Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (23 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
revenue cutter
U
کشتی مسلح دولتی که برای جلوگیری ازقاچاق واجرای قوانین مالیاتی بکار رود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
compressor bleed air
U
هوایی که از قسمت کمپرسورموتور توربینی برای جلوگیری از واماندگی و یابرای بکار اندازی بعضی متعلقات گرفته میشود
carbon seal
U
وسیلهای مقاوم در برابرگرما که در موتورهای توربینی برای جلوگیری ازخروج یا نشت روغن ازمحفظه یاتاقان بکار میرود
langridge
U
اهن پارهای که برای خراب کردن بادبان و اسباب کشتی بکار میرود
langrage
U
اهن پارهای که برای خراب کردن بادبان و اسباب کشتی بکار میرود
langrel
U
اهن پارهای که برای خراب کردن بادبان و اسباب کشتی بکار میرود
anti blush tinner
U
ماده رقیق کننده ایکه به کندی خشک میشود و در شرایط رطوبت زیاد برای جلوگیری از التهاب لعاب روی سطح بکار میرود
The US government agencies dropped the ball in preventing the attack.
U
سازمان های دولتی ایالات متحده در جلوگیری از حمله ناکام شدند .
privateer
U
کشتی مسلح
revenue tax
U
مالیاتی که برای افزایش درامد کشور است نه برای تاثیردربازرگانی
roll forward
U
, با خواندن ورودی تراکنش واجرای مجدد تمام دستورات برای بازگشت به پایگاه داده وبه وضعیت پیش از آسیب
trade restrictions
U
جلوگیری از ورود کالاهای خارجی به کشور است از طریق وضع قوانین گمرکی و سودبازرگانی
public ship
U
کشتی حمل و نقل و مسافربر دولتی
federal privacy act
U
قانون فدرال که از اشکار شدن پرونده پرسنلی افراد توسط عوامل دولتی یا طرفهای قرارداد ان جلوگیری میکند
pork barrel
U
برنامه دولتی دارای منافع مادی برای اشخاص تصویب کننده ان یا برای دولت
rule
U
نرم افزاری که قوانین و دانش خبره را در یک موضوع مشخص برای داده کاربر برای حل مشکل اعمال میکند
tax deduction
U
تخفیف مالیاتی مخارجی که معافیت مالیاتی دارند
straight line coding
U
برنامه نوشته شده برای جلوگیری از استفاده حلقه و انشعاب برای اجرای سریع تر
levee en masse
U
عبارت است از مسلح شدن افراد یک مملکت جهت مبارزه با دشمن پیش از رسیدن قوای خصم به خاک خودی این افراد که اشکارا سلاح حمل می کنندملزم به رعایت قوانین جنگ هستند
lazar housek
U
عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
ballast
U
هرچیز سنگینی چون شن و ماسه که در ته کشتی میریزند تا از واژگون شدنش جلوگیری کند
vetoing
U
حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
vetoes
U
حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
veto
U
حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
vetoed
U
حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
statute of fraud
U
قوانین ضد کلاهبرداری قوانینی که در سال 7761میلادی در زمان چارلزیازدهم در انگلستان به تصویب رسید و هدف اصلی ان جلوگیری از گواهی دروغ و پیمان شکنی و استفاده نامشروع از عدم حضور ذهن گواهان در محکمه بود
capital ship
U
کشتی جنگی یی که فرفیت ان بیش از ده هزار تن و مسلح به توپهایی با کالیبر بیش از8 اینچ باشد
formula
U
مجموعهای از قوانین ریاضی برای حل یک مشکل
formulae
U
مجموعهای از قوانین ریاضی برای حل یک مشکل
formulas
U
مجموعهای از قوانین ریاضی برای حل یک مشکل
make a diplomatic representation
U
به دولتی تذکر دادن یا توجه دولتی را به موضوعی جلب کردن
dock receipt
U
قبض رسید ورود کشتی برای تعمیر اعلام ورود کشتی برای تعمیر
notification
U
عملی است که دولتی برای اگاه ساختن دولت دیگر برای اطلاع از مسئله مهمی انجام میدهد و هدف از این عمل ان است که طرف از مسیله مذکور قانونا"مطلع تلقی شود
innocent passage
U
مثل حالتی که دولتی قوای خود را جهت سوار کردن به کشتی از خاک کشور دیگری با رضایت ان کشور بدون حالت تهاجمی عبور دهد
Roman law
U
مجموعهی قوانین رومی که پایهی قوانین امروزی در بسیاری از کشورها به ویژه در اروپا است
liberty civil
U
ازادیی که محدود باشد بوضع قوانین برای اسایش مردم
precedence
U
قوانین محاسباتی برای بیان نحوه محاسبه عملیات ریاضی
the funds
U
قرضه دولتی سهام وام دولتی
future promissory
U
زمان اینده التزامی که برای اول شخص will و برای شخص دوم shall بکار می برند
piracy
U
هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
obstructionist
U
کسیکه برای جلوگیری
in order to prevent
U
برای جلوگیری کردن
conflict of lows
U
در حقوق بین الملل خصوصی مطرح میشود و منظور مغایرت قوانین داخلی با قوانین خارجی است
articles of war
U
قوانین جنگی قوانین داد رسی نظامی
copy protect
U
یچ برای جلوگیری از کپی گرفتن از یک دیسک
dykes
U
دیواری که برای جلوگیری از اب دریا می سازند
dyke
U
دیواری که برای جلوگیری از اب دریا می سازند
to avoid distortion of the results
[produced]
by ...
