Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
statecraft
U
کشور داری ملک داری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
dude ranch
U
گله داری واسب سواری وحشم داری
You deserve it.
U
حق داری ( استحقاق آنرا داری )
collapse capitalism
U
فروپاشی سرمایه داری سقوط سرمایه داری
marxist economics
U
نظام اقتصادی که در ان افکارکارل مارکس و طرفدارانش مد نظر است و بر اساس ان استثمار نظام سرمایه داری سرانجام کارگران را فقیرخواهد ساخت و عاقبت بحرانهای اقتصادی و سقوط نظام سرمایه داری را بوجودخواهد اورد
capitalism
U
کاپیتالیزم سیستم سرمایه داری سیستم سرمایه گرایی سرمایه داری
wet storage
U
تر داری
blind man's buff
U
از من داری
grittiness
U
شن داری
bigamy
U
دو زن داری
tensility
U
کش داری
Exchequer
U
خزانه داری
rhythmicity
U
نواخت داری
lucubration
U
شب زنده داری
farming
U
مزرعه داری
slavery
U
برده داری
sang froid
U
خود داری
night waking
U
شب زنده داری
capitalism
U
سرمایه داری
sang-froid
U
خود داری
altruism
U
همگونه داری
bursaries
U
خزانه داری
bursary
U
خزانه داری
communism
U
مردم داری
non commital
U
خود داری
notbility
U
خانه داری
stigmatism
U
خال داری
refusals
U
خود داری رد
fasting
U
روزه داری
spinosity
U
سیخ داری
refusal
U
خود داری رد
slaveholding
U
برده داری
serrulation
U
دندانه داری
angularity
U
زاویه داری
self restraint
U
خود داری
vigilance
U
شب زنده داری
retenv
U
خود داری
pernoctation
U
شب زنده داری
patchiness
U
وصله داری
continenece
U
خود داری
housekeeping
U
خانه داری
wakefulness
U
شب زنده داری
tresury general
U
خزانه داری کل
dry storage
U
خشک داری
creaminess
U
خامه داری
menage
U
خانه داری
conchiferous
U
داری صدف
leasing
U
اجاره داری
abstinence;or abstinency
U
خود داری
cellarge
U
حق انبار داری
angularity
U
گوشه داری
angulation
U
زاویه داری
anti capitalist
U
ضد سرمایه داری
bulkiness
U
جثه داری
bulkiness
U
تنه داری
bank protection
U
ساحل داری
bean caper
U
پیرسن داری
quartermasters
U
سررشته داری
fisk
U
خزانه داری
house work
U
خانه داری
tenure
U
اجاره داری
leasehold
U
اجاره داری
vigil
U
شب زنده داری
vigils
U
شب زنده داری
wake
U
شب زنده داری
waked
U
شب زنده داری
wakes
U
شب زنده داری
treasury
U
خزانه داری
thrift
U
خانه داری
incumbency
U
عهده داری
household art
U
هنرخانه داری
blind mans buff
U
ازمن داری
trusteedhip
U
امانت داری
charges
U
عهده داری
tenancies
U
اجاره داری
tenancy
U
اجاره داری
viscosity
U
شیره داری
quartermaster
U
سررشته داری
trusteeship
U
امانت داری
treasury general
U
خرانه داری کل
charge
U
عهده داری
treasurership
U
خزانه داری
To keep late nights
[hours]
شب زنده داری کردن
get by
U
نگه داری کردن
Chancellor of the Exchequer
U
وزیر خزانه داری
Chancellors of the Exchequer
U
وزیر خزانه داری
quartermaster
U
رسته سررشته داری
baby-sits
U
بچه داری کردن
holding
U
متصرفی اجاره داری
light housekeeping
U
کارهای خانه داری
double entry
U
دفتر داری مضاعف
explicit rent
U
اجاره داری کردن
bourgeoisie
U
سرمایه داری بورژوازی
quartermasters
U
رسته سررشته داری
What do you feel like having today?
U
امروز تو به چه اشتها داری؟
How old are you?Whats your age?
U
چند سال داری ؟
house keeping operation
U
اعمال خانه داری
keep house
U
خانه داری کردن
industrial capitalism
U
سرمایه داری صنعتی
joint tenancy
U
شرکت در اجاره داری
chest
U
تابوت خزانه داری
chests
U
تابوت خزانه داری
wake
U
شب زنده داری کردن
joint tenancy
U
اجاره داری مشترک
keepworthy
U
قابل نگه داری
wakes
U
شب زنده داری کردن
land tenure
U
اجاره داری زمین
day nursery
U
بچه داری در روز
succulence
U
اب داری حالت ابکی
capitalistic
U
منسوب به سرمایه داری
capitalism
U
رژیم سرمایه داری
household art
U
اصول خانه داری
housekeep
U
خانه داری کردن
waked
U
شب زنده داری کردن
continence
U
خویشتن داری پرهیزگاری
refrain
U
خود داری کردن
to keep shop
U
دکان داری کردن
capitalist countries
U
کشورهای سرمایه داری
to rule the roast
U
اختیار داری کردن
advanced capitalism
U
سرمایه داری پیشرفته
refrained
U
خود داری کردن
refraining
U
خود داری کردن
refrains
U
خود داری کردن
keep
U
حفافت امانت داری
day nurseries
U
بچه داری در روز
spatiality
U
فضا داری فضائیت
to keep house
U
خانه داری کردن
black capitalism
U
سرمایه داری سیاه
home economics
U
اقتصاد خانه داری
You have cobwebs in your head.
