English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 156 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
public assistance U کمکهای دولتی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
make a diplomatic representation U به دولتی تذکر دادن یا توجه دولتی را به موضوعی جلب کردن
the funds U قرضه دولتی سهام وام دولتی
crown debt U طلب دولتی بستانکاری دولتی
aids to navigation U کمکهای ناوبری
welfare U کمکهای اجتماعی
deck landing aid U کمکهای فرود
first aid U کمکهای مقدماتی
security assistance U کمکهای امنیتی
self aid U کمکهای اولیه
first aid U کمکهای اولیه
visual aids U کمکهای بصری
first aids U کمکهای نخستین
first aids U کمکهای اولیه
technical assistance U کمکهای فنی
subsidies U کمکهای مالی
aid man U مامور کمکهای اولیه
self aid U اجرای کمکهای اولیه
first aid kit U جعبه کمکهای اولیه
first aid cabinet U قفسه کمکهای اولیه
legal assistance U کمکهای قضایی شرح علایم
boat box U جعبه کمکهای اولیه قایق
Military aid with no strings attached . U کمکهای نظامی بدون قید وشرط
dressing station U درمانگاه کمکهای اولیه وزخم بندی
fielded U شکارچیان جزسرپرست و کمکهای اومنطقه محصور مسیر مسابقه دو
fields U شکارچیان جزسرپرست و کمکهای اومنطقه محصور مسیر مسابقه دو
field U شکارچیان جزسرپرست و کمکهای اومنطقه محصور مسیر مسابقه دو
e r p U اجرا کرد وکمکهایی که در چهارچوب این برنامه به اروپا شدبیشتر کمکهای مارشال نامیده می شوند
stated U دولتی
governmental U دولتی
state- U دولتی
states U دولتی
belonging to the state <adj.> U دولتی
state U دولتی
national [state, federal state] <adj.> U دولتی
government-run [television, newspaper etc.] <adj.> U دولتی
governmental <adj.> U دولتی
stating U دولتی
government sector U بخش دولتی
government regulation U مقررات دولتی
government control U نظارت دولتی
government property U مال دولتی
government owned industries U صنایع دولتی
public servants U مامورین دولتی
state enterprise U مالکیت دولتی
the funds U وام دولتی
government officials U مامورین دولتی
government departments U دوایر دولتی
government control U کنترل دولتی
nationalized industries U صنایع دولتی
political circles U دوایر دولتی
public domain U مالکیت دولتی
state university U دانشگاه دولتی
state enterprise U بنگاه دولتی
state bank U بانک دولتی
state college U دانشکده دولتی
state ownership U مالکیت دولتی
state prison U زندان دولتی
quasi public U نیمه دولتی
public ship U ناو دولتی
public ownership U مالکیت دولتی
public domain U خالصه دولتی
public domain U خالصه دولتی
public ownership U خالصه دولتی
public institutions U نهادهای دولتی
public monopoly U انحصار دولتی
public ownership U مالکیت دولتی
public service U استخدام دولتی
state socialism U سوسیالیسم دولتی
private U غیر دولتی
civil servant U مستخدم دولتی
civil services U خدمات دولتی
government office U اداره دولتی
public sector U بخش دولتی
public schools U مدارس دولتی
privates U غیر دولتی
civil servants U مستخدم دولتی
stating U دولتی حالت
debenture U حواله دولتی
stated U دولتی حالت
state- U دولتی حالت
etatism U سوسیالیزم دولتی
state U دولتی حالت
economic unit U موسسه دولتی و ...
states U دولتی حالت
arms U نشان دولتی نیرو
privatised U غیر دولتی کردن
privatising U غیر دولتی کردن
privatises U غیر دولتی کردن
bureaucracies U مجموع گماشتگان دولتی
privatize U غیر دولتی کردن
grants U کمک دولتی اعانه
granted U کمک دولتی اعانه
grant U کمک دولتی اعانه
state planning U برنامه ریزی دولتی
adhesion U الحاق دولتی به یک پیمان
The corruption in government offices . U فساد دردستگاههای دولتی
privatizes U غیر دولتی کردن
the king in council U شورای دولتی باحضوراعلیحضرت
privatized U غیر دولتی کردن
privatizing U غیر دولتی کردن
quasi public company U شرکت نیمه دولتی
government bonds U اوراق قرضه دولتی
lycee l U دبیرستان دولتی درفرانسه
order in council U تصویب نامه دولتی
bill of oredit U اوراق قرضه دولتی
government broadcasting U پخش برنامههای دولتی
privatization U غیر دولتی کردن
government securities U اوراق بهادار دولتی
government enterprise U موسسات تولیدی دولتی
bureaucracy U مجموع گماشتگان دولتی
fund holder U دارنده سهام قرضه دولتی
iranian state railways U راه اهن دولتی ایران
blue book U هرکتاب یانشریه رسمی دولتی
dole U کمک هزینه دولتی به بیکاران
security U گرو سهام قرضه دولتی
fund U تنخواه قرضه دولتی سهام
funded U تنخواه قرضه دولتی سهام
public ship U کشتی حمل و نقل و مسافربر دولتی
The subsidy will be phased out next year. U یارانه دولتی در سال آینده به پایان می رسد.
