English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 84 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
lack U کمبود نیازمندی
lacked U کمبود نیازمندی
lacks U کمبود نیازمندی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
short-handed U داشتن کمبود نیروی انسانی کمبود نفرات
short handed U داشتن کمبود نیروی انسانی کمبود نفرات
necessitousness U نیازمندی
neediness U نیازمندی
requirement U نیازمندی
crying need U نیازمندی مبرم
dependency U بستگی نیازمندی
necessity U نیاز نیازمندی
necessitously U از روی نیازمندی
dependencies U بستگی نیازمندی
needfully U از روی نیازمندی
needily U از روی نیازمندی
need U نیازمندی در احتیاج داشتن
needed U نیازمندی در احتیاج داشتن
penury U تنگدستی نیازمندی زیاد
needing U نیازمندی در احتیاج داشتن
need U نیازمندی احتیاج لازم داشتن
needed U نیازمندی احتیاج لازم داشتن
needing U نیازمندی احتیاج لازم داشتن
over production U عمل اوزدن کالایی بیش ازاندازهای که بدان نیازمندی هست
deficits U کمبود
deficit U کمبود
shortsage U کمبود
shortfall U کمبود
shortfalls U کمبود
shortcomings U کمبود
shortage U کمبود
deficiencies U کمبود
deficiency U کمبود
leakage U کمبود
shortcoming U کمبود
shortages U کمبود
leakages U کمبود
underpopulation U کمبود جمعیت
time trouble U کمبود وقت
oxygen deficit U کمبود اکسیژن
hard up <idiom> U کمبود پول
scurvy U کمبود ویتامین C
lacking U فقدان کمبود
credit tightness U کمبود اعتباری
leakages U کمبود و کسری
leakages U کمبود کسر
leakage U کمبود و کسری
leakage U کمبود کسر
anoxia U کمبود اکسیژن
deficient U دارای کمبود
immune defect U کمبود ایمنی [پزشکی]
understaffed U دچار کمبود کارمند
lack of confidence U کمبود اعتماد به نفس
lack of self-confidence U کمبود اعتماد به نفس
immunodeficiency U کمبود ایمنی [پزشکی]
leukopenia U کمبود گویچههای سفیدخون
labor shortage U کمبود نیروی کار
beriberi U بیماری کمبود ویتامن B
avitaminosis U کمبود ویتامینها در بدن
acholia U فقدات یا کمبود صفرا
dearth U قحط و غلا کمبود
shortcoming U نکته ضعف کمبود
scorbutic U ناشی از کمبود ویتامین C
short supply U اماد کمبود دار
shortcomings U نکته ضعف کمبود
defective U دارای کمبود معیوب
electron deficient molecules U مولکولهای با کمبود الکترون
demand paging U در سیستم ذخیره مجازی انتقال یک صفحه از حافظه به حافظه واقعی به هنگام نیازمندی است
deficits U کسر موازنه کمبود سرمایه
attenuation U کاهش یا کمبود قدرت سیگنال
hypoxia U کمبود اکسیژن در بافتهای بدن
deficit U کسر موازنه کمبود سرمایه
mulnutrition U کمبود مواد غذائی در بدن
degradation U کمبود توانایی پردازش به علت خرابی
deficits U کسر موازنه مازاد بدهی بر موجودی کمبود
deficit U کسر موازنه مازاد بدهی بر موجودی کمبود
xerophthalmia U رمد چشم مرضی در اثر کمبود ویتامین A
The room is stuffy. U هوای اتاق سنگین است (کمبود اکسیژن)
charges U 1-کمیت الکتریسیته 2-مقدار کمبود الکترون در یک وسیله یا عنصر
charge U 1-کمیت الکتریسیته 2-مقدار کمبود الکترون در یک وسیله یا عنصر
plug compatible manufacurer U شرکت تولیدکننده تجهیزات کامپیوتری که بدون نیازمندی به رابطهای سخت افزاری یانرم افزاری اضافی میتواندبه سیستم کامپیوتری موجودوصل شود
degradation U کمبود کیفیت تصویه به علت اختلال در سیگنال یا کپی گرفتن نامناسب از سیگنال ویدیویی
tare and tret U وزن بسته یا لفاف یا جعبه محموله و مقدار کمبود وزنی که در نتیجه حمل و نقل درمحموله ایجاد میشود وقابل قبول است
nonaligned U نوک خواندن که در همان محل رسانه مغناطیسی نیست که نوک نوشتن بود. تولید کمبود کیفیت سیگنال
increasing cost industry U حالتی است که چند موسسه به صنعت خاصی بپردازند ودر نتیجه محدودیت عوامل تولید و کمبود انها هزینه تولید بالا رود
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com