English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
price elasticity of supply U کشش قیمتی عرضه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
reaganomics U اقتصادطرفدار عرضه است که اساس ان بر خلاف اقتصاد کینزی برروی مدیریت عرضه قراردارد . در این اقتصاد کاهش مالیات بعنوان یک محرک اقتصادی که باعث افزایش تولید و عرضه خواهد شد معرفی میشود
worthlessness U بی قیمتی
high value U قیمتی
high dollar value U قیمتی
precious U : قیمتی
agates U سنگ قیمتی
stoning U سنگ قیمتی
stone U سنگ قیمتی
price support U حمایت قیمتی
ingot U فلز قیمتی
noble metal U فلز قیمتی
price system U نظام قیمتی
high grade steel U فولاد قیمتی
precious metal U فلز قیمتی
dual price system U نظام دو قیمتی
agate U سنگ قیمتی
to set no great store by U قیمتی ندانستن
precious stone U سنگ قیمتی
stones U سنگ قیمتی
Without ( beyond , above ) price . U بی نهایت قیمتی
At all costs . At any price . U به هر قیمتی که شده
for all the world <idiom> U بهر قیمتی
valuable U گرانبها قیمتی
worthful U گرانبها قیمتی
carpet value U ارزش قیمتی فرش
asteria U نوعی سنگ قیمتی
average revenue U قیمتی که خریدارمی پردازد
lapidary U وابسته به سنگهای قیمتی
priceable things U اموال یا اشیا قیمتی
rondel U سنگهای قیمتی مدورزینتی
lapidarian U وابسته به سنگهای قیمتی
price elasticity of demand U کشش قیمتی تقاضا
nonprice competition U رقابت غیر قیمتی
He is a priceless nice fellow . U آدم نازنین و قیمتی یی است
cupellation U گرفتن فلزات قیمتی از سرب
cameo U برجسته کاری درجواهروسنگهای قیمتی
cameos U برجسته کاری درجواهروسنگهای قیمتی
factory U قیمتی که حاوی حمل و نقل ازکارخانه نباشد
facet U سطوح کوچک جواهر و سنگهای قیمتی تراش
factories U قیمتی که حاوی حمل و نقل ازکارخانه نباشد
facets U سطوح کوچک جواهر و سنگهای قیمتی تراش
I must get hold of her at all costs. U بهر قیمتی شده باید گیرش بیاورم
demand price U حداکثر قیمتی که خریداران کل را در بازار بخصوص جذب میکند
Every man has his price . U هر کسی یک قیمتی دارد ( قابل تطمیع وپذیرفتن رشوه )
dumping U فروش کالادر کشورهای دیگر با قیمتی پایین تر از قیمت داخلی
break up value U قیمتی که برای رهایی از کالای متروکه یا ازمد افتاده تعیین میشود
value added U اضافه قیمتی که در مواد خام در نتیجه عملیات صنعتی و تولیدی ایجاد میشود
slouchy U بی عرضه
proffering U عرضه
proffered U عرضه
proffers U عرضه
good for nothing U بی عرضه
inept U بی عرضه
presentation U عرضه
presentations U عرضه
dowdy U بی عرضه
aggregate supply U عرضه کل
total supply U عرضه کل
proffer U عرضه
supply U عرضه
efficiency U عرضه
offered U عرضه
offer U عرضه
supplied U عرضه
supplying U عرضه
offers U عرضه
leader merchandising U پیشرو در عرضه
jackstraw U ادم بی عرضه
supplied U عرضه داشتن
supply function U تابع عرضه
money stock U عرضه پول
supply and demand U عرضه و تقاضا
fixed supply U عرضه ثابت
offered U عرضه کردن
supply of labor U عرضه کار
inelastic supply U عرضه بی کشش
work effort U عرضه کار
money supply U عرضه پول
supply constraints U محدودیتهای عرضه
supply curve U منحنی عرضه
supply management U مدیریت عرضه
