Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
pinnace
U
کشتی کوچک پارویی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
yawl
U
قایق چهار پارویی یا شش پارویی حمل شده در کشتی
skiff
U
کرجی پارویی کوچک
galley
U
کشتی پارویی یا بادبانی قرون وسطی
galleass
U
کشتی بادبانی و پارویی بزرگ قرون 71 و 81
dinghies
U
قایق کوچک پارویی یابادبانی
dinghy
U
قایق کوچک پارویی یابادبانی
quarterdecks
U
عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdeck
U
عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
boats
U
کشتی کوچک
boat
U
کشتی کوچک
shallop
U
کشتی کوچک دودگله
small ship
U
کشتی کوچک یا با طول کم
lighters
U
کشتی باری کوچک
lighter
U
کشتی باری کوچک
vedette
U
کشتی اکتشافی کوچک
poop deck
U
عرشه کوچک فوقانی کشتی
lugger
U
کشتی کوچک با بادبان چارگوش
cabin cruiser
U
کشتی کوچک موتوری ناو اتاقکدار
cabin cruisers
U
کشتی کوچک موتوری ناو اتاقکدار
zebec
U
یکجور کشتی سه دکله کوچک در مدیترانه
carvel
U
کشتی کوچک سریع السیر کرجی
snag boat
U
کشتی بخاری کوچک که با ان بستر رودخانه هارا ازموانع پاک می کنند
on board
<idiom>
U
وسیله نقلیه کوچک ویا هواپیما ویا کشتی سوار شدن
dingey
U
کرجی پارویی
rowboats
U
قایق پارویی
coble
U
قایق پارویی
pair oar
U
کرجی دو پارویی
rowboat
U
قایق پارویی
pulling boat
U
قایق پارویی
row boat
U
کرجی پارویی
shallop
U
کرجی پارویی
cutters
U
قایق پارویی
cutter
U
قایق پارویی
topgallant
U
سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
kayak
U
قایق پارویی اسکیموها
kayaks
U
قایق پارویی اسکیموها
frigates
U
نوعی قایق پارویی
praam
U
کرجی یا پارویی اسکاندیناوی
frigate
U
نوعی قایق پارویی
proa
U
قایق پارویی وبادبانی اندونزی
wherry
U
قایق سبک پارویی مسافری
to pull any one across a river
کسی را با کرجی پارویی ازرودخانه گذراندن
gigs
U
نوعی کرجی پارویی یابادبانی نیزه
gig
U
نوعی کرجی پارویی یابادبانی نیزه
gigs
U
نیزه ماهی گیری قایق پارویی سریع السیر
gig
U
نیزه ماهی گیری قایق پارویی سریع السیر
whaleboat
U
قایق موتوری یا پارویی درازو باریک مخصوص صید نهنگ و غیره
scuppered
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scupper
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppering
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppers
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
ship's manifest
U
صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
respondentia
U
وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
load line
U
خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
carry ship
U
کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
hawse
U
سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
waterline
U
خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب
lazar housek
U
عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
embarkation
U
بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
gunroom
U
مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
supercargo
U
نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
keel
U
حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
keels
U
حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
dan runner
U
کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
bill of health
U
گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
usura maritima
U
دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
the vessel was put a bout
U
جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند
windjammer
U
یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی
petty cash
صندوق ویژه وجوه کوچک حساب هزینه های کوچک
gemmule
U
یاخته کوچک که ازان جانورتازه پدیدمیاید غنچه کوچک
widget
U
آلت کوچک
[ابزار ]
[اسباب مکانیکی کوچک]
jigger
U
بادبان کوچک یکجور کرجی کوچک
increment
U
فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
pig board
U
تخته کوچک برای موجهای کوچک
increments
U
فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
yawed
U
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yaw
U
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
overboard
U
از کشتی بدریا روی کشتی
sailboats
U
کشتی بادبانی کشتی بادی
sailboat
U
کشتی بادبانی کشتی بادی
piracy
U
هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
cartel ship
U
کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
free on boand
U
تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
knobble
U
برامدگی کوچک گره کوچک
pannikin
U
لیوان کوچک پیمانه کوچک
semi naufragium
U
نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
orthodromy
U
کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
orthodromics
U
کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
prows
U
کشتی عرشه کشتی
prow
U
کشتی عرشه کشتی
keelage
U
حق ورود کشتی به بندر ورودیه کشتی به بندر
applet
U
1-برنامههای کاربردی کوچک 2-برنامه کوچک برای بهبود کارایی برنامه کاربردی وب که توسط Activex یا برنامه جا وا تامین میشود3-
small scale
U
طبلک کوچک مقیاس نقشه مقیاس کوچک
small-scale
U
طبلک کوچک مقیاس نقشه مقیاس کوچک
storage
U
1-حافظه داخلی کوچک با دستیابی سریع سیستم که حاوی برنامه جاری است . 2-حافظه کوچک داخلی سیستم
light ship
U
کشتی حامل فار دریایی کشتی حامل فانوس دریایی
dock receipt
U
قبض رسید ورود کشتی برای تعمیر اعلام ورود کشتی برای تعمیر
davit
U
جرثقیل کوچک جرثقیل کوچک قایق
skag
U
قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
skeg
U
قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
boarded
U
کشتی
board
U
کشتی
hulks
U
کشتی
hulk
U
کشتی
by water
U
با کشتی
sail ho!
