Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (35 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
diffusion
U
کم کردن از قدرت تخلیه فشار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
cabin pressurization safety valve
U
شیری مرکب از شیر خلاص فشار و خلاء و شیر تخلیه برای جلوگیری از افزایش بیش از حد فشار داخل کابین
discharge pressure
U
فشار تخلیه
low pressure discharge
U
تخلیه ی فشار ضعیف
stack wash
U
تخلیه هوا به علت فشار گازدودکش ناو
brake mean effective pressure
U
مقدار محاسبه شده متوسط فشار در سیلندر در مرحله قدرت
empowers
U
صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowered
U
صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empower
U
صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowering
U
صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
cargo outturn message
U
پیام تخلیه محمولات ناو گزارش خاتمه تخلیه بارکشتی
evacuation
U
تخلیه یک نقطه ازاهالی یا نیرو تخلیه پزشکی
clearing
U
تخلیه محل تخلیه بیماران
clearings
U
تخلیه محل تخلیه بیماران
drain
U
تخلیه کردن
unloads
U
تخلیه کردن
unloaded
U
تخلیه کردن
disembarking
U
تخلیه کردن
disembark
U
تخلیه کردن
to offload
U
تخلیه کردن
disembarked
U
تخلیه کردن
unload
U
تخلیه کردن
evacuating
U
تخلیه کردن
drains
U
تخلیه کردن
vacated
U
تخلیه کردن
evacuated
U
تخلیه کردن
draining
U
تخلیه کردن
vacates
U
تخلیه کردن
disembarkation
U
تخلیه کردن
evacuates
U
تخلیه کردن
vacating
U
تخلیه کردن
evacuate
U
تخلیه کردن
disembarks
U
تخلیه کردن
vacate
U
تخلیه کردن
drained
U
تخلیه کردن
to block and bleed
[valve]
U
مسدود کردن و تخلیه کردن
[دریچه]
[مهندسی]
defecated
U
تخلیه کردن شکم
degasify
U
تخلیه کردن گاز
defecate
U
تخلیه کردن شکم
evacuating
U
تخلیه مزاج کردن
to discharge goods
U
کالا را تخلیه کردن
road clearance
U
تخلیه کردن جاده
evacuates
U
تخلیه مزاج کردن
defecating
U
تخلیه کردن شکم
defecates
U
تخلیه کردن شکم
evacuate
U
تخلیه مزاج کردن
exhausts
U
تخلیه کردن خروج
evacuated
U
تخلیه مزاج کردن
exhaust
U
تخلیه کردن خروج
diffusion
U
تخلیه کردن بافشار
creativeness
U
قدرت خلاقه قدرت ابداع
debarkation
U
تخلیه پیاده کردن یکانها یاتجهیزات
benumb
U
بی قدرت کردن
clearance
U
پاک سازی تایید صلاحیت تخلیه کردن
clear one's ears
U
متعادل کردن فشار نسبت به پرده گوشها هنگام شیرجه فشار متعادل در طرفین هنگام شیرجه در اب
cabin pressure
U
فشار مطلق داخل هواپیما اختلاف فشار بین کابین واتمسفر پیرامون
dictatorship of proletariat
U
اصطلاحی است که بوسیله کارل مارکس برای توصیف مرحلهای از سوسیالیسم بکار برده شد .در این مرحله طبقه بورژوا یا سرمایه داران قدرت را از دست می دهند و کارگران قدرت را دراختیار می گیرند .
