English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
They have come out with a new gimmick to attract customers . U کلک جدیدی برای جلب مشتری پیدا کرده اند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
canvasses U مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
canvassing U مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
canvass U مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
canvassed U مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
hash U سیستم کدگذاری مشتق شده از کد ASCII که شماره کدها برای سه حرف اول افزوده می شوند تا عدد جدیدی برای کد hash بدست اید
if he has found it U اگر ان را پیدا کرده باشد
burgers U تکهای گوشت سرخ کرده یاکباب کرده که برای تهیه ساندویچ بکارمیرود
burger U تکهای گوشت سرخ کرده یاکباب کرده که برای تهیه ساندویچ بکارمیرود
Our company has some pecuniary difficulties . U شرکت ما گرفتاریهای مالی پیدا کرده است
income velocity U دفعاتی که پول برای خرید کالای کامل جدیدی خرج شود
one should not drop the pilot U شخص نباید رایزنی راکه بدواطمینان پیدا کرده است رها کند
no show U مسافری که جا برای خودمحفوظ کرده ولی برای سفرحاضر نمیشود
faults U موقعیتی که در آن سخت افزار یانرم افزار مشکلی پیدا کرده اند و خوب کار نمیکنند. مراجعه شود به ERROR/BUG
faulted U موقعیتی که در آن سخت افزار یانرم افزار مشکلی پیدا کرده اند و خوب کار نمیکنند. مراجعه شود به ERROR/BUG
fault U موقعیتی که در آن سخت افزار یانرم افزار مشکلی پیدا کرده اند و خوب کار نمیکنند. مراجعه شود به ERROR/BUG
customized U بهبود دادن به سیستم برای تط ابق با نیاز مشتری
customizes U بهبود دادن به سیستم برای تط ابق با نیاز مشتری
customises U بهبود دادن به سیستم برای تط ابق با نیاز مشتری
customised U بهبود دادن به سیستم برای تط ابق با نیاز مشتری
customizing U بهبود دادن به سیستم برای تط ابق با نیاز مشتری
customising U بهبود دادن به سیستم برای تط ابق با نیاز مشتری
customize U بهبود دادن به سیستم برای تط ابق با نیاز مشتری
knocked down U کالاهایی که بصورت باز به مشتری داده میشود و خود مشتری انرانصب مینماید مانند مبلمان
dummies U محصول کپی برای بررسی عکس العمل مشتری به طرح
dummy U محصول کپی برای بررسی عکس العمل مشتری به طرح
charges forward U هزینه هایی که بوسیله مشتری پرداخت خواهد شد مخارج حمل که بعد از تحویل کالا به مشتری از او دریافت میشود
mid user U اپراتوری که اطلاعات مربوطه را از پایگاه داده ها دریافت میکند برای مشتری یا کاربر
scotland yard U اداره مرکزی جدیدی برای شهربانی لندن در کناررود تایمز بنا شده است اداره جنایی که نام اختصاری ان cid میباشد نیز جزء این سازمان است
to get a meat for a bird U برای مرغی جفت پیدا کردن
to seek somebody out U جستجو برای پیدا کردن کسی
Can you find me a porter? U آیا میتوانید برای من یک باربر پیدا کنید؟
to make friends [to make connections] U رابطه پیدا کردن [با مردم برای هدفی]
to always find something to gripe about U همیشه چیزی برای گله زدن پیدا کردن
grapnels U لنگر قلابدار برای پیدا کردن اشیای گم شده در اب
these room let well U نمیتوانیم برای اطاقهایم اجاره نشین پیدا کنم
grapnel U لنگر قلابدار برای پیدا کردن اشیای گم شده در اب
Can you find me a babysitter? U آیا میتوانید برای من یک پرستار بچه پیدا کنید؟
clogged ink jet nozzles U اشکالی که در یک چاپگر پرتاب مرکبی پیش می اید و مربوط به زمانی است که مرکب باهوا تماس پیدا کرده و خشک میشود که در اینصورت درداخل و اطراف دهانک جمع شده و باعث مسدود شدن سیستم میشود
to pick up somebody U کسی را پیدا کردن [دوست دختر یا پسر یا یک نفر برای سکس]
first offender U کسی که برای اولین بار قانوناتخلف کرده است
first offenders U کسی که برای اولین بار قانوناتخلف کرده است
curve fitting U روش ریاضی برای پیدا کردن یک فرمول که نمایشگرمجموعهای از نقاط داده میباشد
jardiniere U جعبهای که گل دران سبز کرده و برای ارایش اطاق می گذارند
caveatemptor U به معنی " بگذار مشتری حذرکند یا بگذار مشتری موافب باشد "
to t. a cusomer for goods U کالای نسیه به مشتری دادن توگلایاردوی اعتباعجنس به مشتری دادن
DR DOS U سیستم عاملی که Digital Resaerch برای IBM PC ایجاد کرده است
The singer and his staff commandeered the entire backstage area. U خواننده و کارکنانش تمام پشت صحنه را برای خود اشغال کرده بودند.
