English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (41 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
lessen U کمتر کردن تقلیل دادن
lessened U کمتر کردن تقلیل دادن
lessening U کمتر کردن تقلیل دادن
lessens U کمتر کردن تقلیل دادن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
cut down U خلاصه کردن تقلیل دادن
disrate U پست کردن تقلیل رتبه دادن
reduce U تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reducing U تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduces U تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
cuts U تقلیل دادن
reduce U تقلیل دادن
reduces U تقلیل دادن
cut U تقلیل دادن
weakens U تقلیل دادن
cut back U تقلیل دادن
weakening U تقلیل دادن
reducing U تقلیل دادن
weakened U تقلیل دادن
weaken U تقلیل دادن
scrimp U نحیف تقلیل دادن
attenuated U تقلیل دادن دقیق شدن
attenuate U تقلیل دادن دقیق شدن
attenuates U تقلیل دادن دقیق شدن
attenuating U تقلیل دادن دقیق شدن
choke bore U روکشی برای سوراخ کردن یاتراش دادن داخل سیلندر که قسمت بالای ان دارای قطری کمتر از قطر اصلی سیلندرمیباشد
short-changing U کمتر پول دادن
short-changes U کمتر پول دادن
short-change U کمتر پول دادن
short-changed U کمتر پول دادن
underquote U کمتر مظنه دادن
underlet U کمتر از ارزش واقعی اجاره دادن
to shunt somebody aside U به کسی کمتر توجه کردن [اصطلاح مجازی]
to put somebody in a backwater U به کسی کمتر توجه کردن [اصطلاح مجازی]
to put somebody on the back burner U به کسی کمتر توجه کردن [اصطلاح مجازی]
to put [throw] [toss] somebody on to the scrap heap U به کسی کمتر توجه کردن [اصطلاح مجازی]
refan U جایگزین کردن فن اصلی بافنی با قطر بزرگتر و مراحل کمتر
reductions U تقلیل
reductional U تقلیل
reduction U تقلیل
cut back U تقلیل
diminution U تقلیل
overlapped U سیستم تولید چاپ با کیفیت بهتر از چاپگر matrix-dot با جایگزین کردن خط حروف و تغییر مکان به آرامی به طوری که نقاط کمتر به نظر بیایند.
overlaps U سیستم تولید چاپ با کیفیت بهتر از چاپگر matrix-dot با جایگزین کردن خط حروف و تغییر مکان به آرامی به طوری که نقاط کمتر به نظر بیایند.
overlap U سیستم تولید چاپ با کیفیت بهتر از چاپگر matrix-dot با جایگزین کردن خط حروف و تغییر مکان به آرامی به طوری که نقاط کمتر به نظر بیایند.
depletable U تقلیل یافتنی
reducible U تقلیل پذیر
lessen U تقلیل یافتن
deceleration lane U خط تقلیل سرعت
lessened U تقلیل یافتن
reducer U تقلیل دهنده
lessening U تقلیل یافتن
data reduction U تقلیل داده ها
depauperate U تقلیل یافته
lessens U تقلیل یافتن
reduction coefficient U ضریب تقلیل
reducing U تقلیل یافتن
reduces U تقلیل یافتن
reduce U تقلیل یافتن
diminish U تقلیل یافتن
depopulation U تقلیل نفوس
diminishes U تقلیل یافتن
depletion U رگ زنی تقلیل
deflation U تقلیل قیمتها
reductive U تقلیل دهنده
reduction of armamentes U تقلیل تسلیحات
reduction ratio U ضریب تقلیل
monetary contraction U تقلیل پول
depleting U تقلیل درامد ملی
deplete U تقلیل درامد ملی
reduction of capital U تقلیل سرمایه شرکت
reduced form U فرم تقلیل یافته
diminished U [قوس تقلیل یافته]
diminished U : تقلیل یافته کاسته
irreducible U غیر قابل تقلیل
partial reduction coefficient U ضریب تقلیل جزئی
depletion U تقلیل درامد ملی
deflation U تقلیل میزان پول
single reduction U تقلیل سرعت تکی
