English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (33 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
sawlog U کنده درخت مناسب اره کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
stumpy U پر از کنده درخت
stumps U کنده درخت
stumped U کنده درخت
trunks U کنده درخت
trunk U کنده درخت
stump U کنده درخت
stumping U کنده درخت
stubby U پراز کنده درخت
saw yer U درخت از ریشه کنده که روی اب شناور باشد
logs U گزارش روزانه عملیات هیئت یاعملیات موتوریاماشین وغیره کندن کنده درخت
log U گزارش روزانه عملیات هیئت یاعملیات موتوریاماشین وغیره کندن کنده درخت
log wood U درخت بقم [در بافت این گیاه ماده رنگینی بنام هماتوکسیلین وجود دارد که برای ساخت رنگینه های قرمز، بنفش، آب و خاکستری مورد استفاده قرار می گیرد و برای الیاف پشم و ابریشم مناسب است.]
carve U کنده کاری کردن
carved U کنده کاری کردن
carves U کنده کاری کردن
record blocking U کنده یی کردن مدارک
carvings U کنده کاری کردن
to stub a piece U از کنده یاریشه پاک کردن
engrave U کنده کاری کردن در حکاکی کردن
engraved U کنده کاری کردن در حکاکی کردن
engraves U کنده کاری کردن در حکاکی کردن
straight from the shoulder <idiom> U راست وپوست کنده گفتن ،بیغل غش صحبت کردن
rootery U توده ریشه وکنده درخت درباغها که درخت روی ان میکارند
ceiba U درخت گل ابریشم گرمسیری درخت پنبه هندی
papaw U درخت پاپااو یا درخت نخل امریکای جنوبی
indispose U نا مناسب کردن
tailors U مناسب کردن
tailor U مناسب کردن
trial and error <idiom> U یافتن راه حلهای مناسب برای یافتن راهی مناسب
underbrush U درخت کوچک روینده درزیر درخت
correspound U مناسب بودن مکاتبه کردن
suited U منطبق کردن متناسب یا مناسب کردن
suit U منطبق کردن متناسب یا مناسب کردن
suits U منطبق کردن متناسب یا مناسب کردن
assort U طبقه بندی کردن مناسب بودن
myrica U درخت شیشعان درخت موم
adapts U تغییر یا تنظیم یا اضافه کردن به چیزی تا مناسب شود
adapting U تغییر یا تنظیم یا اضافه کردن به چیزی تا مناسب شود
adapt U تغییر یا تنظیم یا اضافه کردن به چیزی تا مناسب شود
modifying U اصلاح کردن مناسب کردن
modify U اصلاح کردن مناسب کردن
modifies U اصلاح کردن مناسب کردن
The fire is fit to roast the meat. U این آتش برای کباب کردن گوشت مناسب است
gardened U درخت کاری کردن باغبانی کردن
garden U درخت کاری کردن باغبانی کردن
gardens U درخت کاری کردن باغبانی کردن
reforests U مجددا درخت کاری کردن جنگل تازه اجداث کردن احیای جنگل کردن
reforesting U مجددا درخت کاری کردن جنگل تازه اجداث کردن احیای جنگل کردن
reforested U مجددا درخت کاری کردن جنگل تازه اجداث کردن احیای جنگل کردن
reforest U مجددا درخت کاری کردن جنگل تازه اجداث کردن احیای جنگل کردن
to snag a tree trunk U ته شاخههای درخت را زدن وانرا صاف کردن
disbud U غنچههای درخت را چیدن فاقد غنچه کردن
routing U مشخص کردن یک مسیر مناسب برای پیام از شبکه , روش جدید مسیریابی داده به کامپیوتر مرکزی وجود دارد
semaphore U مشخصات دو کار و تصدیق مناسب برای جلوگیری از قفل کردن یا سایر مشکلات وقتی که هر دو نیاز به وسیله جانبی یا تابعی دارند
gambir U درخت کاد هندی درخت کاد اصفر
gambier U درخت کاد هندی درخت کاد اصفر
modifying U تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی
modifies U تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی
modify U تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی
Cypress design U طرح درخت سرو [سرو بعنوان اسطوره سرسبزی و سرافرازی و قامت بلند در اکثر طرح های ایران خصوصا فرش، جای خاص خود را داشته و عده ای طرح بته جقه را جلوه ای از درخت سرو دانسته اند.]