gabion U سبد استوانه شکل بدون ته که از خاک پر کرده و برای جان پناه بکار میبرند
assisting U بازیگری که درکسب امتیازکمک کرده رساندن گوی به یار برای گل زدن در هاکی روی یخ
assists U بازیگری که درکسب امتیازکمک کرده رساندن گوی به یار برای گل زدن در هاکی روی یخ
assisted U بازیگری که درکسب امتیازکمک کرده رساندن گوی به یار برای گل زدن در هاکی روی یخ
assist U بازیگری که درکسب امتیازکمک کرده رساندن گوی به یار برای گل زدن در هاکی روی یخ
microsoft U برنامهای که روی سرور ویندوز NT ماکرو سافت اجرا میشود و توابعی که برای تعویض نرم افزار مشتری در ویندوز به کار می رود
fractional T U روش تقسیم فرفیت از خط ارتباطی T با نرخ مگابیت در ثانیه به کانالهای کوچکتر کیلوبایت در ثانیه که مناسب تر و ارزانتر برای استفاده مشتری هستند
scarf joint U جایی که دو سر تیر رانیم ونیم کرده با هم جفت کرده باشند
away U بازی در زمین حریف گویی که دورتر ازگوی دیگر از سوراخ قراردارد و حق تقدم برای ضربه زدن پیدا میکند
swiss steak U گوشت خرد کرده مخلوط با اردوچاشنی سرخ کرده
buffer U فضای ذخیره سازی موقت برای وسیلهای که دادهای دریافت کرده ولی آماده پردازش نیست
step through U عمل برنامه رفع خطا که برای را خط به خط اجرا میکند تا خطا را در هر لحظه پیدا کند
sense probe U مکانیسم ورودی که نقاط حساس روی یک صفحه نمایش را فعال کرده و درنتیجه برای یک کامپیوترورودی تهیه کند
To accord recognition to a new government. U دولت جدیدی را برسمیت شناختن
confedration of states U دولت جدیدی تشکیل نمیشود
plaiting U [نوعی گیس بافی برای اتمام ریشه ها، در این روش که برای اتمام ریشه های فرش بکار می رود، جای آزاد گذاشتن نخ های چله آنرا بصورت اریبی دوتا دوتا یا بیشتر از لابلای یکدیگر رد کرده و نخ ها بسته به نظر آید.]
head-shrinkers U کسی که سر دشمن را بریده و به روش خاصی آنرا کوچک کرده و برای یاد بود و افتخار نگهداری میکرد روانپزشک
head-shrinker U کسی که سر دشمن را بریده و به روش خاصی آنرا کوچک کرده و برای یاد بود و افتخار نگهداری میکرد روانپزشک
A new government wI'll take office . U حکومت جدیدی سر کار خواهد آمد
branches U جوانه زدن براه جدیدی رفتن
branch U جوانه زدن براه جدیدی رفتن
I have a tooth abscess. U دندانم ماده کرده ( چرک کرده )
searches U 1-کلمه یا عبارتی که باید در متن پیدا شود.2-فایل یا داده دیگری برای انتخاب رکوردهای مختلف در پایگاه داده ها
search U 1-کلمه یا عبارتی که باید در متن پیدا شود.2-فایل یا داده دیگری برای انتخاب رکوردهای مختلف در پایگاه داده ها
searched U 1-کلمه یا عبارتی که باید در متن پیدا شود.2-فایل یا داده دیگری برای انتخاب رکوردهای مختلف در پایگاه داده ها
searchingly U 1-کلمه یا عبارتی که باید در متن پیدا شود.2-فایل یا داده دیگری برای انتخاب رکوردهای مختلف در پایگاه داده ها
transvaluate U سنجیدن ارزش برحسب معیار جدیدی نوسنجیدن
transvalue U سنجیدن ارزش برحسب معیار جدیدی نوسنجیدن
Thats no news to me. U این برایم خبر جدیدی نیست ( قبلا می دانستم )
rehashes U بحثهای قدیمی را دوباره بصورت جدیدی مطرح کردن
rehash U بحثهای قدیمی را دوباره بصورت جدیدی مطرح کردن
rehashed U بحثهای قدیمی را دوباره بصورت جدیدی مطرح کردن
XNS U پروتکل شبکه ساخت xerox که پایهای برای پروتکلهای شبکه Novell ipx ایجاد کرده است
