Perdic | کلاه دردست | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (9 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	hat in hand U	کلاه دردست

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	phyrgian cap U	یکجور کلاه مخروطی که اکنون انرا با کلاه ازادی یکی میدانند
	glengarry U	نوعی کلاه شبیه کلاه بره که کوهستانیهای اسکاتلند بسرمیگذارند
	To live on borrowed money . To play for time . U	این کلاه آن کلاه کردن ( کلاه کلاه کردن )
	in the course of U	دردست
	cask U	کلاه جنگی کلاه خود
	casks U	کلاه جنگی کلاه خود
	get round the law U	با کلاه شرعی از اجرای قانون طفره رفتن کلاه شرعی سرچیزی گذاشتن
	under development U	دردست توسعه
	to take up U	دردست گرفتن
	under repairing U	دردست تعمیر
	to take in hand U	دردست گرفتن
	to enter U	دردست گرفتن
	hold U	دردست داشتن
	under construction U	دردست ساختمان
	It is in the hands of God . U	دردست خدا ست
	holds U	دردست داشتن
	records available U	امار دردست
	under way U	دردست اقدام
	take up U	دردست گرفتن
	situated to the right U	واقع دردست راست
	new fashioned U	بطرزنوین دردست شده
	it is the p of construction U	دردست ساختمان است
	hand in hand U	دست دردست یکدیگر
	It is in progress. It is under way. U	دردست اقدام است
	gynaecocracy U	حکومتی که دردست اناث باشد
	jasey U	کلاه گیس کلاه گیس تهیه شده از پشم تابیده
	For the moment he is in the saddle. U	فعلا که ایشان سوارند ( قدرت را دردست دارد )
	empire U	امپراتوری چند کشور که دردست یک پادشاه باشد فرمانروایی
	empires U	امپراتوری چند کشور که دردست یک پادشاه باشد فرمانروایی
	ag nus dei U	صورت برهای که پرچم فچلیپایی دردست داردوکنایه ازعیسی است
	modiste U	کلاه فروش زنانه کلاه دوز زنانه
	wand U	دستگاه کد میلهای خوان یا وسیله نوری که دردست قرار می گیرد با کدهای میلهای محصولات مغازه را بخواند
	wands U	دستگاه کد میلهای خوان یا وسیله نوری که دردست قرار می گیرد با کدهای میلهای محصولات مغازه را بخواند
	cyphers U	مجموعه حروف واعدادی که مامورین سیاسی برای ارتباط سری با کشورخود از انها استفاده می کنندو درک مفاهیمشان بدون دردست داشتن کلید ممکن نیست
	ciphers U	مجموعه حروف واعدادی که مامورین سیاسی برای ارتباط سری با کشورخود از انها استفاده می کنندو درک مفاهیمشان بدون دردست داشتن کلید ممکن نیست
	cipher U	مجموعه حروف واعدادی که مامورین سیاسی برای ارتباط سری با کشورخود از انها استفاده می کنندو درک مفاهیمشان بدون دردست داشتن کلید ممکن نیست
	pretty fellow U	کج کلاه
	nightcap U	شب کلاه
	pompom U	گل کلاه
	aigret U	گل کلاه
	head piece U	کلاه
	beau U	کج کلاه
	hats U	کلاه
	bilk U	کلاه سر
	jack a dandy U	کج کلاه
	cappa U	کلاه
	chapeau U	کلاه
	opera hat U	کلاه له شو
	nightcaps U	شب کلاه
	capped U	کلاه
	hat U	کلاه
	ice cap U	یخ کلاه
	ice-caps U	یخ کلاه
	ice-cap U	یخ کلاه
	headgear U	کلاه
	panache U	پر کلاه
	cap U	کلاه
	cockade U	نشان کلاه
	fop U	کج کلاه ابله
	belvedere U	کلاه فرنگی
	black cap U	کلاه سیاه
	fools cap U	کلاه قیفی
	door lintel U	کلاه چهارچوب
	d's cap U	کلاه قیفی
	casque U	کلاه خود
	crush hat U	کلاه بازیگرخانه
	berets U	کلاه بره
	belvidere U	کلاه فرنگی
	beret U	کلاه بره
	tiara U	کلاه پادشاهی
	tiaras U	کلاه پادشاهی
	skullcaps U	کلاه بره
	hatbox U	جعبه کلاه
	hatboxes U	جعبه کلاه
	skullcap U	کلاه بره
	mutch U	کلاه کتانی
