English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
third dimension U کلفتی وابسته به بعد سوم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
thickness U کلفتی
diameters U کلفتی
pout U لب کلفتی
diameter U کلفتی
how thick is the board? U کلفتی
raucity U کلفتی
pouted U لب کلفتی
pouting U لب کلفتی
pouts U لب کلفتی
grossness U خشونت کلفتی
impassiveness U پوست کلفتی
thickness of a wall U کلفتی دیوار
stoutness U گردن کلفتی
carpet thinckness U کلفتی یا ضخامت فرش
To act as a bully . U گردن کلفتی کردن
impassivity U ارامش پوست کلفتی
He is a bully . he is a rough guy . U آدم گردن کلفتی است
He is thick-skinned. U آدم پوست کلفتی است
to have plenty of brawn U آدم گردن کلفتی [قلچماقی] بودن
line gauge U وسیله اندازه گیری کلفتی خط ضخامت سنجی خط
parlour maid U کلفتی که کتارش بیشتر درسفره خانه است
phallic U وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
syzygial U وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
olympian U اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
bureaucratic U وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
dialectological U وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
choral U وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
subglacial U وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
telepathic U وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
puritanical U وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
vehicular U وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
sothic U وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
phylar U وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
lexicographic U وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
rectal U وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
supervisory U وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
cliquey U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
monarchic U وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
cliquy U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
erotic U وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
kinetic U وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
frontal U وابسته به پیشانی وابسته بجلو
lithic U وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
sister services U یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
zygose U وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
Neanderthal U وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
morphic U وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
hermitical U وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
associates U وابسته وابسته کردن
associating U وابسته وابسته کردن
associated U وابسته وابسته کردن
associate U وابسته وابسته کردن
physico chemical U وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
poplitaeal U وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
epistemologycal U وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
popliteal U وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
life cycle hypothesis U فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
monitorial U وابسته به
cephalic U وابسته به سر
interdependent U وابسته
dependant U وابسته
dependants U وابسته
federating U وابسته
thereof=of that U وابسته به ان
subordinating U وابسته
attributable U وابسته به
pertianing U وابسته
belonging U وابسته ها
federate U وابسته
federates U وابسته
federated U وابسته
elysian U وابسته به
dependent U وابسته
diphtheric U وابسته به
carpal U وابسته به مچ
affiliate U وابسته
related U وابسته
adjectives U وابسته
commissarial U وابسته به
plantar U وابسته به کف پا
comprador U وابسته
syncop U وابسته به غش
congenerous U وابسته
attendant U وابسته
attendants U وابسته
affiliated U وابسته
affiliates U وابسته
affiliating U وابسته
pertinent U وابسته
aquatic U وابسته به اب
appurtenant U وابسته
tuitionary U وابسته به
of kin U وابسته
thereof U وابسته به ان
cantabrigian U وابسته به
attache U وابسته
akin U وابسته
adjective U وابسته
messianic U وابسته به
relative U وابسته
febile U وابسته به تب
pertaining U وابسته
contingents U وابسته
levitical U وابسته به
germane U وابسته
elfin U وابسته به جن
hanger on U وابسته
correspondents U وابسته
correspondent U وابسته
pyretic U وابسته به تب
pyrexial U وابسته به تب
relevant U وابسته
pyrexic U وابسته به تب
contingent U وابسته
sexual organs U وابسته به
subordinates U وابسته
wedded U وابسته
israelitish U وابسته به
attached U وابسته
subordinate U وابسته
subordinated U وابسته
riverrine U وابسته به
aortic U وابسته بشاهرگ
pharmacologic U وابسته بداروشناسی
scientific U وابسته بعلم
investigatory U وابسته به رسیدگی
army attache U وابسته زمینی
ethnic U وابسته به نژادشناسی
army attache U وابسته نظامی
pubertal U وابسته به بلوغ
pythian U وابسته به "اپولو"
municipal U وابسته بشهرداری
pygmaean U وابسته به پیگمی ها
pyrrhic U وابسته به " پیروس "
archimedean U وابسته به ارشمیدس
pharyngal U وابسته به گلوگاه
photic U وابسته به تولیدنور
seminal U وابسته به منی
adipic U وابسته به چربی
puberal U وابسته به بلوغ
pygmean U وابسته به پیگمی ها
photic U وابسته به نوروروشنایی
porcine U وابسته بخوک
vital U وابسته به زندگی
rhinal U وابسته به بینی
solar U وابسته بخورشید
photographic U وابسته به عکاسی
surgical U وابسته به جراحی
oracular U وابسته به وحی
matrimonial U وابسته به عروسی
jugulars U وابسته بوریدوداجی
auditive U وابسته به شنوایی
petiolar U وابسته به برگدم
auricular U وابسته بشنوایی
jugular U وابسته بوریدوداجی
peruvian U وابسته به پرو
homicidal U وابسته به ادمکشی
rectorial U وابسته به rector
rectal U وابسته به مقعد
associated company U شرکت وابسته
marine U وابسته به دریانوردی
astronautical U وابسته به فضانوردان
petrologic U وابسته به سنگ
vital U وابسته بزندگی
menstrual U وابسته به قاعده گی
radio carpal U وابسته به زندبالاومچ
radio ulnar U وابسته به زندبالاوزندپائین
ranine U وابسته به وزغ
dermatic U وابسته به زیرپوست
attache U وابسته نظامی
psychiatric U وابسته به روانپزشکی
pharisaic U وابسته به فریسی
aortal U وابسته بشاهرگ
press attache U وابسته مطبوعاتی
generic U وابسته به تیره
mission U وابسته به ماموریت
pessimistic U وابسته به بدبینی
nasal U وابسته به منخرین
nasal U وابسته به بینی
programmatic U وابسته به پروگرام
promethean U وابسته به پرومیتوس
landed U وابسته بزمین
oratorical U وابسته به سخنرانی
focal U وابسته بکانون
planetary U وابسته به سیاره
emotive U وابسته به احساسات
paralytics U وابسته به فلج
paralytic U وابسته به فلج
materialistic U وابسته به مادیات
prefectorial U وابسته به اداری
prefectoral U وابسته به اداری
preemptive U وابسته به پیشدستی
preemptive U وابسته به حق شفعه
naval U وابسته به کشتی
predial or prae U وابسته به زمین
potamic U وابسته به رودها
maritime U وابسته بدریانوردی
marines U وابسته به دریانوردی
connubial U وابسته به زناشویی
presbyterial U وابسته به کشیش ها
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com