U
برای جلوگیری از اعوجاج نتایج توسط ...
dikes
U
دیواری که برای جلوگیری از اب دریا می سازند
kyanize
U
باداراشکنه اندودن برای جلوگیری ازپوسیدگی
protocol
U
سیگنال ها و کدها و قوانین از پیش توافق شده , برای تبادل داده بین سیستم ها
protocols
U
سیگنال ها و کدها و قوانین از پیش توافق شده , برای تبادل داده بین سیستم ها
crown debt
U
طلب دولتی بستانکاری دولتی
fair trade laws
U
قوانین تجارت منصفانه قرارداد بین تولیدکننده وفروشنده برای تثبیت یا تعیین حداقل قیمت
syntax
U
مرحلهای در کامپایل که در آن عبارتها بررسی می شوند برای اینکه آیا از قوانین پیروی می کنند یا خیر
bailout
U
کمک مالی
[برای جلوگیری از ورشکستگی]
[اقتصاد]
sunscreen
U
کرم پوست برای جلوگیری از آفتاب زدگی
sunscreens
U
کرم پوست برای جلوگیری از آفتاب زدگی
buffer
U
امپلی فایری برای جلوگیری ازتداخل مدارات
boundaries
U
جلوگیری از هر برنامه برای نوشتن بر یک فضای مشخص از حافظه
fly net
U
پشه پران تورسیمی برای جلوگیری ازامدن مگس
maintenance
U
مراقب مرتب از سیستم برای جلوگیری از رویداد خرابی
boundary
U
جلوگیری از هر برنامه برای نوشتن بر یک فضای مشخص از حافظه
gaiting strap
U
تسمه مخصوص ارابه برای جلوگیری از انحراف اسب
infibulation
U
چفت کردن الت تناسلی برای جلوگیری از جماع
bulk head
U
دیواریکه برای جلوگیری ازفشار اب یا خاک ساخته میشود
stepper
U
چیزی که برای پله بکار می رود
knowledge
U
وسایل و قوانین خبره را درباره یک موضوع مشخص اعمال میکند روی داده کاربر برای کمک به حل مشکل
flopping
U
شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
flopped
U
شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
flop
U
شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
spill wind
U
سست کردن بادبان برای جلوگیری از تمایل قایق به یک سمت
flops
U
شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
white line
U
خط سفیدی که برای تمایز وتشخیص بکار رود
fucus
U
رنگی که برای زیبایی پوست بکار میرود
wisha
U
برای بیان تعجب فراوان بکار میرود
pulsatilla
U
شیره شقایق که برای دارو بکار می رود
it is of no use to us
U
بکار ما یا بدرد ما نمیخورد سودی برای ما ندارد
object computer
U
OB بکار می رودکامپیوتری که برای اجرای یک برنامه ECT
blacktop
U
موادی که برای اسفالت خیابان بکار میرود
polyonging
U
بکار بردن چند نام برای یک چیز
boring tubes
U
لوله هایی که برای حفاری بکار میرود
applied
U
برای هدف معین بکار رفته کاربسته
software mointor
U
برنامهای که برای اهداف سنجش بکار می رود
polyonymy
U
بکار بردن چند نام برای یک چیز
bathometer
U
دستگاهی که برای تعیین عمق اب بکار میرود
to take action to prevent
[stop]
such practices
U
اقدام کردن برای اینکه از چنین شیوه هایی جلوگیری شود
retraction lock
U
وسیله مکانیکی برای جلوگیری از جمع شدن غیرعمدی ارابه فرود
windbreak
U
درختستان یابوته هایی که برای جلوگیری از وزش باد کاشته میشوند
windbreaks
U
درختستان یابوته هایی که برای جلوگیری از وزش باد کاشته میشوند
inoculum
U
مادهای که برای مایه کوبی وتلقیح بکار میرود
balbriggan
U
یکنوع پارچهء نخی که برای زیرپوش بکار میرود
flag stones
U
تخته سنگهایی که برای سنگ فرش بکار میرود
excipient
U
مادهای که برای جذب یاترقیق داروئی بکار برند
cullet
U
