English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
doutful category U کشتی مشکوک
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
topgallant U سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
precarious <adj.> U مشکوک
obscures U مشکوک
esoteric U مشکوک
uncertainly U مشکوک
fishy U مشکوک
obscuring U مشکوک
obscurest U مشکوک
obscurer U مشکوک
dubitable U مشکوک
unsuspected U نا مشکوک
obscure U مشکوک
obscured U مشکوک
touch and go U مشکوک
open to question <adj.> U مشکوک
doubtful U مشکوک
questionable U مشکوک
skeptic U مشکوک
suspicious U مشکوک
uncertain U مشکوک
in dispute U مشکوک
impeachable U مشکوک
dubious U مورد شک مشکوک
ambiguities U سخن مشکوک
ambiguity U سخن مشکوک
toss-up U مسئله مشکوک
obscuring U مشکوک ساختن
suspected U مشکوک مظنون
left-handed U دورو مشکوک
obscurer U مشکوک ساختن
obscures U مشکوک ساختن
obscurest U مشکوک ساختن
problematically U بطور مشکوک
questionable results U نتایج مشکوک
toss up U مسئله مشکوک
to admit of d U مشکوک بودن
suspecta U مشکوک شدن
vacillatory U مردد مشکوک
dubitable U مورد شک مشکوک
obscured U مشکوک ساختن
dubiously U بطور مشکوک
obscure U مشکوک ساختن
scuppered U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppers U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scupper U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppering U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
respondentia U وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
ship's manifest U صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
load line U خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
hawse U سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
carry ship U کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
embarkation U بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
lazar housek U عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
keel U حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
supercargo U نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
keels U حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
waterline U خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب
dan runner U کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
gunroom U مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
it is of doubtful proveance U مبدا ان مشکوک است
suspect battery U اتشبار مشکوک دشمن
questionable U سوال برانگیز مشکوک
shady U سایه افکن مشکوک
bad dept U طلب مشکوک الوصول
to become suspected U مشکوک [مظنون] شدن
doubtful account U طلب مشکوک الوصول
bill of health U گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
usura maritima U دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
the vessel was put a bout U جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند
inquests U بازجویی و تحقیق در موردمرگهای مشکوک
inquest U بازجویی و تحقیق در موردمرگهای مشکوک
apocryphal U دارای اعتبار مشکوک ساختگی
brassage U هزینه مشکوک نمودن شمش
doubtful U ترکش مشکوک مورد تردید
windjammer U یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی
The suspected offender [perpetrator] is a previously respectable father. U پدری تا به حال محترم مشکوک به جرم است .
pseudepigrapha U نوشته هاوکتابهای مشکوک الاعتباری که تالیف انهارابنویسندگان نسبت میدهد
precarious U عاریهای بسته بمیل دیگری مشروط بشرایط معینی مشکوک
quarterdecks U عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdeck U عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
yawed U انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yaw U انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
overboard U از کشتی بدریا روی کشتی
sailboats U کشتی بادبانی کشتی بادی
sailboat U کشتی بادبانی کشتی بادی
piracy U هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
cartel ship U کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
purple U در رهگیری هوایی یعنی یکان یا هواپیمای تعیین شده مشکوک به حمل جنگ افزاراتمی است
free on boand U تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
orthodromics U کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
semi naufragium U نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
orthodromy U کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
prows U کشتی عرشه کشتی
prow U کشتی عرشه کشتی
keelage U حق ورود کشتی به بندر ورودیه کشتی به بندر
light ship U کشتی حامل فار دریایی کشتی حامل فانوس دریایی
dock receipt U قبض رسید ورود کشتی برای تعمیر اعلام ورود کشتی برای تعمیر
skeg U قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
skag U قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
wrestling U کشتی
on shipboard U در کشتی
ships U کشتی
bilge U اب ته کشتی
on board a ship U در کشتی
Take a copper vessel, pour water in it and let it stay overnight U کشتی مس
decks U پل کشتی
afloat U در کشتی
decked U پل کشتی
sail ho! U کشتی !کشتی !
deck U پل کشتی
ship کشتی
vessels U کشتی
flattest U پل کشتی
flat U پل کشتی
carina U کشتی
carinae U کشتی
by water U با کشتی
foreship U سر کشتی
on the sea U در کشتی
on the water U در کشتی
vessel U کشتی
puppis U کشتی دم
catch U کشتی کج
hulk U کشتی
bottom U کشتی
bottoms U کشتی
ship haven U یک کش کشتی
ark U کشتی
collier U کشتی
hulks U کشتی
aft U در پس کشتی
boarded U کشتی
board U کشتی
argo U کشتی
bulkheads U تیغه در کشتی
bulkhead U تیغه در کشتی
bo's'n U افسر کشتی
tonnage U فرفیت کشتی
privateer U کشتی مسلح
catch as catch can U کشتی ازاد
caulker U درزگیر کشتی
shipwright U کشتی ساز
cockswain U پیشکارکارکنان کشتی
commondo ship U کشتی نیروبر
shipboard U پهلوی کشتی
shipboard U کنار کشتی
wrecked U کشتی شکسته
shipper U مسافر کشتی
shipper U محموله کشتی
predial or prae U کشتی روستایی
pleasure boat U کشتی تفرجی
propeller U پروانه کشتی
shipside U کنار کشتی
singlisticker U کشتی یک دگله
combatant vessel U کشتی جنگی
castway U کشتی شکسته
dockyard U تعمیرگاه کشتی
tricks U فن و بندهای کشتی
bos'n U افسر کشتی
bosun U افسر کشتی
bosuns U افسر کشتی
shipboard U صحنه کشتی
shipload U بار کشتی
shipmaster U رئیس کشتی
fob U تحویل کشتی
shipowner U صاحب کشتی
shipowner U مالک کشتی
sister ship U کشتی همسان
berths U خوابگاه کشتی
cuddy U اطاقک کشتی
cutwater U دماغه کشتی
berthing U خوابگاه کشتی
seaway U مسیر کشتی
berthed U خوابگاه کشتی
deadman U مهاربند کشتی
berth U خوابگاه کشتی
sailer U کشتی بادبانی
sea gauge U اب نشین کشتی
sailing vessel U کشتی بادبانی
sea fight U جنگ کشتی ها
double-decker U کشتی دوعرشهای
double-deckers U کشتی دوعرشهای
sea anchor U لنگر کشتی
cook house U اشپزخانه کشتی
strand U به گل نشستن کشتی
strands U به گل نشستن کشتی
screwpropeller U پروانه کشتی
docks U تعمیرگاه کشتی
docked U تعمیرگاه کشتی
dock U تعمیرگاه کشتی
ship propeller U پروانه کشتی
shipbuilding U کشتی سازی
ship safety U سلامت کشتی
coal whipper U زغال کش کشتی
rhumb U خط سیر کشتی
deck seamanship U ملوان پل کشتی
rhumb line U خط انحراف کشتی
ship's master U افسرارشد کشتی
deck plan U افق پل کشتی
ship papers U اسناد کشتی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com