Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (21 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
whipper in
U
کمک شکارچی برای جمع کردن تازیها
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
hunted
U
اداره کردن تازیها در شکار
hunt
U
اداره کردن تازیها در شکار
hunts
U
اداره کردن تازیها در شکار
whip in
U
با شلاق مانع شراکندگی تازیها شدن
fox-hunting
U
شکار روباه بطور گروهی با اسب و تازیها
fox hunting
شکار روباه بطور گروهی با اسب و تازیها
stag hunting
U
شکار اهو با حالت سواره وکمک تازیها
predaceous
U
شکارچی
gunner
U
شکارچی
jaeger
U
شکارچی
predacious
U
شکارچی
gunners
U
شکارچی
orionis
U
شکارچی
hunters
U
شکارچی
hunter
U
شکارچی
gatherer
U
شکارچی
orion
U
شکارچی
predator
U
شکارچی
huntsman
U
شکارچی
predators
U
شکارچی
huntsmen
U
شکارچی
huntress
U
زن شکارچی
indexing
U
استفاده از کامپیوتر برای کامپایل کردن اندیس برای کتاب با انتخاب کردن کلمات و موضوعات مربوطه در متن
pothunter
U
شکارچی ایلخی
delta orionis
U
دلتا- شکارچی
gamma orionis
U
گاما- شکارچی
poacher
U
شکارچی دزدکی
stand
U
کمینگاه شکارچی
poachers
U
شکارچی دزدکی
rabbiter
U
شکارچی خرگوش
birder
U
شکارچی مرغان
bellatrix
U
گاما- شکارچی
fowler
U
شکارچی پرندگان
alpha orionis
U
الفا- شکارچی
gunner
U
شکارچی با تفنگ
woodman
U
جنگلبان شکارچی
gunners
U
شکارچی با تفنگ
betelgeuse
U
الفا- شکارچی
beta orionis
U
بتا- شکارچی
wildfowler
U
شکارچی غاز وحشی
put to
U
بگروه شکارچی پیوستن
wildfowler
U
شکارچی پرندگان ابی
bow hunter
U
شکارچی با تیر و کمان
pot hunter
U
شکارچی که هر چه دید شکارمیکند
waterfowler
U
شکارچی مرغان شناگر
sealer
U
شکارچی گوساله ماهی مهردار
jaeger
U
علاقمند به شکار مرد شکارچی
tufter
U
کسی که شکار را رم میدهد شکارچی
whipper
U
همدست شکارچی که تازی ها راباشلاق میراند
orion
U
منظومه جبار یا النسق شکارچی ماهر
tallyho
U
صدای شکارچی در موقع دیدن روباه
packs
U
گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
pack
U
گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
buck fever
U
هیجان شکارچی تازه کار درمقابل شکار
stalking horse
U
اسب یا چیزی شبیه به ان که شکارچی در پشت ان پنهان است
pass shooting
U
شکار مرغابی هنگام گذشتن ازبالای موضع شکارچی
view halloo
U
فریاد شکارچی پس ازمشاهده بیرون جستن روباه از پناهگاه
tallyho
U
فریاد شکارچی هنگام دیدن روباه که از پناهگاه بیرون دویده
buck fever
U
هیجان شکارچی تازه کار دردیدن شکار و خطا رفتن تیر
to scramble for something
U
هجوم کردن با عجله برای چیزی
[با دیگران کشمکش کردن برای گرفتن چیزی]
liberal education
U
اموزش و پرورشی که برای روشن کردن فکر باشد نه برای مقاصد پیشهای
bread and point
U
سیب زمینی و نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
autos
U
توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
personal
U
متصل یا وصل در سیستم برای مشخص کردن یا تامین اجازه برای کاربر
potatoes and point
U
سیب زمینی یا نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
intubation
U
فرو کردن لوله در حنجرهای برای برای نگاه داشتن .....دیفتری و مانندان
auto
U
توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
diagnostics
U
اطلاع و پیام سیستم پس از تشخیص خطا برای کمک به کاربر برای تصحیح کردن آن
turnaround time
U
زمان لازم برای فعال کردن برنامه برای تولید که کاربر خواسته است
weight belt
U
کمربند با وزنه هایی برای سنگین کردن بدن غواص برای رفتن به عمق موردنظر
conferencing
U
اتصال چندین کامپیوتر وترمینال به هم برای اجازه دادن به گروهی از کاربران برای ارتباط برقرار کردن
skimming
U
محصولی را با قیمت بالاعرضه کردن برای اطمینان ازمقاومت ان و متعاقبا" تخفیف تدریجی دادن برای توسعه فروش
ikon
U
نشانه گرافیکی یا تصویری روی صفحه نمایش که در سیستم محاورهای به کار می رود برای تامین یک روش ساده برای مشخص کردن یک تابع
timed
U
1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
times
U
1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
