Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
epexegesis
U
کلمات افزوده شده برای توضیح
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
spelling checker
U
لغت نامه کلمات ای که درست نوشته شده اند در کامپیوتر که برای بررسی صحت نوشتن کلمات متن به کار می رود
spellchecker
U
لغت نامه کلمات ای که درست نوشته شده اند در کامپیوتر که برای بررسی صحت نوشتن کلمات متن به کار می رود
redundancy
U
بررسی داده دریافتی برای کدهای افزوده صحیح برای تشخیص خطا
redundancies
U
بررسی داده دریافتی برای کدهای افزوده صحیح برای تشخیص خطا
hash
U
سیستم کدگذاری مشتق شده از کد ASCII که شماره کدها برای سه حرف اول افزوده می شوند تا عدد جدیدی برای کد hash بدست اید
phoneme
U
برای بررسی صدای ورودی برای تشخیص کلمات یا تولید صحبت با تکرار چندین صدا
dictionaries
U
1-بلاکی که کلمات و معنای آنها را لیست میکند. 2-ساختار مدیرت داده که امکان مراجعه و ذخیره سازی فایلها را فراهم میکند. 3-بخشی از برنامه آزمایش دیکته :لیست کلمات صحیح برای بررسی متن وجود دارند
dictionary
U
1-بلاکی که کلمات و معنای آنها را لیست میکند. 2-ساختار مدیرت داده که امکان مراجعه و ذخیره سازی فایلها را فراهم میکند. 3-بخشی از برنامه آزمایش دیکته :لیست کلمات صحیح برای بررسی متن وجود دارند
parity
U
بیت اضافی افزوده به کلمه داده برای بررسی پیوستی
relocation
U
کمیت افزوده شد به یک آدرس برای انتقال به محل دیگری ازحافظه
epexegetically
U
برای توضیح
indexing
U
استفاده از کامپیوتر برای کامپایل کردن اندیس برای کتاب با انتخاب کردن کلمات و موضوعات مربوطه در متن
padding
U
حرف یا رقم افزوده برای پر کردن رشته یا بسته تا به طور مورد نظر برسد.
metal deactivator
U
مادهای که برای کاهش امکان وقوع واکنشهاالکتروشیمیایی در تانک سیستم به سوختهای هیدروکربنی افزوده میشود
locus classicus
U
مثال ادبی برای توضیح کلمه یاموضوعی
keying material
U
مواد موردلزوم برای رمز کردن کلمات
wordprocessing
U
شرکت متخصص در پردازش کلمات برای شرکتهای دیگر
aligns
U
ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
align
U
ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
aligned
U
ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
aligning
U
ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
speech
U
بررسی کلمات صحبت به طوری که کامپیوتر کلمات و دستورات را تشخیص دهد
semantics
U
1-بخشی از زبان که مربوط به معنای کلمات بخشهای کلمات یا ترکیبات آنهاست . 2-
speeches
U
بررسی کلمات صحبت به طوری که کامپیوتر کلمات و دستورات را تشخیص دهد
slice
U
ساخت CPU با کلمات با اندازه بزرگ با ترکیب کردن بلاکهای با کلمات کوچکتر
slices
U
ساخت CPU با کلمات با اندازه بزرگ با ترکیب کردن بلاکهای با کلمات کوچکتر
shared
U
پردازشگر کلمات موجود برای چندین کاربر سیستم منط قی اشتراکی
share
U
پردازشگر کلمات موجود برای چندین کاربر سیستم منط قی اشتراکی
list
U
لیستی از کلمات که استفاده نمیشوند یا برای جستجوی در فایل به کار نمیروند
shares
U
پردازشگر کلمات موجود برای چندین کاربر سیستم منط قی اشتراکی
backus naur form
U
قرارداد ثبت شدهای که برای توضیح نحو یک زبان برنامه نویسی استفاده میشود
voices
U
توانایی کامپیوتر برای تشخیص کلمات خاص در صدای انسان و ایجاد پاسخ مناسب
interword spacing
U
فضای متغیر بین کلمات متن برای اینکه خط وط وسط و مرتب قرار گیرند
central
U
که برای تولید کلمات بزرگ CPU با استفاده از روش ها تقسم بیت به کار می رود
voice
U