خرده شیشهای که برای خمیرشیشه گری بکار می رود
muller
U
سنگی که برای ساییدن دارو یا رنگ بکار میبرند
hypodermic syringe
U
کوچکی که برای تزریقات تحت جلدی بکار میرود
listerine
U
یکجور محلول که برای پلشت بری بکار میبرند
gasogene
U
مادهای که برای ساختن اب گاز دار بکار میرود
boasted
U
: خرده الماسی که برای شیشه بری بکار رود
boast
U
: خرده الماسی که برای شیشه بری بکار رود
aquaplane
U
قطعهء چوبی که برای اسکی ابی بکار میرود
boasts
U
: خرده الماسی که برای شیشه بری بکار رود
twelve tables
U
الواحی که در سال 054 قبل از میلاد دررم منتشر شد و حاوی موادی از قوانین رمی در مورد اهم مسائل مبتلی به روزمره زندگی مردم رم بود و بعدهااساس قوانین رم قرار گرفت
to rough a horse's shoes
U
میخ مخصوص بنعل اسب زدن برای اینکه از سرخوردن ان جلوگیری شود
fail safe system
U
سیستمی که برای جلوگیری ازخرابی طراحی شده است سیستم با خرابی ملایم
radiation shield
U
وسیلهای برای جلوگیری ازتابشهای ناخواسته که دراندازه گیری کمیت موردنظرتاثیر میگدارند
sealsking
U
نوار پوست سگ ماهی زیرچوب اسکی تورینگ برای جلوگیری از سر خوردن بعقب
encoding
U
روش کد گذاری داده در دیسک مغناطیسی برای جلوگیری از مجموعهای از بیتهای مشابه
restatement of the law
U
مجموعه قواعد حقوقی مجموعه اخرین تفسیرهای ارائه شده برای قوانین
laniard
U
طناب کوتاهی که برای نگاه داشتن چیزی بکار میرود
bow compass
U
نوعی پرگار که برای رسم دایرههای کوچک بکار میرود
court plume
U
پرهای شتر مرغ که برای ارایش درموی سر بکار برند
wet blanket
U
پتوی خیسی که برای خاموش کردن اتش بکار رود
buff stick
U
بدان پیچیده است و برای پرداخت کردن بکار میبرند
check sum
U
جمع ارقام یا بیت ها که برای اهداف ازمایشی بکار می رود
gibberish
U
اصطلاحی که برای بیان لازم نبودن داده بکار می رود
wet blankets
U
پتوی خیسی که برای خاموش کردن اتش بکار رود
windlass
U
ماشین هایی که برای کشیدن یا بالا اوردن اب بکار میرود
roller bandage
U
نوار دراز پیچیده که برای زخم بندی بکار میرود
wetting
U
مایعی که برای تر ساختن یاخمیر کردن چیزی بکار رود
poetaster is pejorative word
U
شاعرک واژه ایست که برای تحقیر شاعر بکار میرود
nixie tube
U
یک لامپ خلاء که برای نمایش اعداد ناخوانا بکار می رود
stop bath
U
ابگونه اسیدی که برای تثبیت عکس وفیلم بکار میرود
serinette
U
ارغنوان کوچک دستی که برای سروداموزی به پرندگان بکار میرود
windlasses
U
ماشین هایی که برای کشیدن یا بالا اوردن اب بکار میرود
normal
U
روش ساخت اطلاعات در پایگاه داده برای جلوگیری از افزونگی و بهبود کارایی ذخیره
winch
U
پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
nundinal letter
U
حرفی برای نامیدن هریک ازهشت روز بازار بکار میرفت
caliper
U
نوعی پرگار که برای اندازه گیری ضخامت یا قطراجسام بکار میرود
winched
U
پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
z 0
U
یک تراشه پردازنده 8 بیتی که به عنوان مبنایی برای ریزکامپیوترها بکار می رود
slander
U
درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
power house building
U
ساختمانهائی که برای نصب ونگهداری تجهیزات نیروی برق بکار می روند
winches
U
پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
winching
U
پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