stock U کنده
chumps U کنده
clogs U : کنده
clog U : کنده
stub U کنده
timber U کنده
bilboes U کنده
block aead U سر کنده
block U کنده
chump U کنده
clogged U : کنده
log U کنده
blocks U کنده
stocked U کنده
graven U کنده
pulled U کنده
blocked U کنده
dugout dewelling U کنده
stubbed U کنده
chunk U کنده
chunks U کنده
logs U کنده
knockstone U کنده
blocs U کنده
anvil stock U کنده
stubbing U کنده
stubs U کنده
bloc U کنده
blockette U کنده کوچک
inside sarma U انواع کنده رو
block length U درازای کنده
entry block U کنده مدخل
ingraving U کنده کاری
building block U کنده ساخت
block mark U نشان کنده
building block U بنا کنده
block size U اندازه کنده
building blocks U بنا کنده
building blocks U کنده ساخت
leg lift and side roll U کنده سرانبون
leg pickup U کنده کشی
olympic lift U کنده یک چاک
plummer block U کنده شفت
near leg pickup and turnover U نوعی کنده رو
logrolling U کنده غلتانی
near leg and craddle U کنده گوسفندانداز
plummer block U کنده محور
picked U پوست کنده
wooden anvil stock U کنده چوب
grits U جوپوست کنده
aboveboard U پوست کنده
peeled U پوست کنده
engraver U کنده کار
engravers U کنده کار
hulled U پوست کنده
unstuck U کنده شده
frankly U رک وپوست کنده
graving U کنده کاری
in intaglio U بشکل کنده
deblocking U کنده شکنی
deblock U شکستن کنده
logs U کنده چوب
log U کنده چوب
carver U کنده کار
husked U پوست کنده
control block U کنده کنترل
in plain english U پوست کنده
dugouts U کنده شده
glyptics U کنده کاری
rear crotch and near arm U نوعی کنده رو
dugout U کنده شده
cutting chisel U اسکنه کنده کاری
trunk U الوار کنده چوب
dug in U سنگر کنده شده
olympic lift and cross face U کنده حصیر مال
talk turkey <idiom> U رک و پوست کنده گفتن
loggats U کنده کوچک دیرک
blocked U کنده مانع ورادع
intagliated U کنده کاری شده
Bluntly. Without mincing words. U صاف وپوست کنده
shelled almond U بادام پوست کنده
break ground U لنگر از زمین کنده شد
chalcographer U کنده کاری روی مس
ptisan U گندم پوست کنده
chalcogrophy U کنده کاری روی مس
blocks U کنده مانع ورادع
quarried U ازکان کنده شده
I had a very hard time ot it. U دراینکار پوستم کنده شد
groats U گندم یاجوپوست کنده
logged U از کنده پاک شده
plains U ساده پوست کنده
plainest U ساده پوست کنده
trunks U الوار کنده چوب
rock hewn U از کوه کنده شده
plainer U ساده پوست کنده
plain U ساده پوست کنده
block U کنده مانع ورادع
loggets U کنده کوچک دیرک
flump U تلوتلوخوردن کنده زدن
make no bones about something <idiom> U رک و پوست کنده گفتن
as fresh as a rose <idiom> U مثل هلوی پوست کنده
ivory carving U کنده کاری روی عاج
it peels better U بهتر پوست ان کنده میشود
sidero graphy U کنده کاری روی پولاد
point takedown with inside standing leg U زیر خم که تبدیل به کنده رومیشود
stew in one's own juice <idiom> U افتادن درچاهی که خود کنده
zincograph U روی کنده کاری شده
ditch U ابرو کنار راه کنده
ivory carving U کنده کاری روی عاج
anchor's aweight U لنگر از زمین کنده شده
man-to-man <idiom> U مستقیم یارک وپوست کنده
ditched U ابرو کنار راه کنده
The handle of the bucket has come off. U دسته سطل کنده شده
ditches U ابرو کنار راه کنده
aweigh U لنگر اززمین کنده شده
she is a peach U هلوی پوست کنده است
My buttons mave come off. U تکمه های لباسم کنده شده
router U ابزار کنده کاری لیسه نجاری
To give it straight from the shoulder. U مطلبی راصاف وپوست کنده گفتن
plainspoken U صاف و پوست کنده بی ریا و تزویر
groat U بلغور جو یا گندم یاجو پوست کنده
near leg pickup and leg block U زیر یک خم و تبدیل ان به کنده افلاک پیشرو
hominy grits U ذرت پوست کنده با دانههای متحد الشکل
departure end U نقطه شروع کنده شدن هواپیما از زمین
These oranges peel easily. U این پرتقالها پوستشان زود کنده می شود
divot U چمن گلف کنده شده با ضربه چوب
glyptics U کنده کاری در روی سنگهای گران بها
To give it to someone straight from the shoulder . To tell someonestraight U صاف وپوست کنده مطلبی را به کسی گفتن
strikes U اعتصاب کردن متوقف ساختن کار از جانب کارگران کارگاه یا کارخانه به طور دسته جمعی و به منظور تحصیل امتیازات بیشتر از کارفرما یا اعاده وضع مناسب سابق که از بین رفته است
strike U اعتصاب کردن متوقف ساختن کار از جانب کارگران کارگاه یا کارخانه به طور دسته جمعی و به منظور تحصیل امتیازات بیشتر از کارفرما یا اعاده وضع مناسب سابق که از بین رفته است
olympic lift U بدل کنده یک چاک با کشیدن پای حریف از داخل
logs U :کنده قطعهای ازدرخت که اره نشده سرعت سنج کشتی
hominy U ذرت پوست کنده که با اب جوش یا شیر پخته شده باشد
dumb well U چاهی که برای کشیدن ابهای روی زمین کنده میشود
log U :کنده قطعهای ازدرخت که اره نشده سرعت سنج کشتی
driven well U چاهی که بوسیله فروبردن لوله کنده وبا اب رسانده باشند
a corduroy road U جاده باتلاقی [که کنده های درختان را بصورت اریب در آن می چینند.]
yule log U کنده بزرگی که شب میلادبمناسبت اغاز مراسم عید دربخاری منزل گذارند
frumenty U گندمی که پوست انرا کنده بجوشانند ودارچین وشیرینی بان بزنند
If you try to cheat the bank, you wil be digging your own grave. U اگر سعی کنی بانک را گول بزنی، با دست خودت گورت را کنده ای.
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com