priming
U
پر کردن یک پمپ یا لوله با اب به منظور تخلیه هوای داخل ان
countervailing power
U
قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
pressurized cabin
U
اطاق فشار هوای هواپیما کابین فشار
qualify
U
تعیین کردن قدرت راتوصیف کردن
qualifies
U
تعیین کردن قدرت راتوصیف کردن
compensating relief valve
U
شیر رها کننده فشار با شیرترمواستاتیک برای کاهش فشار تنظیم شده هنگامیکه روغن داغ است
traction
U
قدرت کشش بکسل کردن
receptions
U
قدرت پذیرش پذیرایی کردن
reception
U
قدرت پذیرش پذیرایی کردن
honey combing
U
روش انبار کردن و تخلیه کالاها به طریقه لانه زنبوری و خوشهای
image degradation
U
کم کردن قدرت تصویربرداری یک دستگاه رادار
authoritarainism
U
نقطه مقابل اندیویدوالیسم و عبارت ازحکومتی است که در ان ازادی فردی به طور کامل تحت الشعاع قدرت دولت قرار گیرد. قدرت دولت معمولا در گروه کوچکی از پیشوایان متمرکز ومتجلی میشود
pitot static system
U
سیستم نشان دهندهای که باترکیبی از فشار محلی تغذیه میشود اختلاف این دو فشار باسرعت نسبی فاهری متناسب است
pore pressure
U
فشارمنفذی فشار اب منفذی فشار خنثی
to piss off the wrong people
<idiom>
U
آدمهای دارای نفوذ و قدرت زیاد را عصبانی کردن
forcing
U
قوا تحمل کردن مجبور کردن فشار
force
U
قوا تحمل کردن مجبور کردن فشار
forces
U
قوا تحمل کردن مجبور کردن فشار
compressor pressure ratio
U
نسبت فشار سیال بعد ازکمپرسوز یا در خروجی ان به فشار سیال قبل از ورودیا در ورودی ان
isopiestic
U
دارای فشار یکسان خط هم فشار
spewing
U
با فشار خارج کردن
spews
U
با فشار خارج کردن
spew
U
با فشار خارج کردن
To bring pressure to bear . To exert pressure .
U
اعمال فشار کردن
spewed
U
با فشار خارج کردن
subversion
U
نابود کردن قدرت یک حکومت ازنظرنظامی اقتصادی روانی فرهنگی سیاسی و اجتماعی
aeromedical unit
U
یکان تخلیه پزشکی هوایی یکان مسئول تخلیه پزشکی
take a strain
U
وارد کردن فشار به طناب
radar discrimination
U
قدرت تجزیه و تحلیل هدفهای مختلف از روی صفحه رادار قدرت قرائت هدف از روی صفحه رادار
gradient circuit
U
مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
hydromatic
U
کار کردن با فشار روغن هیدروماتیک
ingrate
U
تعدی کردن فشار وارد اوردن بر
beach gear
U
وسایل پیاده کردن بار وسایل تخلیه کشتی تجهیزات اسکله
coronas
U
تخلیه بار الکتریکی که برای بار کردن تونر چاپگر لیزری به کار می رود
corona
U
تخلیه بار الکتریکی که برای بار کردن تونر چاپگر لیزری به کار می رود
kill spring
U
فرود با کاستن فشار بلندشدن و خم کردن زانو
To try to strangle someone .
U
گلوی کسی را فشار دادن ( بقصد خفه کردن )
low head plant
U
نیروگاه ابی فشار ضعیف تاسیسات فشار ضعیف
poke check
U
فشار اوردن به گوی با چوب برای دور کردن ان از حریف
thrust
U
فشار دادن به اسکیت برای سرخوردن راست کردن بازو
thrusts
U
فشار دادن به اسکیت برای سرخوردن راست کردن بازو
thrusting
U
فشار دادن به اسکیت برای سرخوردن راست کردن بازو
boost pressure
U
فشار گاز بالاتراز اتمسفر که از سوپرشارژ کردن موتورناشی میشود
cargo outturn report
U
گزارش تخلیه محمولات ناو گزارش تخلیه ناو
superinduce
U
تخحت فشار قرار گرفتن کشیدن یا گذاشتن یا جا دادن تجدید فراش کردن
piezoelectric
U
ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
energy absorber
U
مکانیسم ضربه گیری مکانیسم دفع فشار حرکت دستگاه دفع فشار