U
کشتی !کشتی !
carina
U
کشتی
carinae
U
کشتی
catch
U
کشتی کج
ships
U
کشتی
aft
U
در پس کشتی
collier
U
کشتی
flat
U
پل کشتی
flattest
U
پل کشتی
ship haven
U
یک کش کشتی
foreship
U
سر کشتی
vessels
U
کشتی
afloat
U
در کشتی
puppis
U
کشتی دم
argo
U
کشتی
on shipboard
U
در کشتی
ark
U
کشتی
wrestling
U
کشتی
deck
U
پل کشتی
on the sea
U
در کشتی
ship
کشتی
bottoms
U
کشتی
bottom
U
کشتی
bilge
U
اب ته کشتی
decks
U
پل کشتی
on board a ship
U
در کشتی
vessel
U
کشتی
Take a copper vessel, pour water in it and let it stay overnight
U
کشتی مس
on the water
U
در کشتی
decked
U
پل کشتی
skippered
U
ناخدای کشتی
skippers
U
ناخدای کشتی
skippering
U
ناخدای کشتی
seaway
U
مسیر کشتی
skipper
U
ناخدای کشتی
screwpropeller
U
پروانه کشتی
sea anchor
U
لنگر کشتی
sea fight
U
جنگ کشتی ها
sea gauge
U
اب نشین کشتی
pleasure boat
U
کشتی تفرجی
inboard
U
داخل کشتی
pilotage
U
راهنمایی کشتی
foreship
U
دماغه کشتی
fireman
U
اتشکار کشتی
wrestlers
U
کشتی گیر
imbark
U
در کشتی گذاشتن
prow
U
دماغه کشتی
prows
U
دماغه کشتی
pancratist
U
کشتی گیر
packet boat
U
کشتی نامه بر
flying dutchman
U
شبح کشتی
crew
U
خدمه کشتی
crew
U
کارکنان کشتی
on shipboard
U
سوار کشتی
on board a ship
U
سوار کشتی
passenger liner
U
کشتی مسافربری
passenger liner
U
کشتی مسافری
wrestler
U
کشتی گیر
firemen
U
اتشکار کشتی
smokestack
U
دودکش کشتی
smokestacks
U
دودکش کشتی
land
U
به گل نشستن کشتی
ocean greyhound
U
کشتی تندرو
parent ship
U
کشتی مادر
crewed
U
خدمه کشتی
derrick
U
دکل کشتی
lee shore
U
کشتی بادپناه
mate's receipt
U
رسیدکاپیتان کشتی
matman
U
کشتی گیر
merchant ship
U
کشتی تجارتی
large ship
U
کشتی بزرگ
lading
U
بار کشتی
merchantman
U
کشتی تجارتی
kelson or keelson
U
سقف ته کشتی
keel shaped
U
شبیه ته کشتی
master
U
کاپیتان کشتی
lighter aboard ship
U
کشتی دوبه بر
lime juicer
U
کشتی انگلیسی
derricks
U
دکل کشتی
lumper
U
باربر کشتی
rhumb
U
خط سیر کشتی
marker ship
U
کشتی نماینده
masters
U
کاپیتان کشتی
lumber carrier
U
کشتی تیر بر
rhumb line
U
خط انحراف کشتی
mastered
U
کاپیتان کشتی
roadstead
U
کشتی گاه
kedge
U
تغییرجهت کشتی
privateer
U
کشتی مسلح
adversary
U
حریف کشتی
ice breaker
U
کشتی یخ شکن
hermaphrodite brig
U
کشتی دو دگله
named vessel
U
کشتی مشخص
he went aboard the ship
به کشتی درآمد
he went aboard the ship
او داخل کشتی شد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com