supply of money U عرضه پول
supply price U قیمت عرضه
supply schedule U جدول عرضه
supply and d. U عرضه وتقاضا
trial offer U عرضه ازمایشی
national supply U عرضه ملی
offer and demand U عرضه و تقاضا
oversupply U عرضه بیش از حد
supply U عرضه داشتن
offer U عرضه کردن
quantity of supply U مقدار عرضه
representable U قابل عرضه
sampling offer U عرضه ازمایشی
supplying U عرضه داشتن
presentative U عرضه داشتنی
exposition U عرضه نمایشگاه
provide U عرضه کردن
provides U عرضه کردن
aggregate market supply U عرضه کل بازار
disposable U قابل عرضه
presentation U ارائه عرضه
expositions U عرضه نمایشگاه
presentations U ارائه عرضه
presents U عرضه کردن
present U عرضه کردن
presenting U عرضه کردن
glut U عرضه بیش از حد
excess supply U عرضه اضافی
excess supply U عرضه بیش از حد
elasticity of supply U کشش عرضه
joint supply U عرضه مشترک
elastic supply U عرضه حساس
elastic supply U عرضه با کشش
offers U عرضه کردن
presented U عرضه کردن
change in supply U تغییر عرضه
gluts U عرضه بیش از حد
counter offer U عرضه متقابل
dumping U فروش کالا در بازار خارج به قیمتی ارزانتر از بازار داخل
law of supply and demand U قانون عرضه و تقاضا
markets U به بازار عرضه کردن
goon U تروریست بی عرضه و نالایق
quantity supplied U مقدار عرضه شده
marketable U قابل عرضه دربازار
real money supply U عرضه واقعی پول
supply and demand law U قانون عرضه و تقاضا
goons U تروریست بی عرضه و نالایق
elastic supply U عرضه انعطاف پذیر
glut U عرضه بیش از تقاضا
supply side economics U اقتصاد طرفدار عرضه
scruff U ادم بی عرضه وفقیر
marketed U به بازار عرضه کردن
to place on the market U به بازار عرضه کردن
offer U پیشکش کردن عرضه
market U به بازار عرضه کردن
gluts U عرضه بیش از تقاضا
marketability U قابلیت عرضه در بازار
marginal supply price U قیمت عرضه نهائی
to offer U عرضه کردن [ کالا]
demand and supply market U بازار عرضه و تقاضا
disposure U نمایش عرضه داشت
offered U پیشکش کردن عرضه
offers U پیشکش کردن عرضه
institute of purchasing and supply U موسسه خرید و عرضه
personal service utility U عرضه سرانه کار
perfectly inelastic supply U عرضه کاملا بی کشش
perfectly elastic supply U عرضه کاملا با کشش
to put on the market U به بازار عرضه کردن
offeror U فروشنده عرضه کننده
rondelle U جسم مدور سنگهای قیمتی مدور زینتی
supplied U تامین موجودی عرضه نمودن
supply U تامین موجودی عرضه نمودن
supply push inflation U تورم ناشی از فشار عرضه
to offer a reward [for] U عرضه کردن پاداشی [برای]
backward bending supply curve U منحنی عرضه به عقب خم شونده
long run industry supply curve U منحنی عرضه صنعت در بلندمدت
supplying U تامین موجودی عرضه نمودن
marketable goods U کالاهای قابل عرضه به بازار
oversell U بیش از عرضه یا تولید فروش کردن
overselling U بیش از عرضه یا تولید فروش کردن
oversold U بیش از عرضه یا تولید فروش کردن
loanable funds U وجوه قابل عرضه به بازار پول
oversells U بیش از عرضه یا تولید فروش کردن
lot U جنس عرضه شده برای فروش
pearl U مروارید [طرح این سنگ قیمتی در فرش های چینی بکار رفته و یک نوع آن بنام مروارید شعله ور معروف می باشد.]
