English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 67 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
sandal U کفش راحتی
sandals U کفش راحتی
plimsoll U کفش راحتی
plimsolls U کفش راحتی
slipper U کفش راحتی
slippers U کفش راحتی
pantofle U کفش راحتی
shoepac U کفش راحتی
shoepack U کفش راحتی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
reduce U تبدیل داده فایل به حالت فشرده تر که به راحتی قابل پردازش باشد
reduces U تبدیل داده فایل به حالت فشرده تر که به راحتی قابل پردازش باشد
reducing U تبدیل داده فایل به حالت فشرده تر که به راحتی قابل پردازش باشد
relief U راحتی
language U زبان در سیستم هدایت پایگاه داده ها که امکان میدهد در پایگاه داده ها به راحتی جستجو شود و پرسش شود
languages U زبان در سیستم هدایت پایگاه داده ها که امکان میدهد در پایگاه داده ها به راحتی جستجو شود و پرسش شود
partition U تقسیم فایل بزرگ یا بلاک به واحدهای کوچکتر به راحتی قابل دستیابی و مدیریت هستند
partitions U تقسیم فایل بزرگ یا بلاک به واحدهای کوچکتر به راحتی قابل دستیابی و مدیریت هستند
sock U کفش راحتی بی پاشنه
ease U راحتی
eased U راحتی
eases U راحتی
easing U راحتی
convenience U راحتی
conveniences U راحتی
lounge U اطاق استراحت سالن استراحت صندلی راحتی
lounged U اطاق استراحت سالن استراحت صندلی راحتی
lounges U اطاق استراحت سالن استراحت صندلی راحتی
lounging U اطاق استراحت سالن استراحت صندلی راحتی
rocking chair U صندلی تاب صندلی راحتی تکان خور
rocking chairs U صندلی تاب صندلی راحتی تکان خور
icon U نشانه نگرافیکی یا تصویر کوچک روی صفحه نمایش که در سیستم کامپیوتری محاورهای به کار می رود تا یک تابع را به راحتی مشخص کند
icons U نشانه نگرافیکی یا تصویر کوچک روی صفحه نمایش که در سیستم کامپیوتری محاورهای به کار می رود تا یک تابع را به راحتی مشخص کند
ikons U نشانه نگرافیکی یا تصویر کوچک روی صفحه نمایش که در سیستم کامپیوتری محاورهای به کار می رود تا یک تابع را به راحتی مشخص کند
ergonomics U علم و تکنولوژی ایمنی راحتی و سادگی استفاده ازماشین
plug U مدار الکترونیکی کوچک که به راحتی وارد سیستم میشود تا توانش را افزایش دهد
plugging U مدار الکترونیکی کوچک که به راحتی وارد سیستم میشود تا توانش را افزایش دهد
plugs U مدار الکترونیکی کوچک که به راحتی وارد سیستم میشود تا توانش را افزایش دهد
circulating U آنچه به راحتی می چرخد
off duty U مرخصی راحتی نگهبانی
fleshpots U راحتی جسمانی
accommodation U منزل وسایل راحتی
accommodations U منزل وسایل راحتی
comforter U راحتی بخش
comforters U راحتی بخش
arm chair U صندلی راحتی
comfortableness U راحتی
davenport U نیمکت راحتی
discomfort relief ratio U بهر راحتی- ناراحتی
ease of movement U سهولت حرکت راحتی مانور
easement U راحتی اسایش
faldstool U صندلی تا شو بدون پشتی صندلی راحتی
hammock chair U صندلی راحتی تاشوکه پشت ان پارچه ایست
huarache U کفش راحتی پاشنه کوتاه
juliet U کفش راحتی زنانه
MNP 0 U پروتکل تصحیح خطای ارتباطی که میتواند داده راحتی روی اتصالات تلفن ضعیف منتقل کند
morris chair U صندلی راحتی
notebook computer U که به راحتی قابل حمل است ولی صفحه کلید و صفحه نمایش کوچک دارد
peacefulness U راحتی صلح جوئی
rom U نرم افزار ذخیره شده در ROM روی کارتریج که به راحتی قابل نصب روی کامپیوتراست .
slack suit U لباس راحتی
unaccommodated U بدون وسایل راحتی
armchair U صندلی راحتی
armchairs U صندلی راحتی
security blanket <idiom> U استفاده از چیزی برای راحتی
sit back <idiom> U راحتی داشتن ،مرخصی گرفتن
warm one's blood/heart <idiom> U احساس راحتی کردن
whip up <idiom> U به راحتی وسریع به انجام رساندن
Partial phrase not found.
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com