English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 172 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
lack of confidence U کمبود اعتماد به نفس
lack of self-confidence U کمبود اعتماد به نفس
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
short-handed U داشتن کمبود نیروی انسانی کمبود نفرات
short handed U داشتن کمبود نیروی انسانی کمبود نفرات
shortages U کمبود
shortsage U کمبود
deficiencies U کمبود
shortcoming U کمبود
leakages U کمبود
leakage U کمبود
shortfall U کمبود
shortfalls U کمبود
deficiency U کمبود
shortage U کمبود
deficits U کمبود
shortcomings U کمبود
deficit U کمبود
credit tightness U کمبود اعتباری
oxygen deficit U کمبود اکسیژن
scurvy U کمبود ویتامین C
underpopulation U کمبود جمعیت
leakage U کمبود کسر
leakage U کمبود و کسری
deficient U دارای کمبود
leakages U کمبود کسر
time trouble U کمبود وقت
hard up <idiom> U کمبود پول
lacked U کمبود نیازمندی
leakages U کمبود و کسری
lacks U کمبود نیازمندی
anoxia U کمبود اکسیژن
lacking U فقدان کمبود
lack U کمبود نیازمندی
short supply U اماد کمبود دار
dearth U قحط و غلا کمبود
scorbutic U ناشی از کمبود ویتامین C
labor shortage U کمبود نیروی کار
defective U دارای کمبود معیوب
acholia U فقدات یا کمبود صفرا
avitaminosis U کمبود ویتامینها در بدن
beriberi U بیماری کمبود ویتامن B
electron deficient molecules U مولکولهای با کمبود الکترون
shortcomings U نکته ضعف کمبود
immunodeficiency U کمبود ایمنی [پزشکی]
leukopenia U کمبود گویچههای سفیدخون
immune defect U کمبود ایمنی [پزشکی]
understaffed U دچار کمبود کارمند
shortcoming U نکته ضعف کمبود
trust U اعتماد
trusts U اعتماد
trusted U اعتماد
affiance U اعتماد
trustful U اعتماد
reliance U اعتماد
credence U اعتماد
sense of trust U حس اعتماد
faiths U اعتماد
faith U اعتماد
fideism U اعتماد
belief U اعتماد
attenuation U کاهش یا کمبود قدرت سیگنال
deficit U کسر موازنه کمبود سرمایه
mulnutrition U کمبود مواد غذائی در بدن
hypoxia U کمبود اکسیژن در بافتهای بدن
deficits U کسر موازنه کمبود سرمایه
reliableness U قابلیت اعتماد
to put trust in U اعتماد کردن به
place confidence on U اعتماد کردن به
to put confidence in U اعتماد کردن به
place confidence in U اعتماد کردن به
self trust U اعتماد بخود
soiothfast U قابل اعتماد
vote of censure U رای اعتماد
self-trust U اعتماد به نفس
self-assuredness U اعتماد به نفس
to base one self U اعتماد کردن
trig U قابل اعتماد
trustiness U قابلیت اعتماد
self reliance U اعتماد بنفس
aplombself-trust U اعتماد به نفس
self-reliance U اعتماد به نفس
self-awareness U اعتماد به نفس
self-assurance U اعتماد به نفس
awareness of the self U اعتماد به نفس
trustworthiness U قابلیت اعتماد
self-confidence U اعتماد به نفس
poise [self-confidence] U اعتماد به نفس
trut U اعتماد کردن
level of confidence U سطح اعتماد
reliability U قابل اعتماد
vote of confidence U رای اعتماد
self-confidence U اعتماد به خود
trusty U قابل اعتماد
self assurance U اعتماد به نفس
self-reliance U اعتماد به نفس
aplomb U اعتماد بنفس
confidence U اعتماد رازگویی
confidences U اعتماد رازگویی
unreliable U غیرقابل اعتماد
confidentiality U قابلیت اعتماد
trusts U اعتماد داشتن
trust U اعتماد داشتن
trusted U اعتماد داشتن
relied U اعتماد کردن
relies U اعتماد کردن
rely U اعتماد کردن
relying U اعتماد کردن
