English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
macro U کلان درشت دستور
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
macro instruction U درشت دستور
macroinstruction U درشت دستور
macro U درشت دستور
positional macro U درشت دستور مرتبهای
macro expansion U بسط درشت دستور
mixed mode macro U درشت دستور امیخته باب
keyword macro U درشت دستور کلید واژهای
statements U 1-اصط لاح بیان یک دستور یا یک فرآیند. 2-دستور به زبان اصلی که به چندین دستور که ماشین ترجمه میشود
statement U 1-اصط لاح بیان یک دستور یا یک فرآیند. 2-دستور به زبان اصلی که به چندین دستور که ماشین ترجمه میشود
one for one U که برای هر دستور یا کلمه دستور در زبان یک دستور که ماشین تولید میکند
massively U کلان
massive U کلان
hugeous U کلان
huge U کلان
macro U کلان
galactic U کلان
immense U کلان
cyclopian U کلان
cyclopean U کلان
decuman U کلان
close up view U نمای درشت نمای نزدیک عکس درشت
macro variables U متغیرهای کلان
macroclimate U کلان اقلیم
mass consumption U مصرف کلان
macro stage U مرحله کلان
macro economics U اقتصاد کلان
megapolis U کلان شهر
macrogamete U کلان گانه
elephantine U کلان ستبر
macro model U الگوی کلان
macrophage U کلان خوار
metropolis U کلان شهر
metropolises U کلان شهر
macroeconomics U اقتصاد کلان
separator U نشانه جدا کردن بخشهای خط دستور در برنامه مثل دستور وآرگومان
statements U دستور برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد
modifiers U دستور برنامه نویسی که وضعیت طبیعی دستور را تغییر میدهد
modifier U دستور برنامه نویسی که وضعیت طبیعی دستور را تغییر میدهد
skips U دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند
statement U دستور برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد
skipped U دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند
skip U دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند
actual address U دستور نهایی که پس از اعمال تغییرات در دستور ابتدایی اجرا میشود
piped U که به سیستم عامل می گوید خروجی یک دستور را به دستور دیگر بفرستد به جای نمایش آن
pipe U که به سیستم عامل می گوید خروجی یک دستور را به دستور دیگر بفرستد به جای نمایش آن
macroeconomic policies U سیاستهای اقتصاد کلان
macroeconomic issues U بحثهای اقتصاد کلان
macro dynamic model U الگوی کلان پویا
macroplanning U برنامه ریزی کلان
macroeconomic goals U اهداف اقتصاد کلان
macroeconomic issues U مسائل اقتصاد کلان
macroeconomic theories U نظریههای اقتصاد کلان
fetched U دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود
fetches U دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود
basic U دستور تغییر نیافته برنامه که پردازش میشود تا دستور اجرا شدنی بدست آید
basics U دستور تغییر نیافته برنامه که پردازش میشود تا دستور اجرا شدنی بدست آید
fetch U دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود
GOSUB U دستور برنامه نویسی که یک تابع را اجرا میکند و سپس دستور بعدی را برمی گرداند
effective U دستور نتیجهای که پس از تغییر در دستور اصلی اجرا میشود
prefixes U کد یا دستور یا حرفی که در شروع پیام یا دستور نوشته شود
prefix U کد یا دستور یا حرفی که در شروع پیام یا دستور نوشته شود
branch U مسیر یا جهش مناسب از یک دستور به دستور دیگر
branches U مسیر یا جهش مناسب از یک دستور به دستور دیگر
ku kluxer U عضو جمعیت کوکلس کلان
titanic U غول اسا خیلی کلان
discrimination instruction U دستور برنامه نویسی شرطی که با همراه داشتن محل دستور بعدی که باید اجرا شود و کنترل مستقیم اعمال میکند.