stocked U عرضه کردن کالا برای فروش سرسلسله
stock U عرضه کردن کالا برای فروش سرسلسله
sue and losse part U عرضه کالا به صورت مجزا یاتفکیک شده
sad sack U ادم خوش نیت ولی احمق وبی عرضه
launched U جاانداختن کالا در بازار عرضه نمودن کالای جدید دربازار
launching U جاانداختن کالا در بازار عرضه نمودن کالای جدید دربازار
launch U جاانداختن کالا در بازار عرضه نمودن کالای جدید دربازار
readout U دریافت فوری اطلاعات پردازش شده قابل عرضه بازخوانی
launches U جاانداختن کالا در بازار عرضه نمودن کالای جدید دربازار
window shopper U کسی که فقط از پشت ویترین کالاهای عرضه شده راتماشا میکند
capital gain U منافع حاصل از فروش یاتعویض اقلام دارایی به قیمتی بیش از ارزش دفتری اضافه ارزش سرمایه سرمایه باز یافته
commodity U چیزی که قادر به رفع نیاز بشر بوده ومقدار عرضه ان محدود باشد
commodities U چیزی که قادر به رفع نیاز بشر بوده ومقدار عرضه ان محدود باشد
letters patent U نامهای است که به وسایل مختلفه به مردم عرضه میشود تا ازمضمون ان همگان اگاه شوند
tender U وجهی که خوانده برای اثبات امادگیش در مورد ادای دین خواهان به دادگاه عرضه میکند
tendered U وجهی که خوانده برای اثبات امادگیش در مورد ادای دین خواهان به دادگاه عرضه میکند
tenderest U وجهی که خوانده برای اثبات امادگیش در مورد ادای دین خواهان به دادگاه عرضه میکند
tendering U وجهی که خوانده برای اثبات امادگیش در مورد ادای دین خواهان به دادگاه عرضه میکند
say's law U عرضه تقاضای خودرا بوجود می اورد بنابراین تعادل همواره در سطح اشتغال کامل وجود خواهدداشت
supply price of capital U قیمت عرضه سرمایه اصطلاح کینز در رابطه باهزینه سرمایه گذاری
department stores U فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
department store U فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
cartels U اتحادیه کمپانیهای تولید و عرضه کننده کالا به منظور قبضه کردن بازارکشور یا حتی جهان و تعیین قیمتها به میل خود وجلوگیری از رقابت
cartel U اتحادیه کمپانیهای تولید و عرضه کننده کالا به منظور قبضه کردن بازارکشور یا حتی جهان و تعیین قیمتها به میل خود وجلوگیری از رقابت
exhaustable resources U منابع پایان پذیر منابع طبیعی که میزان عرضه انها ثابت بوده و قابل جایگزینی نمیباشدمانند نفت سنگ اهن
neoclassical theory of value U تئوری ارزش نئوکلاسیک .براساس این نظریه ارزش یک کالا براثر تداخل عرضه وتقاضا برای کالای مورد نظربدست می اید
imperfect competition U حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
proffer U تقدیم داشتن عرضه داشتن
proffering U تقدیم داشتن عرضه داشتن
proffers U تقدیم داشتن عرضه داشتن
proffered U تقدیم داشتن عرضه داشتن
say's law U از قوانین اقتصادی دوره کلاسیک مبنی بر این که تولیداضافی یک کالا ممکن نیست چه هر کس کالا را جهت معاوضه با کالای دیگر ایجادمیکند و بنابراین عرضه هرچیز تقاضای ان را به وجودمی اورد
energy transition U عبور انرژی [ عبور عرضه انرژی ازسوخت سنگواره ای به سوخت پایدار ]
warehousing system U روشی که به موجب ان کالاهای وارداتی بدون پرداخت حقوق و عوارض گمرکی به مملکت وارد و انبار میشود و این عوارض درموقع عرضه برای فروش اخذ میشود
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com