توانایی کامپیوتر برای تشخیص کلمات خاص در صدای انسان و ایجاد پاسخ مناسب
voicing
U
توانایی کامپیوتر برای تشخیص کلمات خاص در صدای انسان و ایجاد پاسخ مناسب
nomenclature
U
سیستم از پیش تعریف شده برای انتساب کلمات و نشانه ها به اعداد یا اصط لاحات
phonetician
U
متخصص استعمال علائم وحروف خاصی برای نشان دادن طرزتلفظ کلمات صوت شناس
flash card
U
ورقهای که روی ان کلمات یااعداد یا تصاویری نوشته شده و معلم انرا برای زمان کوتاهی بشگردان نشان میدهد
stops
U
لیست کلمات که قابل استفاده نیستند یا برای فایل یا جستجوی کتابخانه مفید نیستند
stopped
U
لیست کلمات که قابل استفاده نیستند یا برای فایل یا جستجوی کتابخانه مفید نیستند
stopping
U
لیست کلمات که قابل استفاده نیستند یا برای فایل یا جستجوی کتابخانه مفید نیستند
stop
U
لیست کلمات که قابل استفاده نیستند یا برای فایل یا جستجوی کتابخانه مفید نیستند
spacer
U
امکانی در سیستم کلمه پرداز برای جلوگیری از فاصله دار شدن کلمات یا جدا شدن در محل نادرست
pages
U
عدد یکتا انتساب شده به هر صفحه در برنامه چند رسانهای برای استفاده در صفحه با کلمات کلیدی و انتقال بین صفحات
page
U
عدد یکتا انتساب شده به هر صفحه در برنامه چند رسانهای برای استفاده در صفحه با کلمات کلیدی و انتقال بین صفحات
paged
U
عدد یکتا انتساب شده به هر صفحه در برنامه چند رسانهای برای استفاده در صفحه با کلمات کلیدی و انتقال بین صفحات
prima facie evidence
U
مدرک محمول بر صحت مدرکی که در صورت تکذیب یا توضیح طرف برای روشن کردن قضیه کافی باشد مدرکی که در نظر اول و پیش از بررسی بیشتر قاطع به نظر می اید
inexplicably
U
بطور غیر قابل توضیح چنانکه نتوان توضیح داد بطور غیر قابل تغییر
HTML
U
مجموعهای از کدهای مخصوص که نحوه و نوعی که برای نمایش متن به کار می رود نشان میدهد و امکان ارتباط از طریق کلمات خاص درون متن به بخشهای دیگر متن یا متنهای دیگر میدهد
added
U
افزوده
gains
U
افزوده
gained
U
افزوده
gain
U
افزوده
additional
U
افزوده
annexed
U
افزوده
accessional
U
افزوده
increments
U
افزوده
addend
U
افزوده
adjunct
U
افزوده
adjuncts
U
افزوده
given in
U
افزوده
increment
U
افزوده
intercalary
U
اضافی افزوده
voice-overs
U
سخنان افزوده
additive
U
افزاینده افزوده
gain score
U
نمره افزوده
add on
U
افزوده شده
added value
U
ارزش افزوده
value added
U
ارزش افزوده
paragogic
U
افزوده الحاقی
an interpolated verse
U
شعر افزوده
additives
U
افزاینده افزوده
paragoge
U
حرف افزوده
attached
<adj.>
<past-p.>
U
افزوده شده
boosted b voltage
U
ولتاژ افزوده ب
allotted
<adj.>
<past-p.>
U
افزوده شده
allocated
<adj.>
<past-p.>
U
افزوده شده
assigned
<adj.>
<past-p.>
U
افزوده شده
voice-over
U
سخنان افزوده
accruing
U
افزوده شدن
accrues
U
افزوده شدن
accrue
U
افزوده شدن
value added concept
U
مفهوم ارزش افزوده
value added taxation
U
مالیات بر ارزش افزوده
ohm additive
افزوده های روغنی
vat
U
مالیات بر ارزش افزوده
excess length
U
طول افزوده شده
value-added tax
U
مالیات بر ارزش افزوده
vats
U
مالیات بر ارزش افزوده
value added tax
U
مالیات بر ارزش افزوده
value added tax
U
مالیات ارزش افزوده
value-added tax
U
مالیات ارزش افزوده
he has none the wiser
U
چیزی براطلاعتش افزوده نشد
feeding storm
U
طوفانی که پیوسته برسختی ان افزوده میشد
her courage did accrue
U
برجراتش افزوده گشت جراتش زیادشد
shirt-tail
U
اطلاعاتی که در آخر مقالهی روزنامه افزوده میشو
shirt-tails
U
اطلاعاتی که در آخر مقالهی روزنامه افزوده میشو
top
U
جدیدترین داده فایل که به پشته افزوده میشود
