Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 136 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
cot
U
کلبه روستایی
[حقیر]
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
cottar
U
روستایی اسکاتلندی که کلبه رعیتی دارد
cotter
U
روستایی اسکاتلندی که کلبه رعیتی دارد
Other Matches
cabana
U
کلبه
cabins
U
کلبه
cabin
U
کلبه
cottages
U
کلبه
cottage
U
کلبه
shanties
U
کلبه
shanty
U
کلبه
hut
U
کلبه
shacks
U
کلبه
shack
U
کلبه
lodge
U
کلبه
huts
U
کلبه
hull
U
کلبه
hulls
U
کلبه
lodged
U
کلبه
hovels
U
کلبه
hovel
U
کلبه
lodges
U
کلبه
wanding kidney
U
کلبه متحرک
hutholder
U
کلبه نشین
chalet
U
کلبه شبانی
mud house
U
کلبه گلی
chalets
U
کلبه ییلاقی
chalet
U
کلبه ییلاقی
hutment
U
کلبه نشینی
hutment
U
زندگی در کلبه
cottager
U
کلبه نشین
cottagers
U
کلبه نشین
doh hutch
U
کلبه تنگ
dog hole
U
کلبه تنگ
barracking
U
کلبه چوبی
barracked
U
کلبه چوبی
igloos
U
کلبه اسکیموها
igloo
U
کلبه اسکیموها
iglu
U
کلبه اسکیموها
barrack
U
کلبه چوبی
hutches
U
کلبه خانه کوچک
chalet
U
کلبه یاالونک چوبی
chalets
U
کلبه یاالونک چوبی
wigwam
U
کلبه سرخ پوستان
cote
U
کبوتر خانه کلبه
shanty
U
در کلبه زندگی کردن
hutch
U
کلبه خانه کوچک
wigwams
U
کلبه سرخ پوستان
shanties
U
در کلبه زندگی کردن
Ferme ornee
U
[روستایی]
peasants
U
روستایی
hawbuck
U
روستایی کم رو
villager
U
روستایی
peasant
U
روستایی
ruralist
U
روستایی
muzhik or moujik
U
روستایی
loblolly
U
روستایی
russeting
U
روستایی
russetting
U
روستایی
tao
U
روستایی
yokel
U
روستایی
churl
U
روستایی
cottagers
U
روستایی
yokels
U
روستایی
clodhopper
U
روستایی
clodhoppers
U
روستایی
rural
U
روستایی
bucolic
U
روستایی
boors
U
روستایی
agrestic
U
روستایی
boor
U
روستایی
cottager
U
روستایی
rustic
U
روستایی
villagers
U
روستایی
Bidonville
U
[نوعی کلبه در کلکته هندوستان]
predial or prae
U
کشتی روستایی
puli
U
سگ روستایی مجارستانی
ruralize
U
روستایی شدن
rurality
U
زندگی روستایی
swain
U
جوان روستایی
cottage industries
U
صنعت روستایی
cottage industry
U
صنعت روستایی
villatic
U
روستایی دهاتی
plough boy
U
جوانک روستایی
municipal road
U
راه روستایی
gammer
U
پیر زن روستایی
cottages
U
خانه روستایی
cottage
U
خانه روستایی
diamond-faced
U
روستایی سازی
hoyden
U
روستایی بی تربیت
hobnail
U
دهاتی روستایی
musette
U
یکجوررقص روستایی
russet
U
روستایی ضخیم
isolated electric plant
U
نیروگاه روستایی
jacal
U
کلبه سقف پوشالی مکزیکی چپر
kraal
U
دهکده بومیان افریقای جنوبی کلبه
kraals
U
دهکده بومیان افریقای جنوبی کلبه
vertical loom
U
دار روستایی
[قالی]
countrified
U
روستایی روستا صفت
bumpkin
U
روستایی نادان یا کودن
countryfied
U
روستایی روستا صفت
gaffers
U
پیر مرد روستایی
gaffer
U
پیر مرد روستایی
bumpkins
U
روستایی نادان یا کودن
peasntry
U
حالت یا خوی روستایی
snowshed
U
پناهگاه روستایی در برابربرف
rustic manners
U
اطوار روستایی یا ناهنجار
ruralization
U
ایجاد زندگی روستایی
pastoralism
U
سبک شعر روستایی
country seat
U
خانهی بزرگ روستایی
country seats
U
خانهی بزرگ روستایی
hawbuck
U
روستایی بیدست وپا
georgic
U
وابسته به کشاورزی روستایی
barrack
U
منزل کارگران کلبه یا اطاقک موقتی انبارکاه
wickiup
U
کلبه حصیری مخروطی شکل سرخ پوستان
barracking
U
منزل کارگران کلبه یا اطاقک موقتی انبارکاه
barracked
U
منزل کارگران کلبه یا اطاقک موقتی انبارکاه
idyll
U
چکامه درباره زندگی روستایی
idyll
U
شرح منظرهای اززندگانی روستایی
granges
U
خانه ییلاقی یا ساختمانهای روستایی
grange
U
خانه ییلاقی یا ساختمانهای روستایی
pastorale
U
شعرویاموسیقی روستایی داستان شبانی
pastoralist
U
سازنده شعرهای روستایی چوپان
idylls
U
شرح منظرهای اززندگانی روستایی
idylls
U
چکامه درباره زندگی روستایی
a rural backwater
U
محل روستایی عقب افتاده
idyl
U
شرح منظرهای اززندگانی روستایی
idyl
U
چکامه درباره زندگی روستایی
kern
U
پیاده سبک اسحله ایرلندی روستایی
vestal
U
روستایی وابسته به الهه کانون خانواده
jacquerie
U
شورش و قیام روستاییان طبقه روستایی
cottier
U
روستایی ایرلندی که کلبهای اجاره کرده است
pop goes the weasel
U
یکجور رقص روستایی که شیوه ان اینست که رقصنده از زیر دست انهامی گذرد
They have successfully managed the balancing act between retaining the rustic charm and modern conversion.
U
آنها با موفقیت توانستند تعادل بین افسون روستایی و تبدیل مدرن را ایجاد کنند.
His new luxury mansion is a dar cry from the one bedroom cottage he lived in as a child.
U
عمارت لوکس جدیدش کجا و کلبه یک خوابه ای که کودکی اش را در آن به سر برد کجا.
cottage contract
U
نوعی قرارداد بافت روستایی که کارفرما کاغذ شطرنجی، نخ های رنگ شده و طرح را آماده کرده و دستمزد بافنده پس از فروش به وی پرداخت می شود
stepped lines
U
خطوط کنگره ای
[خطوط شکسته]
[در اطراف نگاره ها و اشکال فرش های هندسی باف و روستایی. گاه بجای استفاده از خطوط صاف از این خطوط استفاده می شود.]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com