emission U انتشار سهام دولتی و اوراق قرضه و اسکناس
welfare state U دولتی که به خدمات اجتماعی توجه خاص دارد
floater U گواهی نامه سهام دولتی یا راه اهن
barratry U خرید و فروش مقامهای دولتی ومذهبی با پول
emissions U انتشار سهام دولتی و اوراق قرضه و اسکناس
bureaucrat U مامور دولتی مقرراتی واهل کاغذ بازی دیوان سالار
spoils system U سیستم تقسیم مناسب دولتی بین اعضاء حزب حاکم
demarche U عمل سیاسی اقدامی است که دولتی درمورد مسئله خاصی
mandatory power U دولتی که قیم و سرپرست دولت یا حکومت یا سرزمین دیگری باشد
bureaucrats U مامور دولتی مقرراتی واهل کاغذ بازی دیوان سالار
The US government agencies dropped the ball in preventing the attack. U سازمان های دولتی ایالات متحده در جلوگیری از حمله ناکام شدند .
transportation in kind U وسیله حمل و نقل دولتی یامجانی اعم از هواپیما یاکشتی یا اتوبوس
service U منفعه توجه و حفظ کردن خدمات دولتی و عمومی وفیفه مامور دولت
serviced U منفعه توجه و حفظ کردن خدمات دولتی و عمومی وفیفه مامور دولت
free trade U شیوهای که دران کالاها بدون محدودیتهای دولتی از کشوری به کشوردیگر انتقال داده میشود
revenue cutter U کشتی مسلح دولتی که برای جلوگیری ازقاچاق واجرای قوانین مالیاتی بکار رود
totaliarian state U دولتی که دران یک نفر یا یک هیات حاکمه اختیار و تصدی همه امور رادر دست دارند
pluralism U عقیده مبتنی برلزوم دخالت کلی و عملی موسسات و مجامع غیر دولتی در امر اداره مملکت
common carrier U شرکتی دولتی که تلفن تلگراف و سایر امکانات مخابراتی را جهت عموم تهیه میکند حامل مشترک
full power U اختیاری است که دولتی به نماینده خود به طور موقتی میدهد تا درمورد بخصوصی مذاکره و اخذتصمیم کند
federal privacy act U قانون فدرال که از اشکار شدن پرونده پرسنلی افراد توسط عوامل دولتی یا طرفهای قرارداد ان جلوگیری میکند
safe-conducts U سمدی که فرستاده دولتی که در حال جنگ با دولت مرسل الیه است قبل از ورود به خاک ان کشور باید تحصیل کند
safe conduct U سمدی که فرستاده دولتی که در حال جنگ با دولت مرسل الیه است قبل از ورود به خاک ان کشور باید تحصیل کند
safe conducts U سمدی که فرستاده دولتی که در حال جنگ با دولت مرسل الیه است قبل از ورود به خاک ان کشور باید تحصیل کند
yamen U اداره یا مقام رسمی مندرین یا کارمند دارای رتبه اداره دولتی
pork barrel U برنامه دولتی دارای منافع مادی برای اشخاص تصویب کننده ان یا برای دولت
governmentalize U تحت کنترل حکومت در اوردن بصورت دولتی در اوردن
innocent passage U مثل حالتی که دولتی قوای خود را جهت سوار کردن به کشتی از خاک کشور دیگری با رضایت ان کشور بدون حالت تهاجمی عبور دهد
semipublic U نیمه عمومی نیمه دولتی
vetoes U حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
vetoed U حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
veto U حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
vetoing U حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
notification U عملی است که دولتی برای اگاه ساختن دولت دیگر برای اطلاع از مسئله مهمی انجام میدهد و هدف از این عمل ان است که طرف از مسیله مذکور قانونا"مطلع تلقی شود
guild socialism U سوسیالیسم صنفی عقیده کسانی که درعین اعتقاد به سوسیالیسم معتقد به ایجاد سیستم عدم تمرکز در مورد اصناف ودادن ازادی بیشتر به انهابودند و کنترل دولتی صاحبان حرف را جایز نمیشمردند واز این نظر گرایش ایشان به سندیکالیسم قابل توجه است
recredential U نامهای است که بعضی اوقات رئیس دولتی که سفیر نزد ان ماموریت دارد در جواب احضار نامه سفیر به رئیس دولت فرستنده سفیر می نویسد و در واقع این نامه پاسخی است به استوار نامهای که سفیر در شروع ماموریتش تقدیم داشته است
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com