editing run U در پردازش دستهای برنامه ویرایش کننده داده را از نظردرستی فاهری بررسی کرده و هر گونه اشتباه را برای تصحیح و ارائه مجدد مشخص میکند
LRU U الگوریتمی که صفحه حافظه که آخرین بار پیش از همه دستیابی شده است را پیدا میکند و پاک میکند تا فضای برای صفحات دیگر باز کند
formatter U برنامهای که متن را به حالت جدیدی تبدیل میکند طبق پارامترها یا کدهای توکار
least recently used algorithm U الگوریتمی که صفحه حافظه که پیش از همه دستیابی شده بود را پیدا میکند و پاک میکند تا فضا برای صفحه بعد ایجاد شود
flexowriter U علامت تجارتی نوعی ماشین ابتدایی که برای تولید نوارکاغذی منگنه شده از داده هایی که از یک صفحه کلیدوارد شده اند استفاده می کرده است
new deal U روش سیاسی جدیدی که از دوران روزولت اعمال ان از طرف دولت ایالات متحده امریکا شروع شد
client side U داده یا برنامهای روی کامپیوتر مشتری ونه روی سرور اجرا میشود مثلاگ یک برنامه java script روی جستجوگر و کاربر اجرا میشود و برنامه کربردی مشتری است یا داده ذخیره شده ریو دیسک سخت کابر است
touches U وسیله مسط ح که محل و چیزی که سطح آنرا لمس کرده است احساس میکند برای کنترل محل نشانه گر یا روشن و خاموش کردن وسیله
touch U وسیله مسط ح که محل و چیزی که سطح آنرا لمس کرده است احساس میکند برای کنترل محل نشانه گر یا روشن و خاموش کردن وسیله
democratic comiteism U سیستم کمیتهای دمکراتیک اصطلاحی است که لنین وتروتسکی و سایر نویسندگان کمونیست برای کمیسیون بازیهای سیستم دممراتیک وضع کرده اند و این نحوه عمل را از نقاط ضعف و عیوب دمکراسی می دانند
utopiannism U اعتقاد به مدینه فاضله روش فکری افلاطون فرانسیس بیکن سر توماس مور و ..... که در اثار خودجامعهای با تاسیسات مطلوب و افراد بی عیب و درحد کمال مطلوب ایجاد و ان را به عنوان الگویی برای جوامع جهان معرفی کرده اند
declaratory statute U قانون تاکیدی قانونی است که محتوی مطلب جدیدی نیست بلکه لازم الاجرابودن یک قانون سابق را تاکیدو تصریح میکند
buyer U مشتری
vendee U مشتری
vendees U مشتری ها
shoppers U مشتری ها
purchasers U مشتری ها
buyers U مشتری ها
shopper U مشتری
purchaser U مشتری
bargainee U مشتری
clients U مشتری
client U مشتری
custom U مشتری
account U مشتری
vendee U مشتری
patron U مشتری
patrons U مشتری
jupiter U مشتری
purchasers U مشتری
evening star U مشتری
custom ic U IC مشتری
customer U مشتری
buyer U مشتری
customers U مشتری
purchaser U مشتری
buyers U مشتری
prospects U مشتری احتمالی
John [American E] [prostitute's client] U مشتری [فاحشه ای]
prospecting U مشتری احتمالی
prospected U مشتری احتمالی
Jove U ستاره مشتری
chap U مشتری مرد
prospect U مشتری احتمالی
habitue U مشتری مانوس
best gold U تیری که نزدیک به نشان اصابت کرده تیری که نزدیک به مرکزهدف اصابت کرده باشد
accosted U مشتری جلب کردن
tout U مشتری جلب کردن
client server network U شبکه خدمتگزار- مشتری
touts U مشتری جلب کردن
touting U مشتری جلب کردن
touted U مشتری جلب کردن
accosts U مشتری جلب کردن
catch phrase of catchline U شعار جذب مشتری
jovian planets U سیارههای مشتری مانند
customer service technician U تکنسین سرویس مشتری
accost U مشتری جلب کردن
charge account U حساب بدهی مشتری
accosting U مشتری جلب کردن
shop lifter U دزد مشتری نما
patron U مشتری یا ارباب رجوع
custom ROM U مین نیاز مشتری
