English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 188 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
barbary U کشوران اسلامی شمال افریقا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Libya U شمال افریقا
moored U اهل شمال افریقا مسلمان
moorish U وابسته به اهالی شمال افریقا
moor U اهل شمال افریقا مسلمان
moors U اهل شمال افریقا مسلمان
islamize U بصورت اسلامی در اوردن صورت اسلامی دادن به
centner U وزنهای درالمان وبرخی کشوران دیگراروپابرابر50کیلوگرم
northing U عرض شمالی انحراف به سوی شمال شمال شبکه
northwest U شمال غرب شمال غربی
north north east U میان شمال و شمال خاور
north east U شمال شرق شمال شرقی
north west U شمال غرب شمال غربی
north-west U شمال غربی در شمال غرب
north by cast U میان شمال و شمال شرقی
northeast U شمال شرقی شمال شرق
north-east U شمال شرقی در شمال شرق
islamitic U اسلامی
Islamic U اسلامی
Islam U اسلامی
saracenic U اسلامی
hammam U حمام اسلامی
Islamic architecture U معماری اسلامی
sarcacenic U عربی اسلامی
islamic law U حقوق اسلامی
divan U دادگاه اسلامی
diwan U دادگاه اسلامی
holarctic U وابسته به ناحیه قطب شمال منطقه قطب شمال
arabesque U نقش عربی یا اسلامی
principles of islamic economics U اصول اقتصاد اسلامی
charsu U چارسو [معماری اسلامی]
arabian U معماری با منشا اسلامی
principles of islamic economics U مبانی اقتصاد اسلامی
the dark continent U افریقا
arabesque U کاشی کاری سبک اسلامی
Fatimid U [پادشاهان اسلامی که در مصر حکومت می کردند.]
steenbok U اهوی کوچک افریقا
liberian U لیبری اهل در افریقا
Guinea U کشور گینه در افریقا
guineas U کشور گینه در افریقا
steinbock U اهوی کوچک افریقا
kaross U پوستین بی استین بومیان افریقا
stapelia U پادزهر سمی وبدبوی افریقا
moresque U مطابق با سبک مغربیهای افریقا
Ivory Coast U کرانهی مرکزی و غربی افریقا
laceria U [نقش های منظم در کنار یکدیگر] [معماری اسلامی]
harmattan U بادخشک زمستانی سواحل غربی افریقا
casbah U محله بومیهای شهرهای شمالی افریقا
zulu U اهل ناتال در جنوب افریقا ناتالی
aardwolf U کفتار بومی جنوب و مشرق افریقا
st helena U جزیره سنت هلن درجنوب غربی افریقا
karoo U قطعه زمین صاف مرتفع وخشک افریقا
karroo U قطعه زمین صاف مرتفع وخشک افریقا
karmathian U تیره اسلامی که قرمط نام درسده نهم میلادی تاسیس کرد
hottentot U یکی از انواع بومیهای جنوب افریقا که اندامی کوتاه ورنگ قهوهای مایل به زرددارند
Burundi U کشور بروندی در مرکز خاوری افریقا و شرق کشور زئیر
somali U کشور سومالی واقع در افریقا اهل سومالی
bushbabies U گونههای نخستیان میمون مانند جنگلهای حارهی افریقا از تیرهی Galagidae که شبگرد هستند و چشمان درشت و دم پرپشت و جارو مانند دارند
bushbaby U گونههای نخستیان میمون مانند جنگلهای حارهی افریقا از تیرهی Galagidae که شبگرد هستند و چشمان درشت و دم پرپشت و جارو مانند دارند
northerly U شمال
north U در شمال
north U شمال
north <adj.> U شمال
north east U در شمال خاور
north east U شمال خاور
northerly U به سمت شمال
north U روبه شمال
NW U شمال غربی
north westerly U شمال غربی
north-eastern U رو به شمال شرق
north west U شمال باختر
north easterly U شمال شرقی
north-easterly U شمال شرقی
northwest U شمال باختری
the north pole U قطب شمال
northwardly U سوی شمال
north westerly U در شمال باختر
north-westerly U شمال غربی
true north U شمال واقعی
northeastward U شمال شرقی
northeastern U شمال شرقی
north-eastern U از شمال خاوری
northeast U شمال خاوری
north wind U باد شمال
North Pole U قطب شمال
north-westerly U در شمال باختر
true north U شمال جغرافیایی
compass north U شمال مغناطیسی
true north U شمال حقیقی
epsilon bootis U رایت شمال
north-western U شمال غربی
compass rose U شمال نما
northwestern U شمال غربی
north-west U شمال غرب
magnetic north U شمال مغناطیسی
arcturus U نگهبان شمال
northern U ساکن شمال
grid north U شمال شبکه
arctic U قطب شمال
northbound U عازم شمال
north U باد شمال
northerners U اهل شمال
ina northerly direction U سوی شمال
northerner U اهل شمال
north western U شمال غربی
north-east U شمال شرق
smew U مرغابی شمال اروپاواسیا
upstater U اهل شمال استان
NW U مخفف شمال غرب
Flemish Mannerism U انقلاب شمال اروپا
northernmost U دورترین محل در شمال
north-eastern U به سوی شمال شرق
north easter U باد شمال خاور
northwardly U بطرف شمال شمالی
Nordic U وابسته به شمال اروپا
norther U بیشتر بطرف شمال
