English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 20 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
conserve U کنسرو
conserved U کنسرو
conserves U کنسرو
conserving U کنسرو
forcemeat U کنسرو
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
tin fish U ماهی کنسرو
put-up U کنسرو کردن
put up U کنسرو کردن
tinned U کنسرو شدن
conserving U کنسرو تهیه کردن
conserves U کنسرو تهیه کردن
conserved U کنسرو تهیه کردن
conserve U کنسرو تهیه کردن
sardines U ماهیهای کنسرو شده
canneries U کارخانهای که گوشت ومیوه وغیره رادرقوطی کنسرو میکند
cannery U کارخانهای که گوشت ومیوه وغیره رادرقوطی کنسرو میکند
There is just no comparison between canned vegetables and fresh ones. U سبزیجات کنسرو شده و سبزیجات تازه اصلا قابل مقایسه نیستند.
canning U قوطی قوطی کنسرو
can U قوطی قوطی کنسرو
cans U قوطی قوطی کنسرو
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com