English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
lyophilic colloid U کلویید حلال دوست
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
lyophobic colloid U کلویید حلال گریز
colloid U کلویید
A friend in need is a friend indeed.. <proverb> U دوست آن باشد که گیرد دست دوست,در پریشان یالى و درماندگى.
cosolvent U روغن شبه حلال شبه حلال
I like to be friends with you. U من دوست دارم با تو دوست باشم.
kosher U حلال
thinner U حلال
lawful U حلال
solvents U حلال
peel U حلال
peels U حلال
solvent <adj.> U حلال
permitted U حلال
resolvent <adj.> U حلال
licit U حلال
dissolving <adj.> U حلال
lawful U حلال داتایی
co solvent U کمک حلال
legitimate U حلال زاده
nonpolar solvent U حلال ناقطبی
legitimates U حلال زاده
legitimating U حلال زاده
polar solvent U حلال قطبی
fair trade U کسب حلال
legit U حلال مشروع
solvated U حلال پوشیده
born in lawful wedding U حلال زاده
aprotic solvent U حلال بی پروتون
amphoteric solvent U حلال دوخصلتی
amphoteric solvent U حلال امفوتری
amphiprotic solvent U حلال امفوتری
amphiprotic solvent U حلال دوخصلتی
legitimated U حلال زاده
acid solvent U حلال اسیدی
solvent phase U فاز حلال
extraction solvent U حلال استخراج کننده
immiscible solvent U حلال امتزاج ناپذیر
nonqaueous solvent U حلال غیر ابی
speak of the devil and he appears <idiom> U حلال زاده بودن
solvated proton U پروتون حلال پوشیده
to turn an houest U پول حلال دراوردن
near beer [American] U آبجوی حلال [غذا و آشپزخانه]
true born U حلال زاده اصیل اصل
alcohol-free beer U آبجوی حلال [غذا و آشپزخانه]
varsol U حلال نفتی شبیه نفتا
non-alcoholic beer U آبجوی حلال [غذا و آشپزخانه]
chlorinated hydrocarbon U ماده حلال هیدروکلروکربن محلول هیدروژن و کلروکربن
I am done with you. U رابطه بین من و تو تمام شد! [رابطه بین دوست پسر و دوست دختر]
I am [have] finished with you. U رابطه بین من و تو تمام شد! [رابطه بین دوست پسر و دوست دختر]
toluene U مایع قابل اشتعالی که به عنوان حلال و رقیق کننده بکار میرود
acrylic lacquer لاک های اکریلیک که دارای حلال های بسیار فرار بوده و برای پرداخت سطح هواپیما بکار میرود
amicable U دوست
unfriended U بی دوست
heart to heart U دوست
heart-to-heart U دوست
heart-to-hearts U دوست
leal U دوست
hydrophilic compound U اب دوست
hydrophilic U اب دوست
philoginous U زن دوست
philogynist U زن دوست
dienophile U دی ان دوست
formalist U دوست
schoolmate U دوست
schoolmates U دوست
bozo U دوست
friendless U بی دوست
chums U دوست
chum U دوست
ally U دوست
friend U دوست
friends U دوست
buddy U دوست
buddies U دوست
allying U دوست
philhellene U دوست یونان
philanthrope U بشر دوست
phihellenic U یونانی دوست
phiadelphian U نوع دوست
patiot U میهن دوست
I need my e U من دوست دارم
philotechnic U صناعت دوست
philotechnic U صنعت دوست
philobiblic U کتاب دوست
philhellenic U دوست یونان
oxyphile U اسید دوست
oxyphil U اسید دوست
intimado U دوست صمیمی
isophilic U همجنس دوست
kissing kind U باهم دوست
lipophilic U چربی دوست
liquorish U نوشابه دوست
lithophilous U سنگ دوست
necrophilous U لاشه دوست
negrophil U زنگی دوست
negrophil U سیاه دوست
myrmecophilous U مورجه دوست
nucleophile U هسته دوست
ornithophilous U مرغ دوست
take kindly to <idiom> U دوست داشتن
pen pals U دوست مکاتبهای
xenophile U بیگانه دوست
zoophilic U حیوان دوست
zoophilous U حیوان دوست
careerist U حرفه دوست
careerists U حرفه دوست
family man U زن و بچه دوست
girlfriend U دوست دختر
unlovely U دوست نداشتنی
pen pals U دوست قلمی
pen pal U دوست مکاتبهای
girlfriends U دوست دختر
pornerastic U جنده دوست
psychrophilic U سرما دوست
family men U زن و بچه دوست
saprophytic U پوده دوست
solomon U صلح دوست
his friend's murder U قتل دوست او
sweet tooth U شیرینی دوست
to make a friend of U دوست شدن با
pen pal U دوست قلمی
fraternising U دوست بودن
loveliest U دوست داشتنی
likeable U دوست داشتنی
likable U دوست داشتنی
fraternized U دوست بودن
social U جمعیت دوست
social U گروه دوست
fraternizes U دوست بودن
fraternize U دوست بودن
boyfriends U دوست پسر
acidophile U ترشی دوست
acidophile U اسید دوست
chessist U شطرنج دوست
cater cousin U دوست صمیمی
humanitarian U بشر دوست
loyalists U دولت دوست
bibliophil U کتاب دوست
loyalist U دولت دوست
anglophile U انگلیسی دوست
amativeness U دوست داشتن
likes U دوست داشتن
liked U دوست داشتن
like U دوست داشتن
dislike U دوست نداشتن
disliked U دوست نداشتن
philanthropist U بشر دوست
philanthropists U بشر دوست
expressionism U حالت دوست
expressionist U حالت دوست
dislikes U دوست نداشتن
disliking U دوست نداشتن
fraternizing U دوست بودن
patriot U وطن دوست
patriots U وطن دوست
lovely U دوست داشتنی
sporting U بازی دوست
cobber U دوست صمیمی
patriotic U میهن دوست
gregarious U گروده دوست
affects U دوست داشتن
affect U دوست داشتن
crony U دوست صمیمی
cronies U دوست صمیمی
peaceable U صلح دوست
friend U دوست کردن
hemophile U خون دوست
lovelier U دوست داشتنی
hand in glove U دوست همراز
hand in glove U دوست یک دل ویکزبان
heliophilous U افتاب دوست
hand and glove U دوست یک دل ویکزبان
halophilous U نمک دوست
hail fellow U دوست صمیمی
humansit U انسان دوست
humnanist U همنوع دوست
lovable U دوست داشتنی
loveable U دوست داشتنی
warlike U جنگ دوست
rats U دوست بی وفا
hydrophilic compound U ترکیب اب دوست
hydrophilic U ترکیب اب دوست
hydrophilic U اب دوست علاقمند به اب
hydrophile U اب دوست علاقمند به اب
hand and glove U دوست همراز
germanophil U المان دوست
gallophile U فرانسه دوست
friendly state U کشور دوست
culturist U فرهگ دوست
dendrophilous U درخت دوست
boyfriend U دوست پسر
dislikable U دوست نداشتنی
dislikeable U دوست نداشتنی
electrophile U الکترون دوست
fraternises U دوست بودن
francophile U فرانسه دوست
francophil U فرانسه دوست
fraternised U دوست بودن
friends U دوست کردن
loved U معشوقه دوست داشتن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com