Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
wrestle
U
کشتی گرفتن
wrestled
U
کشتی گرفتن
wrestles
U
کشتی گرفتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
compass acceleration error
U
اشتباه قطب نما در اثر سرعت گرفتن کشتی یا هواپیما
To dock . To berth.
U
پهلو گرفتن (کشتی در اسکله )
Other Matches
topgallant
U
سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
scuppering
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppers
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scupper
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppered
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
ship's manifest
U
صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
respondentia
U
وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
load line
U
خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
carry ship
U
کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
hawse
U
سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
lazar housek
U
عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
dan runner
U
کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
keels
U
حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
supercargo
U
نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
gunroom
U
مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
embarkation
U
بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
keel
U
حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
waterline
U
خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب
bill of health
U
گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
usura maritima
U
دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
the vessel was put a bout
U
جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند
windjammer
U
یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی
quarterdecks
U
عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdeck
U
عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
yaw
U
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yawed
U
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
overboard
U
از کشتی بدریا روی کشتی
sailboats
U
کشتی بادبانی کشتی بادی
sailboat
U
کشتی بادبانی کشتی بادی
piracy
U
هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
cartel ship
U
کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
free on boand
U
تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
orthodromics
U
کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
orthodromy
U
کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
semi naufragium
U
نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
to take medical advice
U
دستوراز پزشک گرفتن دستورطبی گرفتن
prows
U
کشتی عرشه کشتی
prow
U
کشتی عرشه کشتی
grips
U
طرز گرفتن وسیله گرفتن
clam
U
بچنگال گرفتن محکم گرفتن
slag
U
کفه گرفتن تفاله گرفتن
calebrate
U
جشن گرفتن عید گرفتن
clams
U
بچنگال گرفتن محکم گرفتن
gripping
U
طرز گرفتن وسیله گرفتن
gripped
U
طرز گرفتن وسیله گرفتن
take in
<idiom>
U
زود گرفتن ،مطالب را گرفتن
grip
U
طرز گرفتن وسیله گرفتن
to seal up
U
درز گرفتن کاغذ گرفتن
keelage
U
حق ورود کشتی به بندر ورودیه کشتی به بندر
light ship
U
کشتی حامل فار دریایی کشتی حامل فانوس دریایی
dock receipt
U
قبض رسید ورود کشتی برای تعمیر اعلام ورود کشتی برای تعمیر
skag
U
قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
skeg
U
قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
deck
U
پل کشتی
afloat
U
در کشتی
wrestling
U
کشتی
on shipboard
U
در کشتی
vessels
U
کشتی
on board a ship
U
در کشتی
aft
U
در پس کشتی
ship
کشتی
Take a copper vessel, pour water in it and let it stay overnight
U
کشتی مس
argo
U
کشتی
foreship
U
سر کشتی
vessel
U
کشتی
hulk
U
کشتی
decks
U
پل کشتی
hulks
U
کشتی
ships
U
کشتی
bilge
U
اب ته کشتی
decked
U
پل کشتی
collier
U
کشتی
carina
U
کشتی
carinae
U
کشتی
board
U
کشتی
boarded
U
کشتی
by water
U
با کشتی
ark
U
کشتی
catch
U
کشتی کج
sail ho!
U
کشتی !کشتی !
puppis
U
کشتی دم
ship haven
U
یک کش کشتی
flat
U
پل کشتی
on the water
U
در کشتی
bottom
U
کشتی
on the sea
U
در کشتی
flattest
U
پل کشتی
bottoms
U
کشتی
cargo liner
U
کشتی باری
anchors
U
لنگر کشتی .
coal whipper
U
زغال کش کشتی
wrecked
U
کشتی شکسته
troopship
U
کشتی سرباز بر
cockswain
U
پیشکارکارکنان کشتی
wrack
U
کشتی شکستگی
commercial marine
U
کشتی تجاری
doutful category
U
کشتی مشکوک
anchoring
U
لنگر کشتی .
anchor
U
لنگر کشتی .