parting injuncyions U دستور در هنگام جدایی اخرین دستور
macroinstruction U دستور برنامه نویسی که به چندین دستور در تابع یا ماکرو برمی گردد. نرم افزار نشر Macromedia Derector برای PC و Macintosh با استفاده از زمان چاپ Lingo
language U زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است
languages U زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است
do nothing instruction U دستور برنامه نویسی که عملی انجام نمیدهد فقط شمارنده برنامه را به آدرس دستور بعدی افزایش میدهد
halts U وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
halted U وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
halt U وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
residents U برنامهای که از خط دستور شروع میشود , وسپس درحافظه بار میشود, آماده دریافت توسط عملی است و کنترل را به خط دستور برمی گرداند
resident U برنامهای که از خط دستور شروع میشود , وسپس درحافظه بار میشود, آماده دریافت توسط عملی است و کنترل را به خط دستور برمی گرداند
one plus one address U قالب دستور که حاوی محل یک ثبات و محل دستور بعدی باشد
branches U دستور برنامه شرطی که محل دستور بعدی در برنامه را مسخص میکند
branch U دستور برنامه شرطی که محل دستور بعدی در برنامه را مسخص میکند
hush ship U کشتی جنگی که درجنگ بزرگ پیشین نهانی ساخته شده وبسیار کلان و تندرو بود
immediate U دستور کامپیوتری که عملوند در دستور راست و نه آدرس محل عملوند
harshest U درشت
harsher U درشت
macro generator U درشت زا
harsh U درشت
sturdiest U درشت
sturdy U درشت
grosses U درشت
grossing U درشت
macro U درشت
grosser U درشت
grossed U درشت
gross U درشت
coarse fibred U نخ درشت
coarse grained U درشت
sturdier U درشت
grossest U درشت
jumbos U درشت
tibias U درشت نی
tibia U درشت نی
majuscular U درشت
gruff U درشت
of a coarse fibre U نخ درشت
hulking U درشت
shank U درشت نی
shin bone U درشت نی
crass U درشت
coarsest U درشت
coarser U درشت
abrupt U درشت
coarse U درشت
magnifier U درشت کن
rough U درشت
jumbo U درشت
macrosomatic U درشت تن
roughest U درشت
rough hewn U درشت
rough-hewn U درشت
grained U درشت
cobnut U فندق درشت
magnifies U درشت کردن
magnified U درشت کردن
coarse gravel U شن درشت دانه
roughest U درشت ناهموار
gritting U ماسه درشت
grits U ارد درشت
showers U درشت باران
crus U درشت نی ساق
costard U سیب درشت
grit U ماسه درشت
shower U درشت باران
boldface U حرف درشت
showered U درشت باران
showering U درشت باران
gross U درشت بافت
magnification U درشت نمایی
grossing U درشت بافت
grained U درشت باف
gritted U ماسه درشت
magnifications U درشت نمایی
grossest U درشت بافت
buckshot U ساچمه درشت
lump U تکه درشت
lumped U تکه درشت
grosses U درشت بافت
rough U درشت ناهموار
magnifying U درشت کردن
grossed U درشت بافت
macro definition U درشت تعریف
boldfacing U درشت نمایی
bumble bee U زنبور درشت
grosser U درشت بافت
brutish U بی شعور درشت
hulking U درشت استخوان
lumps U تکه درشت
macrography U درشت نویسی
macro declaration U درشت اعلان
magnifier U درشت نما
majuscule U حرف درشت
rappee U انفیه درشت
rough spoken U درشت سخن
rudas U درشت گنده
macro call U درشت فراخوان
macro assembler U درشت همگذار
macro difinition U درشت تعریف
macropsia U درشت بینی
macro instruction U درشت دستورالعمل
macrograph U خط و تصویر درشت
megalopsia U درشت بینی
megalopsis U درشت بینی
macrocycle U درشت حلقه
macrocode U دستورالعملهای درشت
macrocode U درشت برنامه
macro processor U درشت پردازشگر
macro library U درشت کتابخانه
macroscopic U درشت نمود
macro assembler U درشت همگزار
largeof limb U درشت اندام
engross U درشت نوشتن
text hand U دستخط درشت
exaggerated stereoscopy U درشت نما
snowberry U اقطی گل درشت
macromolecule U درشت مولکول
gaint molecule U درشت مولکول
chesty U درشت پستان
magnify U درشت کردن
grumpish U ترشرو درشت
large U درشت لبریز
humble bee U زنبور درشت
largest U درشت لبریز
kerria U برگ درشت
kersey U شال درشت
larger U درشت لبریز
macromolecular chemistry U شیمی درشت مولکول
macroptic hallucination U توهم درشت بینی
vespid U زنبور درشت و سرخ
demerara sugar U شکر زرد و درشت
capitalising U باحروف درشت نوشتن
macrosplanchnic build U هیکل درشت تنه
capitalize U باحروف درشت نوشتن
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com