patrons U مشتری یا ارباب رجوع
custom software U نرم افزار مشتری
patronizes U نگهداری کردن مشتری شدن
patronized U نگهداری کردن مشتری شدن
patronize U نگهداری کردن مشتری شدن
patronises U نگهداری کردن مشتری شدن
patronised U نگهداری کردن مشتری شدن
status enquiry U پرسش درخصوص وضعیت مشتری
customers U نگهداری و تعمیر یک وسیله مشتری
customer U نگهداری و تعمیر یک وسیله مشتری
patron-driven acquisition [PDA] [library] U کسب بر طبق [درخواست] مشتری [کتابخانه]
deliverable state U کالاهایی که در وضعیت تحویل به مشتری میباشند
customer U ول نیاز ها و سفارشات و درخواستهای مشتری است
tramp steamer U کشتی که به هرمحلی که مشتری بخواهدسفر میکند
customers U ول نیاز ها و سفارشات و درخواستهای مشتری است
back order U قسمتی از کالای مشتری که به علتی تحویل نشده
self selection U انتخاب کالا توسط مشتری خود گزینی
asteroid U سیارات صغارمابین مریخ و مشتری شهاب اسمانی
custom-built U آنچه مخصوص یک مشتری ساخته شده است
asteroids U سیارات صغارمابین مریخ و مشتری شهاب اسمانی
kiosk U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosks U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
cost absoption U هزینهای که در قیمت تولید کالا منظورنمیشود و از مشتری دریافت نمیگردد
demo U قطعهای در مغازه که به مشتری نحوه کار آن وسیله را نشان میدهد
tie-ins U فروش جنسی بشرط انکه مشتری کالای دیگری را هم بخرد
cash-and-carry U نحوه پرداختی که در ان مشتری مبلغ مربوطه راپرداخته و کالا را با خودمیبرد
tie in U فروش جنسی بشرط انکه مشتری کالای دیگری را هم بخرد
demonstration U قطعهای در مغازه که به مشتری نحوه کار آن وسیله را نشان میدهد
demonstrations U قطعهای در مغازه که به مشتری نحوه کار آن وسیله را نشان میدهد
cash and carry U نحوه پرداختی که در ان مشتری مبلغ مربوطه راپرداخته و کالا را با خودمیبرد
cash-and-carries U نحوه پرداختی که در ان مشتری مبلغ مربوطه راپرداخته و کالا را با خودمیبرد
tie-in U فروش جنسی بشرط انکه مشتری کالای دیگری را هم بخرد
contango U بهره دیرکرد تسلیم قرضه وسهام مهلت تحویل مبیع به مشتری
buyer's option to duble U خیار مشتری در این که درصورت ترقی ارزش پول پیش از تسلیم مبیع
back end server U کامپیوتر متصل به شبکه که امور مربوط به ایستگاههای کاری مشتری را انجام میدهد
caveatemptor U اصطلاحی است که متضمن بیان حق مشتری درامتحان کردن و بررسی مبیع میباشد
visible U پیدا
a rare bird U کم پیدا
apparent U پیدا
in a good light U پیدا
prosilient U پیدا
indiscernible able U نا پیدا
phenomenal U پیدا
phenomenally U پیدا
visibility U پیدا
axiomatical U پیدا
marketing U بررسی روشهای پخش و توزیع کالااز لحظه خروج از کارخانه تا رسیدن به دست مشتری
pragmatism U مصلحت گرایی روش فکری منسوب به ویلیام جیمز امریکایی که درمقابل تعریفی که فلسفه مابعدالطبیعه از حقیقت میکند به این شرح " مطابقت ذهن با واقعیت خارجی "تعریف جدیدی وضع نموده است به این شکل " ان چه درعمل مفید افتد حقیقت است "
gains U پیدا کردن
to pluck up one's heart U دل پیدا کردن
turn up <idiom> U پیدا شدن
to search out U پیدا کردن
acquire پیدا کردن
spottable U پیدا کردنی
to pick up U پیدا کردن
exposure U پیدا شدن
exposures U پیدا شدن
gained U پیدا کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com