time
U
1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
to send round the hat
U
برای کسی اعانه جمع کردن کشکول گدایی برای کسی دست گرفتن
B register
U
1-ثبات آدرس که به آدرس مرجع اضافه شده که محل مورد نظر را مشخص میکند 2-ثباتی که برای گسترده تر کردن اکومولاتور برای ضرب و تقسیم به کار می رود
leader
U
بخشی از نوار مغناطیسی که حاوی سیگنالی نیست و در ابتدای نوار برای شناسایی و کمک به ماشین برای بلند کردن نوار به کار می رود
leaders
U
بخشی از نوار مغناطیسی که حاوی سیگنالی نیست و در ابتدای نوار برای شناسایی و کمک به ماشین برای بلند کردن نوار به کار می رود
kiosk
U
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosks
U
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
deleted
U
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deletes
U
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
delete
U
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleting
U
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
drive
U
راندن اسب باشلاق راندن قایق موتوری ترساندن شکار و راندن ان بسوی شکارچی
drives
U
راندن اسب باشلاق راندن قایق موتوری ترساندن شکار و راندن ان بسوی شکارچی
vetoes
U
حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
vetoed
U
حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
veto
U
حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
vetoing
U
حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
winterize
U
اماده برای زمستان شدن خود را برای مقابله باسرمای زمستان اماده کردن
badminton
U
بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
stripping
U
نواربندی کردن نقشه برای عکس برداری علامت گذاری کردن
flavouring
U
چیزی که برای خوش مزه کردن ومعطر کردن بکارمی رود
flavorings
U
چیزی که برای خوش مزه کردن ومعطر کردن بکارمی رود
flavoring
U
چیزی که برای خوش مزه کردن ومعطر کردن بکارمی رود
commandeer
U
وارد بخدمت اجباری کردن برای ارتش برداشتن مصادره کردن
commandeered
U
وارد بخدمت اجباری کردن برای ارتش برداشتن مصادره کردن
commandeers
U
وارد بخدمت اجباری کردن برای ارتش برداشتن مصادره کردن
commandeering
U
وارد بخدمت اجباری کردن برای ارتش برداشتن مصادره کردن
flavourings
U
چیزی که برای خوش مزه کردن ومعطر کردن بکارمی رود
gas fittings
U
اسبابی که برای گرم کردن یاروشن کردن جایی باگازبکا
pre engage
U
ازپیش برای خود تهیه کردن تعهد قبلی کردن
overhauling
U
برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
line up
<idiom>
U
سازمان دهی کردن ،آماده برای عمل کردن
to pine for home
U
دلتنگی برای میهن کردن ارزوی وطن کردن
overhauled
U
برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
overhaul
U
برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
overhauls
U
برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
clearance diving
U
شیرجه رفتن برای پاک کردن مین شیرجه برای مین روبی
arm
U
1-فراهم کردن وسیله یا ماشین یا تابع برای عمل یا ورودی ها 2-مشخص کردن خط وط وقفه فعال
degausser
U
وسیلهای برای پاک کردن فیلدها مغناطیسی زیادی از دیسک یا نوار یا نوک ضبط کردن
jig
U
ابزار یا چارچوب سخت وصلبی برای سوار کردن وسرهم کردن یک قطعه از بدنه هواپیما
jigs
U
ابزار یا چارچوب سخت وصلبی برای سوار کردن وسرهم کردن یک قطعه از بدنه هواپیما
put up
U
برای انتخابات نامزد کردن سازش کردن
put-up
U
برای انتخابات نامزد کردن سازش کردن
cyphers
U
رمزی که از یک کلید عمومی برای رمزی کردن پیام و ازیک کلید رمز برای رمز گشایی آن استفاده میکند.
ciphers
U
رمزی که از یک کلید عمومی برای رمزی کردن پیام و ازیک کلید رمز برای رمز گشایی آن استفاده میکند.
cipher
U
رمزی که از یک کلید عمومی برای رمزی کردن پیام و ازیک کلید رمز برای رمز گشایی آن استفاده میکند.
service
U
برنامه مفید برای فعایتخای روزمره مثل جستجو فایل , کپی کردن , مرتب کردن , رفع خطا و..
serviced
U
برنامه مفید برای فعایتخای روزمره مثل جستجو فایل , کپی کردن , مرتب کردن , رفع خطا و..