depletes U تقلیل درامد ملی
depleted U تقلیل درامد ملی
cost saving U درامد حاصل از تقلیل هزینه
cost reduction U تقلیل قیمت تمام شده
hypothermal U وابسته به تقلیل درجه حرارت
reductase U دیاستازی که موجب تقلیل و حل گردد
diminishing utility U قانون تقلیل تمایل به مصرف
uncurtailed bars U ارماتور بدون تقلیل مقطع
disciplining U نظم دادن ادب کردن تربیت کردن انضباط دادن
discipline U نظم دادن ادب کردن تربیت کردن انضباط دادن
disciplines U نظم دادن ادب کردن تربیت کردن انضباط دادن
conversion U استفاده بلاجهت و من غیر حق از مال غیر اختلاس کردن تبدیل یک بدهی به بدهی دیگربا نرخ ارز کمتر
conversions U استفاده بلاجهت و من غیر حق از مال غیر اختلاس کردن تبدیل یک بدهی به بدهی دیگربا نرخ ارز کمتر
haplosis U تقلیل تعدادکروموزوم ها درنتیجه تقسیم بدو سلول منفرد
to depict somebody or something [as something] U کسی یا چیزی را بعنوان چیزی توصیف کردن [وصف کردن] [شرح دادن ] [نمایش دادن]
in a less degree U کمتر
less than U کمتر از
less U کمتر
shortest U کمتر
minor U کمتر
much less U کمتر
minus U کمتر
lesser U کمتر
infrequently U کمتر
shorter U کمتر
Lt U کمتر از
short U کمتر
trojan horse U برنامه وارد شده در سیستم توسط سک شخص کلاهبردار. یک تابع نامناسب انجام میدهد درحین کپی کردن اطلاعات در فایل با اولویت کمتر که از آن پس آن شخص بدون اجازه کاربر به آن دسترسی خواهد داشت
laborsaving U تقلیل دهنده زحمت کارگر صرفه جویی کننده در میزان کار
betterment U خرجی که به منظور افزایش بازده یا تقلیل هزینه عملیات صورت بگیرد
inside of a week U در یک هفته کمتر
cut back <idiom> U استفاده کمتر
A smaller number . Fewer . U تعداد کمتر
low price U قیمت کمتر
minority U بخش کمتر
minorities U بخش کمتر
sub- U در معنای کمتر
he would not accept less U دو روز کمتر
inside of a week U کمتر از یک هفته
ammo minus U مهمات کمتر از نصف
hypotrophy U رشد کمتر ازمعمول
underexpose U کمتر از حد لزوم در معرض
le U to Equal or Than Less کمتر از یا برابر با
shoat U خوک کمتر از یک سال
stroked U راندن کمتر از فرفیت
strokes U راندن کمتر از فرفیت
stroke U راندن کمتر از فرفیت
stroking U راندن کمتر از فرفیت
shorthanded U ادامه با بازیگر کمتر
below par U کمتر از بهای اسمی
less than container load U کمتر از فرفیت کانتینر
under U پایین تراز کمتر از
underprice U قیمت کمتر از رقیب
under- U پایین تراز کمتر از
below par U کمتر از ارزش اسمی
conducts U هدایت کردن انتقال دادن انجام دادن رفتار
conducting U هدایت کردن انتقال دادن انجام دادن رفتار
conduct U هدایت کردن انتقال دادن انجام دادن رفتار
conducted U هدایت کردن انتقال دادن انجام دادن رفتار
design strength U مقاومتی که در محاسبات مورداستفاگه قرار میگیرد و برابراست با مقاومت مشخصه تقسیم بر ضریب تقلیل
to picture U شرح دادن [نمایش دادن] [وصف کردن]
less developed countries U کشورهای کمتر توسعه یافته
lessen U کمتر شدن تخفیف یافتن
infants U بچه کمتر ازهفت سال
lessened U کمتر شدن تخفیف یافتن
weanling U کره اسب کمتر از یک سال
infant U بچه کمتر ازهفت سال
he is well preserved U کمتر نشان پیری در او پیداست
embryos U جنین کمتر از هشت هفته
lessens U کمتر شدن تخفیف یافتن
embryo U جنین کمتر از هشت هفته
lessening U کمتر شدن تخفیف یافتن
reduced charge U خرج کمتر یا پایین تر توپ
eagles U زدن دوضربه کمتر ازاستاندارد در یک بخش
undersexed U دارای تمایل جنسی کمتر ازطبیعی