northeastward U بطرف شمال شرقی
Arctic Circle U مدار قطب شمال
northeastern U مربوط به شمال شرقی
northeaster U نسیم شمال شرقی
northeaster U باد شمال خاوری
north wester U باد شمال باختر
north light roof U بام شمال نور
magnetic north pole U قطب شمال مغناطیسی
northward U بسوی شمال شمالا
ice foot U دیواره یخ درنواحی شمال
northwestwards U بطرف شمال غربی
ina northerly direction U بطرف شمال شمالا
northwester U طوفان شمال غربی
northwester U باد شمال غربی
northwards U بسوی شمال شمالا
rubicon U رودی در شمال ایتالیا
compass north U شمال قطب نما
celestial north pole U قطب شمال عالم
low dutch U زبان شمال المان و هلندی
euroclidon U بادطوفانی شمال شرقی درمدیترانه
narwhal U نهنگ دریایی قطب شمال
lemming U موش صحرایی قطب شمال
lemmings U موش صحرایی قطب شمال
polar U وابسته به قطب شمال وجنوب
narwhale U نهنگ دریایی قطب شمال
piedmont U ناحیهای در شمال غربی ایتالیا
steelhead U ماهی ازاد شمال امریکا
uptown U واقع در محلات شمال شهر
narwal U نهنگ دریایی قطب شمال
arctic U وابسته بقطب شمال سرد
inkberry U درخت خاص شمال شرق امریکا
The aircrafts was flying in a northerly direction. U هواپیما در جهت شمال حرکت می کرد
north-eastern U وابسته به شمال شرق ایالات متحده
laplander U اهل در شمال اسکاندیناوی زبان لایلاندی
declination U مقدار تفاوت بین شمال واقعی و مغناطیسی
bald eagles U نوعی عقاب که در شمال امریکا زندگی میکند
bald eagle U نوعی عقاب که در شمال امریکا زندگی میکند
fox grape U انگور ترش نواحی شمال شرقی امریکا
shaman U کشیش یاکاهن یاجادوگرمردم قدیم شمال اسیاواروپا
troy U شهر تروا در شمال غربی اسیای صغیر
white crappie U ماهی خوراکی نقره فام شمال امریکاcell
trouvere U شاعر رزمی شمال فرانسه در سده یازدهم
English style U [نوعی سبک قرن بیستم در انگلستان و شمال آمریکا]
Nahavand U شهر نهاوند [در شمال غربی ایران نزدیک همدان]
Expressionism U [جنبش هنرمندان شمال اروپا بخصوص در آلمان و هلند]
new england U نام شش ایالت در شمال خاوراتازونی در امتداداقیانوس اهالی انراگویند
gadwall U اردک قهوهای و سیه فام شمال اروپا و امریکا
Ditterling U [تزئینات خارق العاده شمال اروپا به سبک گروتسکو بی تناسب]
azimuth U نقطه شمال دایره قائمی که از مرکز جسم عبور میکند
gyrocompass U نوعی قطب نما که همواره شمال حقیقی را نشان میدهد
wimp U آدم دست و پا چلفته [شمال آلمان] [خفت آور ] [اصطلاحات نوجوانان]
true track U تصویر زاویه بین شمال واقعی و مسیر هواپیما روی زمین
jackrabbit U نژاد خرگوشهای بزرگ شمال امریکا که گوشهای دراز و اویخته دارند
blue laws U قوانین سخت و محدود کنندهی پیوریتانها که بر شمال ایالات متحده حاکم بود
Hispano-Moresque U [سبک معماری ساختمان های شمال آفریقا در صده هشت تا پانزده میلادی]
lapland U ناحیه شمال سوئدونروژ وفنلاند وشوروی که محل سکونت اقوام لاپ میباشد
blue law U قوانین سخت و محدود کنندهی پیوریتانها که بر شمال ایالات متحده حاکم بود
Indian summers U هوای ارام و خشک و صافی که در اواخر پاییز در شمال ایالات متحده امریکامشاهده میشود
Indian summer U هوای ارام و خشک و صافی که در اواخر پاییز در شمال ایالات متحده امریکامشاهده میشود
upstate U وابسته به بخش شمالی ایالت شمال ایالت نیویورک
rhaeto romanic U زبان لاتین سوئیس شرقی وایتالیای شمال شرقی
arcturus U نگهبان شمال الفا- گاوران الفا- عوا ارکتوروس
baltic U دریای بالتیک در شمال اروپا وابسته به بالتیک
merry dance U شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
merry dancers U شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
Aurora Polaris U شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
Aurora Polaris U شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
northern lights شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
butterfly saddle rug U قالیچه نقش پروانه ای [این نوع از قالیچه زین اسبی بیشتر در شمال هند و تبت رواج داشته و حالت ذوزنقه ای آن شبیه پروانه می باشد]
shorthorn U جانور شاخ کوتاه نژاد گاو شاخ کوتاه شمال انگلیس
Tianjan U شهر تیانجان [شهری در شمال چین که از مراکز اصلی تولید فرش در چین بشمار رفته. زمینه اکثر فرش ها آبی رنگ به همراه طرح های زرد و طلایی می باشد.]
Quchan U قوچان [شمال خراسان که از اوایل قرن یازدهم هجری قمری به بافت فرش مشغول بوده و بافندگان آن کردهای مهاجر کردستان می باشند.بیشتر فرش ها تماما پشم بوده و گره ترکی دارند.]
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com