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code
U
زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
compressive strength
U
قابلیت یک جسم برای مقاومت در برابر نیروی فشاری یانیرویی که گرایش به فشردن موتاه کردن و متراکم کردن ان دارد
plug compatible
U
دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
microsoft
U
بزرگترین طراحی و ناشر نرم افزار برای PC و Macintosh. ماکروسافت سیستم عامل را برای IBM PC سافت و پس برای ماکروسافت با مجموعهای از نرم افزارهای کاربردی
QBE
U
زبان ساده برای بازیابی اطلاعات از سیستم مدیریت پایگاه داده ها توسط وارد کردن درخواست با مقادیر مشخص که سپس با پایگاه داده تط بیق میشود و برای بازیابی داده صحیح استفاده میشود
for doing it
U
برای کردن ان
booking
U
نام نویسی و تهیه پرونده برای افراد ثبت نام کردن بلیط رزرو کردن
bookings
U
نام نویسی و تهیه پرونده برای افراد ثبت نام کردن بلیط رزرو کردن
drives
U
چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
drive
U
چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
to fit with
U
اماده کردن برای
enables
U
تهیه کردن برای
so as to quiet him
U
برای ارام کردن او
prone to do something
آماده کردن برای
enabling
U
تهیه کردن برای
enabled
U
تهیه کردن برای
in orders to make it easiter
U
برای اسان تر کردن ان
enable
U
تهیه کردن برای
to grub
U
زیر و رو کردن
[برای]
in order to prevent
U
برای جلوگیری کردن
to prospect
[for]
U
جستجو کردن
[برای]
to grub about
U
جستجو کردن
[برای]
the proper time to do a thing
U
برای کردن کاری
to mumble
[away]
to oneself
U
برای خودشان من من کردن
to grub about
U
زیر و رو کردن
[برای]
to grub
U
جستجو کردن
[برای]
bolster plate
U
صفحه برای مهار کردن
warm up
<idiom>
U
گرم کردن (برای بازی)
to make room for a person
U
جا برای کسی باز کردن
to schmooze somebody
U
برای کسی چاپلوسی کردن
mnemonic
U
برای بار کردن در ثبات A
to offer a reward
[for]
U
عرضه کردن پاداشی
[برای]
bucket step
U
فیکس کردن پا برای استراحت
to save for retirement
U
برای بازنشستگی پس انداز کردن
tenderised
U
برای ترد ونازک کردن ان
to schmooze somebody
U
برای کسی تملق کردن
to serve the city with water
U
اب برای شهر تهیه کردن
to pander to somebody's ego
<idiom>
U
برای کسی چاپلوسی کردن
tenderize
U
برای ترد ونازک کردن ان
higgle
U
برای سودجویی بحث کردن
to provide for old age
U
برای پیری تهیه کردن
to hang on the rear
U
برای حمله دنبال کردن
to butter somebody up
U
برای کسی تملق کردن
to butter somebody up
U
برای کسی چاپلوسی کردن
tenderized
U
برای ترد ونازک کردن ان
forthcomming
U
اماده برای ارائه کردن
the right way to do a thing
U
صحیح برای کردن کاری
prone to do something
آماده برای کردن کاری
tenderizes
U
برای ترد ونازک کردن ان
to underspend
[on]
U
ناکافی خرج کردن
[برای]
carry over
<idiom>
U
برای بعد نگهداری کردن
to go round
U
برای همه کفایت کردن
tenderises
U
برای ترد ونازک کردن ان
tenderising
U
برای ترد ونازک کردن ان
tenderizing
U
برای ترد ونازک کردن ان
to take pity on any one
U
برای کسی دلسوزی کردن
gag
U
مانع فراهم کردن برای
gags
U
مانع فراهم کردن برای
gagging
U
مانع فراهم کردن برای
gagged
U
مانع فراهم کردن برای
strategy
U
طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
strategies
U
طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
IrDA
U
روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
infra red link
U
روش استاندارد برای ارسال اطلاعات از اشعه نوری . که اغلب برای انتقال اطلاعات از کامپیوتر متحرک یا چاپگر یا صفحه نمایش به کار می رود. برای استفاده از ین خصوصیت کامپیوتر یا چاپگر باید پورت IrDA داشته باشد
to frame someone
U
پاپوش درست کردن برای کسی
to have a look round
[around]
the shops
[British E]
U
برای خرید در فروشگاه ها گردش کردن
crams
U
خودرا برای امتحان اماده کردن
tassels
U
پارچه برای تمیز کردن تیر
to set up somebody
[for something]
U
پاپوش درست کردن برای کسی
crammed
U
خودرا برای امتحان اماده کردن
tassel
U
پارچه برای تمیز کردن تیر
assignment of space
U
تخصیص جا برای انبار کردن اماد
cramming
U
خودرا برای امتحان اماده کردن
to bechon to a person to come
U
اشاره بکسی کردن برای دعوت وی
to build up areputation
U
شهرت یا ابرویی برای خوددرست کردن
he has a rage for money
U
برای گرد کردن پول شهوت
garnishing
U
رنگ امیزی کردن برای استتار
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com