accession number
U
نمره مسلسل کتابی که به کتب کتابخانه افزوده میشود
progressive rebate
U
تخفیفی که با بالا رفتن حجم خرید به درصد ان افزوده می گردد
explication
U
توضیح
paraphrase
U
توضیح
paraphrases
U
توضیح
explanation
U
توضیح
paraphrasing
U
توضیح
illustrations
U
توضیح
illustration
U
توضیح
elucidation
U
توضیح
remark
U
توضیح
remarked
U
توضیح
remarking
U
توضیح
remarks
U
توضیح
explanations
U
توضیح
paraphrased
U
توضیح
treatise
U
توضیح
commenting
U
توضیح
commented
U
توضیح
comment
U
توضیح
clarification
U
توضیح
treatises
U
توضیح
margin cost
U
مقدار هزینهای ک__ه در نتیجه اف_زایش محصول یک واحد تولیدی به کل هزینه افزوده میشود
pad character
U
حرف اضافی افزوده شده به رشته یا بسته یا فایل تا به اندازه مورد نظر برسد
stirling cycle
U
سیکل موتور گرمایی که در ان گرما در حجم ثابت افزوده میشود و سبب انبساط همدمامیگردد
accountable
[explicable]
<adj.>
U
قابل توضیح
comprehensible
<adj.>
U
قابل توضیح
clearer
U
توضیح دادن
fault description
U
توضیح عیب
clearest
U
توضیح دادن
point out
<idiom>
U
توضیح دادن
description of error
U
توضیح اشکال
error description
U
توضیح عیب
description of error
U
توضیح عیب
state-
U
توضیح دادن
defect description
U
توضیح اشکال
clear
U
توضیح دادن
defect description
U
توضیح نقص
fault description
U
توضیح نقص
epexegetically
U
منباب توضیح
understandable
<adj.>
U
قابل توضیح
inexplicability
U
توضیح ناپذیری
reasonable
[comprehensible]
<adj.>
U
قابل توضیح
gloss
U
تفصیل توضیح
error description
U
توضیح نقص
defect description
U
توضیح مشکل
description of error
U
توضیح نقص
to offer an explanation
U
توضیح دادن
explicable
<adj.>
U
قابل توضیح
defect description
U
توضیح عیب
explanatorily
U
منباب توضیح
stated
U
توضیح دادن
states
U
توضیح دادن
stating
U
توضیح دادن
fault description
U
توضیح اشکال
error description
U
توضیح خرابی
description of error
U
توضیح خرابی
defect description
U
توضیح خرابی
explicator
U
توضیح دهنده
exponible
U
توضیح بردار
superscription
U
توضیح ادرس
error description
U
توضیح اشکال
state
U
توضیح دادن
expositor
U
توضیح دهنده
step up
<idiom>
U
توضیح گرفتن
fault description
U
توضیح مشکل
error description
U
توضیح مشکل
accountable
U
قابل توضیح
description of error
U
توضیح مشکل
clears
U
توضیح دادن
explicable
U
قابل توضیح
fault description
U
توضیح خرابی
elucidator
U
توضیح دهنده
get across
<idiom>
U
توضیح دادن
explian
U
توضیح دادن
explains
U
توضیح دادن
explaining
U
توضیح دادن
illustrators
U
توضیح دهنده
explained
U
توضیح دادن
song and dance
U
توضیح زاید
apodictic
U
قابل توضیح
apodeictic
U
قابل توضیح
song and dance
U
توضیح واضحات
unaccountable
U
توضیح ناپذیر
account for
U
توضیح دادن
illustrating
U
توضیح دادن
illustrates
U
توضیح دادن
illustrative
U
توضیح دهنده
statement
U
شرح توضیح
unaccountably
U
توضیح ناپذیر
illustrator
U
توضیح دهنده
statements
U
شرح توضیح
illustrate
U
توضیح دادن
explain
U
توضیح دادن
inexplicable
U
غیر قابل توضیح
it tells its own tale
U
نیازمند به توضیح نیست
put across
<idiom>
U
به واضحی توضیح دادن
spell out
<idiom>
U
واضح توضیح دادن
ignotum per igno tius
U
توضیح مجهول با چیزمجهول تر
proponent
U
توضیح دهنده طرفدار
illustrate
U
شرح و توضیح دادن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com