English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
switch contact U کنتاکت اتصال
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
contact U قطب اتصال تماس گرفتن کنتاکت
contacted U قطب اتصال تماس گرفتن کنتاکت
contacting U قطب اتصال تماس گرفتن کنتاکت
contacts U قطب اتصال تماس گرفتن کنتاکت
Other Matches
male connector U ورودی با سوزنهای اتصال که وارد اتصال سادگی میشود تا اتصال الکتریکی برقرار میکند
plug compatible U دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
contacting U کنتاکت
contact U کنتاکت
magnetic contactor U کنتاکت گر
contactor U کنتاکت گر
contact piece U کنتاکت
contacted U کنتاکت
contacts U کنتاکت
self cleaning contact U کنتاکت خودشوی
breake contact U کنتاکت ساکن
sliding contact U کنتاکت لغزشی
spring contact U کنتاکت فنری
intermediate contact U کنتاکت میانی
intermediate contact U کنتاکت واسطه
interrupter contact U کنتاکت پلاتین
interrupter contact U کنتاکت قطع
sliding contact U کنتاکت لغزان
wiping contact U کنتاکت لغزان
impluse contact U کنتاکت ضربهای
carbon contact U کنتاکت کربنی
main contact U کنتاکت اصلی
multiple contact U کنتاکت دستهای
multiple contact U دسته کنتاکت
electric contact U کنتاکت الکتریکی
mercurial contact U کنتاکت جیوهای
collective contact U کنتاکت جامع
third rail U ریل کنتاکت
plug connection U کنتاکت پریز
contact sparking U جرقه کنتاکت
plug contact U کنتاکت دوشاخه
impluse contact U کنتاکت ایمپولز
relay contact U کنتاکت رله
protective contact U کنتاکت محافظ
contact points U نوکهای کنتاکت
point contact U کنتاکت نقطهای
contact rail U ریل کنتاکت
roller contact U کنتاکت غلتکی
layers U لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
layer U لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
patch U کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
patches U کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
PPP U پروتکل تامین کننده اتصال شبکه روی اتصال آسنکرون
fibre U نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
fibres U نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
connector U وسیله فیزیکی با چندین اتصال فلزی که به وسایل اجازه اتصال به سادگی می دهند
fiber U نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
change over contact U کنتاکت تغییر دهنده
contact voltage regulator U نافم ولتاژ با کنتاکت
contact resistance U مقدار مقاومت کنتاکت
ignition by contact breaking U احتراق با قطع کنتاکت
contacting U یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacted U یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacts U یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contact U یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
moorings U سیمهای اتصال مسلح کننده مین سیم اتصال
DB connector U اتصال به شکل D که معمولاگ به صورت دو ردیف سوزن است برای اتصال وسایل ارسال داده
swivelled U اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
swivel U اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
linkages U مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
drawbar U بازوی اتصال سهم اهرم اتصال
swivels U اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
linkage U مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
RJ connector U نام عمومی برای اتصال هشت سوزنی که درشبکههای BuneT برای اتصال کابل UTP به کار می رود
ramps U سینه کش اتصال فراز اتصال
ramp U سینه کش اتصال فراز اتصال
leads U قطب اتصال سیم اتصال
terminals U محل اتصال پیچ اتصال
cascade connection U اتصال کاسکاد اتصال پلهای
lead U قطب اتصال سیم اتصال
slip road U سینه کش اتصال فراز اتصال
terminal U محل اتصال پیچ اتصال
T connector U اتصال Coa xial به شکل حرف T که دو کابل باریک loaxial را با دو شاخههای BNC بهم وصل میکند و اتصال سومی برای کابل دیگر یا کارت واسط شبکه ایجاد میکند
interface U 1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
interfaces U 1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
subscriber's line U اتصال تلفنی هادی اتصال هادی مشترک
seams U خط اتصال
fusion U اتصال
fusions U اتصال
connectivity U اتصال
connection line U خط اتصال
networks U اتصال
network U اتصال
joint U اتصال
colligation U اتصال
attaches U اتصال
incorporation U اتصال
contact U اتصال
seam U خط اتصال
bonding U اتصال
attach U اتصال
interconnection U اتصال
lead wire U خط اتصال
contacts U اتصال
conjuncture U اتصال
attaching U اتصال
hitching U اتصال
union U اتصال
contacting U اتصال
connector U اتصال
hitch U اتصال
contacted U اتصال
concatenate U اتصال
hitched U اتصال
inosculation U اتصال
lap joint U اتصال لب به لب
unions U اتصال
law of continvity U اتصال
connect node U کد اتصال
hitches U اتصال
interconnetion U اتصال
conjunction U اتصال
symphysis U اتصال
continuity U اتصال
junction U اتصال
cutter link U اتصال
link U اتصال
juncture U اتصال
connection U اتصال
connexions U اتصال
fitting U اتصال
abutment U اتصال
abjoint U بی اتصال
v joint U اتصال "وی "
conjunctions U اتصال
nexus U اتصال
binding U اتصال
bindings U اتصال
tie line U خط اتصال
suspensions U اتصال
tie down U اتصال
junctions U اتصال
suspension U اتصال
scarf U اتصال
coupling U اتصال
jump joint U اتصال لب به لب
butt joint U اتصال لب به لب
coitus U اتصال
butt joint riveting U اتصال لب به لب
single u butt joint U اتصال لب به لب "یو"
scarfs U اتصال
bounding U اتصال
wiring U اتصال
clutch dog U فک اتصال
single u butt weld U اتصال لب به لب "یو"
contact pair U زوج اتصال
coupling magent U اهنربای اتصال
connexion U ارتباط اتصال
coupling valve U ارزش اتصال
connector symbol U علامت اتصال
delta connection U اتصال دلتا
delta connection U اتصال مثلث
ground connection U اتصال زمین
dead earth U اتصال زمین
data link U اتصال داده
cross linking U اتصال عرضی
manifold U روپوش اتصال
crosspoint U زوج اتصال
coupling instability U نااستواری اتصال
coupling capacitor U خازن اتصال
coupler link U عضو اتصال
synchronised U با هم اتصال دادن
coupling element U عنصر اتصال
brittannia joint U اتصال بریتانیایی
coupling factor U ضریب اتصال
corner joint U اتصال گوشه
corner joint U اتصال فارسی
synchronises U با هم اتصال دادن
synchronising U با هم اتصال دادن
synchronize U با هم اتصال دادن
contact series U اتصال سری
synchronizes U با هم اتصال دادن
contact plug U فیش اتصال
coupler link U لینک اتصال
fitting U قطعه اتصال
coupling coefficient U ضریب اتصال
cluster joint U اتصال خوشهای
concatenated key U کلید اتصال
double bond U اتصال مضاعف
telephone area U ناحیه اتصال
conference circuit U اتصال پیشنهادی
branch extension U اتصال شنت
binding screw U پیچ اتصال
binding post U پیچ اتصال
becket U حلقه اتصال
ball joint U توپی اتصال
balanced circuit U اتصال سیمتریک
by pass U اتصال کوتاه
commissure U محل اتصال
cable joint U موف اتصال
circuit diagram U شمای اتصال
collector contact U اتصال کلکتور
channel attached U اتصال کانالی
chain field U فیلد اتصال
commissure U سطح اتصال
cascade connection U اتصال ابشاری
capacity ground U اتصال به فرفیت
cam control U بادامک اتصال
automatic drop U اتصال خودکار
arris fillet joint U اتصال فرنگی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com