Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
unbonnet
U
کلاه رااز سربرداشتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
phyrgian cap
U
یکجور کلاه مخروطی که اکنون انرا با کلاه ازادی یکی میدانند
glengarry
U
نوعی کلاه شبیه کلاه بره که کوهستانیهای اسکاتلند بسرمیگذارند
To live on borrowed money . To play for time .
U
این کلاه آن کلاه کردن ( کلاه کلاه کردن )
cask
U
کلاه جنگی کلاه خود
casks
U
کلاه جنگی کلاه خود
get round the law
U
با کلاه شرعی از اجرای قانون طفره رفتن کلاه شرعی سرچیزی گذاشتن
erases
U
اثارچیزی رااز بین بردن
erasing
U
اثارچیزی رااز بین بردن
separate the good ones from the bad ones.
U
خوبها رااز بدها جداکردن
erased
U
اثارچیزی رااز بین بردن
erase
U
اثارچیزی رااز بین بردن
cook one's goose
<idiom>
U
شانس کسی رااز اوگرفتن
jasey
U
کلاه گیس کلاه گیس تهیه شده از پشم تابیده
to lose patience
U
تاب و توان رااز دست دادن
i made him my proxy
U
او رااز جانب خود وکیل کردم
bobbles
U
برای لحظهای توازن رااز دست دادن
To wear down someones resitance.
U
تاب وتوان رااز کسی سلب کردن
bobble
U
برای لحظهای توازن رااز دست دادن
He forced his way thru the crowd .
U
بزور خودش رااز میان جمعیت رد کرد
nephrotomy
U
چیزی که شخص رااز پیشرفت باز میدارد
He has read the book from cover to cover .
U
کتاب رااز اول تا آخر خوانده است
crowbars
U
مداری که سیستم کامپیوتر رااز جریانات ولتاژ بالامحافظت میکند
crowbar
U
مداری که سیستم کامپیوتر رااز جریانات ولتاژ بالامحافظت میکند
modiste
U
کلاه فروش زنانه کلاه دوز زنانه
third party lease
U
توافقنامهای که بوسیله ان یک شرکت مستقل تجهیزاتی رااز سازنده خریده و به استفاده کننده کرایه میدهد
pillorying
U
نوعی الت شکنجه قدیمی که سر ودست مجرم رااز سوراخ کوچک تخته سنگی گذارنده وفشار میدادند
pillory
U
نوعی الت شکنجه قدیمی که سر ودست مجرم رااز سوراخ کوچک تخته سنگی گذارنده وفشار میدادند
pilloried
U
نوعی الت شکنجه قدیمی که سر ودست مجرم رااز سوراخ کوچک تخته سنگی گذارنده وفشار میدادند
pillories
U
نوعی الت شکنجه قدیمی که سر ودست مجرم رااز سوراخ کوچک تخته سنگی گذارنده وفشار میدادند
drill extractor
U
التی که مته حفاری شکسته رااز سوزن حفاری جدا میکند
clowns
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowning
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clown
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
lock out
U
تحریم کردن مستخدمین رااز مزایای استخدامی محروم کردن
fascism
U
نام حزبی است که موسولینی در فاصله دو جنگ عالمگیر در ایتالیا تاسیس کردو اصول عقاید و فلسفه ان رااز سیستمهای سیاسی مختلف اخذ و بر حسب احتیاج تحریف و تفسیر نمود
aigret
U
گل کلاه
ice cap
U
یخ کلاه
pretty fellow
U
کج کلاه
nightcaps
U
شب کلاه
nightcap
U
شب کلاه
pompom
U
گل کلاه
ice-caps
U
یخ کلاه
cap
U
کلاه
capped
U
کلاه
hats
U
کلاه
hat
U
کلاه
headgear
U
کلاه
ice-cap
U
یخ کلاه
panache
U
پر کلاه
head piece
U
کلاه
beau
U
کج کلاه
opera hat
U
کلاه له شو
bilk
U
کلاه سر
cappa
U
کلاه
chapeau
U
کلاه
jack a dandy
U
کج کلاه
balaclavas
U
کلاه دوچشمی
balaclava
U
کلاه دوچشمی
fop
U
کج کلاه ابله
hat
U
کلاه کاردینالی
fools cap
U
کلاه قیفی
hats
U
کلاه کاردینالی
rain cap
کلاه کریلی
kepi
U
کلاه کپی
door lintel
U
کلاه چهارچوب
d's cap
U
کلاه قیفی
gaud
U
کلاه برداری
tricone
U
کلاه سه ترک
bathing caps
U
کلاه حمام
bathing cap
U
کلاه حمام
hat tree
U
کلاه اویز
hat in hand
U
کلاه دردست
