قرن نوزدهم میلادی بازار جهانی خوبی داشته و شاخص آن استفاده از پودهای آبی و صورتی بوده است.]
Reihan U ریحان [شهری در استان مرکزی و نزدیک اراک که به بافت طرح های هراتی و افشان یا زمینه قرمز شهرت داشته و اکثر فرش های آن بصورت تک پودی بافته می شوند.]
Sarouk U ساروق [حوزه بافت ساروق در استان مرکزی با شهرت جهانی در بافت فرش های پر تراکم با زمینه قرمز و حاشیه آبی، پرز بلند و طرح افشان بته ای و گل خشتی است.]
rashwan medallion U ترنج رشوان [این شهر در استان کردستان قرار داشته و به بافت قالیچه های خورجینی، گلیم و فرش های هندسی با ترنج مخصوص به این ناحیه شهرت دارد. ترنج این فرش ها بصورت لوزی بزرگ به همراه اشکال هندسی می باشد.]
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com