Perdic | کلبه | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

✘ Close


Total search result: 57 (4 milliseconds)		ارسال یک معنی جدید
Menu	English	Persian	Menu
	hull U	کلبه
	hulls U	کلبه
	lodge U	کلبه
	lodged U	کلبه
	lodges U	کلبه
	hovel U	کلبه
	hovels U	کلبه
	shack U	کلبه
	shacks U	کلبه
	shanties U	کلبه
	shanty U	کلبه
	hut U	کلبه
	huts U	کلبه
	cottage U	کلبه
	cottages U	کلبه
	cabin U	کلبه
	cabins U	کلبه
	cabana U	کلبه

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	dog hole U	کلبه تنگ
	doh hutch U	کلبه تنگ
	hutholder U	کلبه نشین
	hutment U	زندگی در کلبه
	hutment U	کلبه نشینی
	iglu U	کلبه اسکیموها
	mud house U	کلبه گلی
	chalet U	کلبه شبانی
	wanding kidney U	کلبه متحرک
	barracking U	کلبه چوبی
	barrack U	کلبه چوبی
	chalet U	کلبه ییلاقی
	igloo U	کلبه اسکیموها
	barracked U	کلبه چوبی
	igloos U	کلبه اسکیموها
	chalets U	کلبه ییلاقی
	cottager U	کلبه نشین
	cottagers U	کلبه نشین
	wigwams U	کلبه سرخ پوستان
	wigwam U	کلبه سرخ پوستان
	shanty U	در کلبه زندگی کردن
	shanties U	در کلبه زندگی کردن
	cot U	کلبه روستایی [حقیر]
	chalet U	کلبه یاالونک چوبی
	hutch U	کلبه خانه کوچک
	hutches U	کلبه خانه کوچک
	chalets U	کلبه یاالونک چوبی
	cote U	کبوتر خانه کلبه
	Bidonville U	[نوعی کلبه در کلکته هندوستان]
	kraals U	دهکده بومیان افریقای جنوبی کلبه
	kraal U	دهکده بومیان افریقای جنوبی کلبه
	cottar U	روستایی اسکاتلندی که کلبه رعیتی دارد
	jacal U	کلبه سقف پوشالی مکزیکی چپر
	cotter U	روستایی اسکاتلندی که کلبه رعیتی دارد
	barrack U	منزل کارگران کلبه یا اطاقک موقتی انبارکاه
	wickiup U	کلبه حصیری مخروطی شکل سرخ پوستان
	barracked U	منزل کارگران کلبه یا اطاقک موقتی انبارکاه
	barracking U	منزل کارگران کلبه یا اطاقک موقتی انبارکاه
	His new luxury mansion is a dar cry from the one bedroom cottage he lived in as a child. U	عمارت لوکس جدیدش کجا و کلبه یک خوابه ای که کودکی اش را در آن به سر برد کجا.

Recent search history

Forum search

more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)

Contact | Terms | Privacy