undervaluing U کمتر از ارزش واقعی تخمین زدن
multipass overlap U بنابراین نقاط کمتر به نظر می آیند
fasted U عملی که در آن فاکتور زمان کمتر از یک است
eagle U زدن دوضربه کمتر ازاستاندارد در یک بخش
factorial U حاصل همه اعداد کمتر از یک عدد
fastest U عملی که در آن فاکتور زمان کمتر از یک است
undermanned U دارای نفرات کمتر از میزان لازم
undervalues U کمتر از ارزش واقعی تخمین زدن
nursery schools U مدرسه بچههای کمتر از پنج سال
undercool U خیلی کمتر از میزان لازم سردکردن
undervaluation U تقویم یاارزیابی کمتر ازمیزان واقعی
fasts U عملی که در آن فاکتور زمان کمتر از یک است
undervalue U کمتر از ارزش واقعی تخمین زدن
ultralight aircraft U هواپیمائی با وزن کمتر از454 کیلوگرم
low speed communications U ارسال داده کمتر از بیت در ثانیه
nursery school U مدرسه بچههای کمتر از پنج سال
fast U عملی که در آن فاکتور زمان کمتر از یک است
Is there a road with little traffic? U آیا جاده ای با ترافیک کمتر هست؟
Is there a road with little traffic? U آیا جاده ای با شلوغی کمتر هست؟
bench warmer U ذخیرهای که کمتر فرصت بازی پیدا میکند
underrated U چیزی را کمتر از قیمت واقعی نرخ گذاشتن
underrating U چیزی را کمتر از قیمت واقعی نرخ گذاشتن
anticlimaxes U بیانی که هرچه پیش می روداهمیتش کمتر میشود
anticlimax U بیانی که هرچه پیش می روداهمیتش کمتر میشود
dry year U سالی که میزان بارندگی در ان از حد معمول کمتر است
underrate U چیزی را کمتر از قیمت واقعی نرخ گذاشتن
underrates U چیزی را کمتر از قیمت واقعی نرخ گذاشتن
larceny petty U بیشتر دزدی مالی که کمتر از 11شیلینگ بهاداشت
bench jockey U ذخیرهای که کمتر فرصت بازی پیدا میکند
roundest U تقریب زدن یک عدد با یک مقدار دقت کمتر
round U تقریب زدن یک عدد با یک مقدار دقت کمتر
infants U در CL به طور کلی به اشخاص کمتر از 12 سال گفته میشود
roundest U تقریب زدن یک عدد با یک مقدار دقت بیشتر یا کمتر
infant U در CL به طور کلی به اشخاص کمتر از 12 سال گفته میشود
hood U پوشش صوتی روی خط چاپگر که صدای آن را کمتر میکند
runs U اجرای سیستم با فرفیت کمتر در صورت بروز خطا
round U تقریب زدن یک عدد با یک مقدار دقت بیشتر یا کمتر
By [In] comparison with the French, the British eat far less fish. U در مقایسه با فرانسوی ها، انگلیسی ها به مراتب کمتر ماهی می خورند.
run U اجرای سیستم با فرفیت کمتر در صورت بروز خطا
hoods U پوشش صوتی روی خط چاپگر که صدای آن را کمتر میکند
diminished radix complement U نمایش اعداد که در آن هر رقم در عدد از یک واحد کمتر از پایه کم خواهد شد
hypoventilation U تنفس کم بطوریکه مقداراکسیژن خون از مقدار عادی ان کمتر میشود
few U تعداد 7 هواپیما یا کمتر از ان که در درگیری هوایی شرکت داشته باشند
fewest U تعداد 7 هواپیما یا کمتر از ان که در درگیری هوایی شرکت داشته باشند
small claim U ادعانامه یا تقاضای خسارتی که مبلغ ان از 00001 ریال کمتر است
man down U بازی با یک نفر کمتر از عده معمولی بعلت اخراج یک بازیگر
fewer U تعداد 7 هواپیما یا کمتر از ان که در درگیری هوایی شرکت داشته باشند
diminishing utility U اصل تقلیل تمایل به مصرف دراینده در اثر مصرف مقدارزیادی از یک کالا در زمان حال
bravo, pattern U شکلی که حرارت سنج اب درعمق کمتر از 001 فاتوم نشان میدهد
foster U تشویق کردن- حمایت کردن-پیشرفت دادن- تقویت کردن- به جلو بردن
underdistance U روش تمرینی دونده درمسافتی کمتر از معمول مسابقه برای ازدیاد سرعت
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com