	welch U	کلاه گذاشتن
	bareheaded U	بدون کلاه
	cocks U	کج نهادگی کلاه
	cocking U	کج نهادگی کلاه
	cock U	کج نهادگی کلاه
	galea U	کلاه خود
	gaud U	کلاه برداری
	rip-offs U	کلاه برداری
	uncap U	کلاه از سر برداشتن
	tricorn U	کلاه سه ترک
	tricone U	کلاه سه ترک
	rain cap	کلاه کریلی
	rain hat	کلاه بارانی
	stetson U	کلاه کابوی
	summer house U	کلاه فرنگی
	steel helmet U	کلاه اهنی
	trilbies U	کلاه شاپو
	stetsons U	کلاه وسترن
	stetsons U	کلاه کابوی
	rip-off U	کلاه برداری
	hatpins U	گیرهی کلاه
	hatpin U	گیرهی کلاه
	hairpieces U	کلاه گیس
	stetson U	کلاه وسترن
	hairpiece U	کلاه گیس
	crash helmets U	کلاه ایمنی
	bathing caps U	کلاه حمام
	bathing cap U	کلاه حمام
	steel cap U	کلاه فولادی
	snowcap U	برف کلاه
	high hat U	کلاه بلند
	helmet liner U	کلاه کاسک
	helmet liner U	کلاه فیبری
	periwig U	کلاه گیس
	hat tree U	کلاه اویز
	hat block U	قالب کلاه
	rug [American E] U	کلاه گیس
	kepi U	کلاه کپی
	miyred U	کلاه دار
	service cap U	کلاه خدمت
	avant-sorps U	کلاه فرنگی
	postiche U	کلاه گیس
	pitch cap U	کلاه زفت
	petasus U	کلاه بالدار
	peruke U	کلاه گیس
	hats U	کلاه کاردینالی
	wig U	کلاه گیس
	caskets U	کلاه خدمت
	pergola U	کلاه فرنگی
	hood U	کلاه اهنی
	swindler U	کلاه گذار
	hoods U	کلاه خود
	hoods U	کلاه اهنی
	mantle U	کلاه توری
	helmets U	کلاه اهنی
	mantles U	کلاه توری
	fraudulence U	کلاه برداری
	helmets U	کلاه خود
	swindler U	کلاه بردار
	hood U	کلاه خود
	pergolas U	کلاه فرنگی
	wigs U	کلاه گیس
	swindle U	کلاه برداری
	swindled U	کلاه برداری
	hatter U	کلاه فروش
	swindles U	کلاه برداری
	panama hats U	کلاه پاناما
	panama hat U	کلاه پاناما
	plumes U	پر کلاه زنان تل
	plume U	پر کلاه زنان تل
	pavilions U	کلاه فرنگی
	milliners U	کلاه فروش
	pavilion U	کلاه فرنگی
	milliner U	کلاه فروش
	capping U	کلاه سازی
	Welsh U	کلاه گذاشتن
	swindlers U	کلاه گذار
	casket U	کلاه خدمت
	streamer U	نوارلباس یا کلاه
	bonnet U	کلاه سرگذاشتن
	polled U	راس کلاه
	streamers U	نوارلباس یا کلاه
	poll U	راس کلاه
	frauds U	کلاه برداری
	balaclava U	کلاه دوچشمی
	polls U	راس کلاه
	fraud U	کلاه برداری
	bonnets U	کلاه سرگذاشتن
	swindlers U	کلاه بردار
	helmet U	کلاه خود
	hat U	کلاه کاردینالی
	balaclavas U	کلاه دوچشمی
	helmet U	کلاه اهنی
	fraudulent U	کلاه بردار
	crash helmets U	کلاه خود ایمنی
	boaters U	کلاه حصیری لبهدار
	i was bitten U	کلاه سرم رفت
	pavilions U	عمارت کلاه فرنگی
	square U	مرتب کردن کلاه
	leghorn U	کلاه سبدی ایتالیایی
	sunbonnet U	کلاه افتابی زنانه
	sun hat U	کلاه افتاب گیر
	headharness U	کلاه تمرین بوکس
	outfox U	کلاه سرکسی گذاشتن
	steel helmet U	کلاه خود اهنی
	outfoxed U	کلاه سرکسی گذاشتن
	outfoxing U	کلاه سرکسی گذاشتن
	sung hat U	کلاه افتاب گیر
	headguard U	کلاه تمرین بوکس
	outfoxes U	کلاه سرکسی گذاشتن
	tipcat U	کلاه نوک تیز
	to block a hat U	قالب کردن یک کلاه
	neck or nothing U	یا سر میرود یا کلاه می اید
	to bonnet a person U	کلاه سرکسی گذاشتن
	to sel a person a pup U	کلاه کسیرا برداشتن
	unbonnet U	کلاه رااز سربرداشتن
	pot hat U	کلاه وکلای دادگستری
	postillion U	نوعی کلاه زنانه
	periwig U	کلاه گیس زدن
	postilion U	نوعی کلاه زنانه
	porringer U	کلاه کاسه مانند
	porkpie hat U	کلاه تمام لبه
	squaring U	مرتب کردن کلاه
	miyred U	مانند کلاه اسقف