reliability U قابلیت اعتماد
votes of confidence U رای اعتماد
reliability U قابلیت اعتماد
confidence limits U حدود اعتماد
confidence interval U فاصله اعتماد
confidence coefficient U ضریب اعتماد
confidence coefficicent U ضریب اعتماد
confides U اعتماد داشتن به
distrustfulness U عدم اعتماد
confiding U اعتماد کننده
dependability U قابلیت اعتماد
confide U اعتماد داشتن به
trustworthy U قابل اعتماد
failure safety U قابلیت اعتماد
confided U اعتماد داشتن به
faithworthy U قابل اعتماد
fiduciary U قابل اعتماد
degradation U کمبود توانایی پردازش به علت خرابی
trust in god U اعتماد یا توکل به خدا
authentic U موثق قابل اعتماد
lack of confidence U کمی اعتماد به نفس
disafected person U عنصر غیرقابل اعتماد
lack of self-confidence U کمی اعتماد به نفس
lack of confidence U عدم اعتماد به نفس
distrust U سوء فن اعتماد نداشتن
distrusting U سوء فن اعتماد نداشتن
distrusts U سوء فن اعتماد نداشتن
distrusted U سوء فن اعتماد نداشتن
diffidently U با نداشتن اعتماد بخود
man of confidence U شخص مورد اعتماد
diffidence U عدم اعتماد به نفس
take down a notch (peg) <idiom> U سلب اعتماد به نفس
lack of self-confidence U عدم اعتماد به نفس
reliably U بطور قابل اعتماد
self doubt U عدم اعتماد بنفس
The room is stuffy. U هوای اتاق سنگین است (کمبود اکسیژن)
deficits U کسر موازنه مازاد بدهی بر موجودی کمبود
deficit U کسر موازنه مازاد بدهی بر موجودی کمبود
xerophthalmia U رمد چشم مرضی در اثر کمبود ویتامین A
in order to <idiom> U اعتماد شخص را بدست آوردن
confidence tricks U کلاهبرداری از راه جلب اعتماد
dependable U قابل اطمینان مورد اعتماد
dependable U قابل اعتماد توکل پذیر
blue book U هر کتاب یا سند مستندوقابل اعتماد
calculable U براورد کردنی قابل اعتماد
confidence trick U کلاهبرداری از راه جلب اعتماد
self confidence U اعتماد بنفس غرور بیجا
trut U اعتماد کردن به امیدوار بودن
make out <idiom> U باعث اعتماد،اثبات شخص
charge U 1-کمیت الکتریسیته 2-مقدار کمبود الکترون در یک وسیله یا عنصر
charges U 1-کمیت الکتریسیته 2-مقدار کمبود الکترون در یک وسیله یا عنصر
untrustworthy U غیر قابل اعتماد غیرمعتمد ناپایدار
conned U مخفف کلمه عامیانه confidence اعتماد
con U مخفف کلمه عامیانه confidence اعتماد
conning U مخفف کلمه عامیانه confidence اعتماد
cons U مخفف کلمه عامیانه confidence اعتماد
burn notice U علامت رمز برای نشان دادن اینکه یک نفر یا گروهی ازافراد قابل اعتماد نیستند
backstabber U خیانتکار [همکاری یا دوستی که قابل اعتماد در نظر گرفته شود اما پشت سر آدم حمله می کند ]
degradation U کمبود کیفیت تصویه به علت اختلال در سیگنال یا کپی گرفتن نامناسب از سیگنال ویدیویی
tare and tret U وزن بسته یا لفاف یا جعبه محموله و مقدار کمبود وزنی که در نتیجه حمل و نقل درمحموله ایجاد میشود وقابل قبول است
nonaligned U نوک خواندن که در همان محل رسانه مغناطیسی نیست که نوک نوشتن بود. تولید کمبود کیفیت سیگنال
increasing cost industry U حالتی است که چند موسسه به صنعت خاصی بپردازند ودر نتیجه محدودیت عوامل تولید و کمبود انها هزینه تولید بالا رود
self depedence U اتکاء بنفس اعتماد بنفس
self dependence U اتکاء به نفس اعتماد به نفس
exchanged stabilization fund U مقصودتاسیسی است در ان پول خارجی و داخلی یک کاسه میشود و به این وسیله مظنه ارز خارجی ثابت نگهداشته میشود تا تنزل پول داخلی باعث رکود تجارت و عدم اعتماد نشود
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com