<idiom>
U
تو گچ تو سرت داری.
[اصطلاح]
to govern one's passions
U
خود داری کردن
to possess oneself
U
خود داری کردن
bailment
U
امانت داری سمساری
attorn
U
اجاره داری کردن
keeps
U
حفافت امانت داری
run the show
U
اختیار داری کردن
baby-sat
U
بچه داری کردن
baby sit
U
بچه داری کردن
baby-sitting
U
بچه داری کردن
nolle proseequi
U
خود داری از پی کرد
capitalist system
U
نظام سرمایه داری
chamberlainship
U
پرده داری گنجوری
precapitalism
U
پیش از سرمایه داری
precapitalism
U
ماقبل سرمایه داری
refrainment
U
خود داری اجتناب
angularity
U
زاویه داری لاغری
mixed capitalism
U
سرمایه داری مختلط
procurator general
U
کفیل خزانه داری
baby-sit
U
بچه داری کردن
accounties
U
علم حساب یا دفتر داری
cornetcy
U
پرچم داری سواره نظام
quartermasters
U
فروشگاه وسایل سررشته داری
Treasury Department
U
اداره خزانه داری
[ در آمریکا]
to contain one self
U
خود داری یا حوصله کردن
capitalization
U
اعمال سیستم سرمایه داری
quartermaster
U
فروشگاه وسایل سررشته داری
capacity utilization rate
U
نرخ بهره داری از فرفیت
piquancy
U
گوشه داری طعنه امیزی
roister
U
عیاشی و شب زنده داری کردن
He is a brainy person .
U
آدم کله داری است
purulence
U
زخم چرکی چرک داری
passive resistance
U
خود داری از قبول یاموافقت
You really are cheeky!
U
واقعا" عجب رویی داری !
mental reservation
U
خود داری از ذکر مطلبی
Do you have an extra pen to lend me?
U
یک قلم زیادی داری به من بدهی ؟
He has a glib (an oily, a persuasive,asmooth)tongue.
U
آدم سر وزبان داری است
I cant be bothered. bother the flies!
U
برو بابا حوصله داری !
laws of motion of capitalism
U
قوانین حرکت سرمایه داری
ruffed
U
دارای یقه چین داری
to run the show
U
در کاری اختیار داری کردن
to have custody of
U
نگهداری یا امانت داری کردن از
subtenancy
U
اجاره داری دست دوم
jointure
U
اجاره داری مشترک و مشاعی
wombats
U
جانور کیسه داری شبیه خرس
wombat
U
جانور کیسه داری شبیه خرس
lucubrate
U
شب زنده داری کردن وزحمت کشیدن
carpet sweeper
U
جارو نپتون
[نظافت]
[خانه داری]
to flinch the flagon
U
ازخوردن نوشابه خود داری کردن
to keep oneself to oneself
U
ازامیزش بادیگران خود داری کردن
municipalist
U
طرفدار نظارت یا اقدامات شهر داری
to keb at a lamb
U
ازشیردادن به بره خود داری کردن
You are sure a dead ringer for muy brother.
U
تو قطعا شباهت زیادی با برادر من داری.
stagnation thesis
U
تز انحطاط و ورشکستگی رژیم سرمایه داری
to recede from an engagement
U
از افهار عقیدهای خود داری کردن
to recede from an opinicn
U
ازافهار عقیدهای خود داری کردن
gange
U
باسیم نازک نگاه داری کردن
housewifely
U
از روی خانه داری یا صرفه جوئی
tenantry
U
اجاره داری کلیه مستاجرین یک ملک
He is of noble birth.
U
آدم پدر و مادر داری است
free enterprise
U
رقابت ازاد درسیستم سرمایه داری
bourgeoisie
U
سرمایه داری حکومت طبقه دوم
You are roasting yourself in front of the fire .
U
خودت را جلوی آتش که داری کباب می کنی
proctorize
U
زیر انضیاط در اوردن اختیاری داری کردن بر
What is that strange contraption you've got in the garage?
U
آن دستگاه عجیب و غریب که تو در گاراژ داری چیست؟
vesta
U
الهه رومی خدای اجاق وخانه داری
licensed victualler
U
مهمانخانه داری که پروانه نوشابه فروشی دارد
Let's see how much you can take.
<idiom>
U
ببینیم تا چه حد توانایی
[استقامت]
داری .
[اصطلاح روزمره]
cangue
U
تخته سوراخ داری که چینی هادورگردن خطاکاران می اندازند
Perhaps you expect me to work like an automaton ( robot ) .
U
لابد انتظاری داری مثل یک ماشین کار کنم
Perhaps you are waiting for the plums fall into your mouth.
U
لابد انتظار داری که لقمه را بجوند ودهانت بگذارند
cang
U
تخته سوراخ داری که چینی هادورگردن خطاکاران می اندازند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com