impluse level
U
سطح فشار ضربهای استحکام فشار ضربهای
high voltage transformer
U
ترانسفورماتور فشار قوی مبدل فشار قوی
c clamp
U
گیره فلزی به شکل سی برای وارد کردن فشار و نگاه داشتن قطعات کنار یکدیگر
pitot pressure
U
فشار وارد به انتن فشارسنج هواپیما یا ناو فشار انتن فشارسنج
disembarkation
U
تخلیه
landing, storage, delivery
U
تخلیه
evacuated
U
تخلیه
evacuate
U
تخلیه
discharges
U
تخلیه
unloading
U
تخلیه
evacuation
U
تخلیه
depletion
U
تخلیه
emptying
U
تخلیه
exhaust
U
تخلیه
exhausts
U
تخلیه
LSD
U
تخلیه
discharge
U
تخلیه
stripping
U
تخلیه
evacuating
U
تخلیه
unstuffing
U
تخلیه
evacuates
U
تخلیه
discharged
U
تخلیه
medical evacuation
U
تخلیه بهداری
depletion zone
U
ناحیه تخلیه
electric discharge
U
تخلیه الکتریکی
discharge velocity
U
سرعت تخلیه
depletion layer
U
ناحیه تخلیه
sluices
U
دریچه تخلیه
discharge voltage
U
ولتاژ تخلیه
rotary discharger
U
تخلیه گر گردان
medical evacuation
U
تخلیه بیماران
medical recovery
U
تخلیه پزشکی
depletion barrier
U
ناحیه تخلیه
depletion area
U
ناحیه تخلیه
corollary discharge
U
تخلیه تبعی
corona discharge
U
تخلیه الکتریکی
site clearance
U
تخلیه کارگاه
tipper
U
تخلیه کننده
ozone depletion
U
تخلیه اوزون
evacuant
U
تخلیه کننده
clearing out
[of a place]
U
تخلیه
[فضایی]
medical evacuation
U
تخلیه پزشکی
education pipe
U
لوله تخلیه
corona discharge
U
تخلیه کورونا
roll-on/roll-off
U
بارگیری- تخلیه
relief well
U
چاه تخلیه
discharge
U
تخلیه بار
catharsis
U
تخلیه هیجانی
air evacuation
U
تخلیه هوایی
discharging wharf
U
اسکله تخلیه
discharges
U
تخلیه الکتریکی
sluiced
U
دریچه تخلیه
discharge head
U
ارتفاع تخلیه
disruptive discharge
U
تخلیه جرقهای
drain plug
U
پیچ تخلیه
roll on/roll off
U
بارگیری- تخلیه
road clearance
U
تخلیه جاده
flaming discharge
U
تخلیه مشتعل
main discharge
U
تخلیه اصلی
debarkation net
U
تور تخلیه
bank sluice
U
دریچه تخلیه
point discharge
U
تخلیه نقطهای
lightning discharge current
U
جریان تخلیه
lightning discharge
U
تخلیه اتمسفری
discharger of a capacitor
U
تخلیه خازن
sluiceway
U
دهانه تخلیه
exhaust chute
U
ناودان تخلیه
exhaust stroke
U
مرحله تخلیه
residual discharge
U
تخلیه مانده
discharging berth
U
اسکله تخلیه
self maintained discharge
U
تخلیه ناوابسته
sluice
U
دریچه تخلیه
discharge conveyor
U
نوار تخلیه
discharge gate
U
دریچه تخلیه
discharge nozzle
U
فواره تخلیه
discharge end
U
سمت تخلیه
discharge of chips
U
تخلیه براده ها
discharge opening
U
راهگاه تخلیه
discharge opening
U
مجرای تخلیه
surging discharge
U
تخلیه نوشی
electron discharge
U
تخلیه الکترونها
non self maintained discharge
U
تخلیه وابسته
neural discharge
U
تخلیه عصبی
area evacuation
U
تخلیه منطقهای
blow off
U
شیر تخلیه
discharges
U
تخلیه بار
battlefield evacuation
U
تخلیه پزشکی
discharge end
U
محل تخلیه
discharge chute
U
سرسره تخلیه
glow discharge
U
تخلیه تابنده
undulatory discharge
U
تخلیه مواج
internal discharge
U
تخلیه داخلی
escape channel
U
مجرای تخلیه اب
oscillating discharge
U
تخلیه مواج
discharge cock
U
شیر تخلیه
drain cock
U
لوله تخلیه
coefficient of discharge
U
ضریب تخلیه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com