welch
U
کلاه گذاشتن
uncap
U
کلاه از سر برداشتن
hat block
U
قالب کلاه
tricorn
U
کلاه سه ترک
streamer
U
نوارلباس یا کلاه
streamers
U
نوارلباس یا کلاه
helmet liner
U
کلاه فیبری
helmet liner
U
کلاه کاسک
high hat
U
کلاه بلند
galea
U
کلاه خود
crush hat
U
کلاه بازیگرخانه
cock
U
کج نهادگی کلاه
tiara
U
کلاه پادشاهی
tiaras
U
کلاه پادشاهی
service cap
U
کلاه خدمت
periwig
U
کلاه گیس
black cap
U
کلاه سیاه
hatboxes
U
جعبه کلاه
postiche
U
کلاه گیس
peruke
U
کلاه گیس
belvidere
U
کلاه فرنگی
petasus
U
کلاه بالدار
belvedere
U
کلاه فرنگی
pitch cap
U
کلاه زفت
berets
U
کلاه بره
beret
U
کلاه بره
miyred
U
کلاه دار
hatbox
U
جعبه کلاه
cocking
U
کج نهادگی کلاه
cocks
U
کج نهادگی کلاه
mutch
U
کلاه کتانی
summer house
U
کلاه فرنگی
steel helmet
U
کلاه اهنی
steel cap
U
کلاه فولادی
snowcap
U
برف کلاه
casque
U
کلاه خود
skullcap
U
کلاه بره
skullcaps
U
کلاه بره
bareheaded
U
بدون کلاه
pergola
U
کلاه فرنگی
bonnet
U
کلاه سرگذاشتن
swindlers
U
کلاه بردار
swindlers
U
کلاه گذار
swindler
U
کلاه بردار
swindler
U
کلاه گذار
avant-sorps
U
کلاه فرنگی
cockade
U
نشان کلاه
bonnets
U
کلاه سرگذاشتن
helmets
U
کلاه اهنی
helmets
U
کلاه خود
helmet
U
کلاه اهنی
helmet
U
کلاه خود
hatter
U
کلاه فروش
rug
[American E]
U
کلاه گیس
caskets
U
کلاه خدمت
casket
U
کلاه خدمت
polls
U
راس کلاه
polled
U
راس کلاه
poll
U
راس کلاه
frauds
U
کلاه برداری
fraud
U
کلاه برداری
capping
U
کلاه سازی
panama hats
U
کلاه پاناما
panama hat
U
کلاه پاناما
fraudulent
U
کلاه بردار
plumes
U
پر کلاه زنان تل
plume
U
پر کلاه زنان تل
milliners
U
کلاه فروش
milliner
U
کلاه فروش
pergolas
U
کلاه فرنگی
stetsons
U
کلاه کابوی
swindle
U
کلاه برداری
stetson
U
کلاه وسترن
mantle
U
کلاه توری
hoods
U
کلاه اهنی
hoods
U
کلاه خود
hairpiece
U
کلاه گیس
stetson
U
کلاه کابوی
hood
U
کلاه اهنی
hood
U
کلاه خود
swindled
U
کلاه برداری
rip-off
U
کلاه برداری
rip-offs
U
کلاه برداری
swindles
U
کلاه برداری
crash helmets
U
کلاه ایمنی
hairpieces
U
کلاه گیس
Welsh
U
کلاه گذاشتن
hatpins
U
گیرهی کلاه
pavilion
U
کلاه فرنگی
fraudulence
U
کلاه برداری
pavilions
U
کلاه فرنگی
mantles
U
کلاه توری
rain hat
کلاه بارانی
wig
U
کلاه گیس
trilbies
U
کلاه شاپو
stetsons
U
کلاه وسترن
hatpin
U
گیرهی کلاه
wigs
U
کلاه گیس
to sel a person a pup
U
کلاه کسیرا برداشتن
tri corn
U
کلاه سه گوشه سه شاخه
mitriform
U
مانند کلاه اسقف
leghorn
U
کلاه سبدی ایتالیایی
lappet
U
لبه اویخته کلاه
hooded anorak
U
کاپشن کلاه دار
headguard
U
کلاه تمرین بوکس
headharness
U
کلاه تمرین بوکس
with intent to defraud
U
بقصد کلاه برداری
to bewig
U
کلاه گیس زدن
boaters
U
کلاه حصیری لبهدار
i was bitten
U
کلاه سرم رفت
crash helmets
U
کلاه خود ایمنی
wigmaker
U
کلاه گیس ساز
miyred
U
مانند کلاه اسقف
porringer
U
کلاه کاسه مانند
To puff with pride.
<proverb>
U
باد در کلاه افکندن.
take for a ride
<idiom>
U
سرکسی کلاه گذاشتن
postilion
U
نوعی کلاه زنانه
sun hat
U
کلاه افتاب گیر
postillion
U
نوعی کلاه زنانه
pot hat
U
کلاه وکلای دادگستری
She was left out in the cold . she was left high and dry .
U
سرش بی کلاه ماند
shako
U
کلاه بلند نظامی
shiner
U
ستاره کلاه ابریشمی
To search ones conscience .
U
کلاه خود را قا ضی کردن
sunbonnet
U
کلاه افتابی زنانه
sung hat
U
کلاه افتاب گیر
porkpie hat
U
کلاه تمام لبه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com