combatant vessel
U
کشتی جنگی
dressing ship
U
تزیین کشتی
holds
U
انبار کشتی
exs
U
تحویل از کشتی
tramp vessel
U
کشتی ازاد
tramp steamer
U
کشتی ازاد
ferry boat
U
کشتی گذاره
topsldes
U
بادخوربدنه کشتی
cargo ship
U
کشتی باری
towboat
U
کشتی یدک کش
carina
U
کشتی حمال
steamers
U
کشتی بخار
hulk
U
لاشه کشتی
carrying vessel
U
کشتی باربری
castway
U
کشتی شکسته
charters
U
اجاره کشتی
merchantman
U
کشتی بازرگانی
catch as catch can
U
کشتی ازاد
caulker
U
درزگیر کشتی
training ship
U
کشتی اموزشی
shipbuilding
U
کشتی سازی
steamer
U
کشتی بخار
dockyards
U
تعمیرگاه کشتی
dredger
U
کشتی لایروب
wrech
U
کشتی شکسته
double-deckers
U
کشتی دوعرشهای
keels
U
حمال کشتی
hulks
U
تنه کشتی
wrecks
U
کشتی شکستگی
keel
U
حمال کشتی
deck seamanship
U
ملوان پل کشتی
keel
U
تیر ته کشتی
deck plan
U
افق پل کشتی
wrech
U
کشتی شکستگی
wrestling match
U
مسابقه کشتی
tankers
U
کشتی نفت کش
tug
U
کشتی یدک کش
tugged
U
کشتی یدک کش
tugging
U
کشتی یدک کش
tugs
U
کشتی یدک کش
wresthing match
U
مسابقه کشتی
tanker
U
کشتی نفت کش
deck plan
U
صفحه پل کشتی
hulks
U
بدنه کشتی
drillship
کشتی حفاری
dashed
U
کشتی تهاجمی
commondo ship
U
کشتی نیروبر
dashes
U
کشتی تهاجمی
hulk
U
تنه کشتی
war vessel
U
کشتی جنگی
war ship
U
کشتی جنگی
hulk
U
بدنه کشتی
To launch a ship (boat).
U
کشتی به آب انداختن
dockyard
U
تعمیرگاه کشتی
propeller
U
پروانه کشتی
cook house
U
اشپزخانه کشتی
freight
U
کرایه کشتی
deck gang
U
ملوان پل کشتی
HMS
U
کشتی انگلیسی
deadman
U
مهاربند کشتی
rhumb
U
خط سیر کشتی
cutwater
U
دماغه کشتی
cuddy
U
اطاقک کشتی
hulks
U
لاشه کشتی
dash
U
کشتی تهاجمی
coxswain
U
مباشر کشتی
hold
U
انبار کشتی
on shipboard
U
سوار کشتی
prows
U
دماغه کشتی
parent ship
U
کشتی مادر
passenger liner
U
کشتی مسافری
passenger liner
U
کشتی مسافربری
crew
U
خدمه کشتی
crew
U
کارکنان کشتی
crewed
U
خدمه کشتی
crewed
U
کارکنان کشتی
crewing
U
خدمه کشتی
crewing
U
کارکنان کشتی
crews
U
خدمه کشتی
crews
U
کارکنان کشتی
pilotage
U
راهنمایی کشتی
pleasure boat
U
کشتی تفرجی
predial or prae
U
کشتی روستایی
prow
U
دماغه کشتی
pancratist
U
کشتی گیر
the ship leaks
U
کشتی اب تو میدهد
the ship is in d.
U
کشتی در خطراست
the rudder of a ship
U
سکان کشتی
the roll of a ship
U
غلت کشتی
the enemy
U
کشتی دشمن
tender ship
U
کشتی تدارکاتی
packet boat
U
کشتی نامه بر
skipper
U
ناخدای کشتی
skippered
U
ناخدای کشتی
skippering
U
ناخدای کشتی
skippers
U
ناخدای کشتی
fireman
U
اتشکار کشتی
firemen
U
اتشکار کشتی
smokestack
U
دودکش کشتی
smokestacks
U
دودکش کشتی
stranding
U
به گل نشستن کشتی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com