hundreds and thousands
U
یکجور شیرینی که مانند است به ساچمه و برای ارایش بکار میرود
slandered
U
درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
chucks
U
جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
decking
U
تخته هائیکه برای قالب بندی دالهای بتنی بکار میروند
slanders
U
درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
slandering
U
درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
chucked
U
جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
additions
U
رکوردی که برای بهنگام سازی رکورد اصلی فایل بکار می رود
chuck
U
جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
addition
U
رکوردی که برای بهنگام سازی رکورد اصلی فایل بکار می رود
calliper
U
نوعی پرگار که برای اندازه گیری ضخامت یا قطراجسام بکار میرود
dry pack
U
مخلوطی از سیمان و ماسه که برای مرمت ترکهای بتن بکار میرود
bock
U
یکنوع چرم پوست گوسفند که برای صحافی بکار میرود تیماج
splint
U
نوار یا تراشه ایکه برای بستن استخوان شکسته بکار میرود
dipsticks
U
میله یا چوبی که برای اندازه گیری عمق چیزی بکار می رود
gluteus
U
یکی از سه عضله سرینی که برای حرکت دادن ران بکار میرود
dipstick
U
میله یا چوبی که برای اندازه گیری عمق چیزی بکار می رود
conventions
U
استاندارها یا قوانین آشنا که برای ایجاد سازگاری نرم افزار یا سخت افزار باید دنبال شوند
convention
U
استاندارها یا قوانین آشنا که برای ایجاد سازگاری نرم افزار یا سخت افزار باید دنبال شوند
derivation graph
U
ساختار پایگاه داده سراسری که حاوی اطلاعات قوانین و مسیر هایی برای یافتن داده است
bacteriolysis
U
مواد شیمایی جهت جلوگیری از رشد باکتری خصوصا برای انبار کردن فرش بیش از سه ما ه
anti spin
U
سیستمی برای جلوگیری ازچرخش چرخهای هواپیماهنگامیکه ارابه فرود خارج از هواپیما قرار دارد
control lock
U
وسیلهای برای قفل کردن سطوح فرامین و جلوگیری ازحرکت انها وقتیکه هواپیمامتوقف است
wire locking
U
بستن تعدادی مهره یا پیچ به یکدیگر توسط سیم ایمنی برای جلوگیری از شل شدن انها
vibrator
U
منبع مکانیکی تولید نوسانات سینوسی که اغلب برای تست بکار میرود
vibrators
U
منبع مکانیکی تولید نوسانات سینوسی که اغلب برای تست بکار میرود
jeweller's putty
U
گرد قلع و سرب که برای پاک کردن شیشه و فلز بکار می برند
monochord
U
الت یک سیمه که برای نمایش نسبت میان صداهای موسیقی بکار میرود
malines
U
تور فریف ابریشمی و اهاردارکه برای لباس وکلاه زنانه بکار میبرند
leno
U
یکجور تور یا گارس که برای پوشش و ارایش کلاه و پرده بکار میرود
vegetable oil
U
روغنهای نباتی که تا قبل ازسال 5391 برای روغنکاری بکار میرفته اند
law calf
U
پوست گوساله رنگ نشده که برای جلد کتابهای قانون بکار می برند
land plaster
U
صخره گچی فریفی که بعنوان کود برای اصلاح خاک بکار میرود
junk
U
ریسمان پاره که برای بافتن بور یا درست کردن پوشال بکار می رود
coffins
U
جعبه ایست که برای عملیات تنبوشه گذاری در ماسه سیال بکار میرود
bolsters
U
کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
putty powder
U
گرد قلع و سرب که برای پاک کردن شیشه و فلز بکار می برند
bolstered
U
کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
bolster
U
کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
prunella
U
پارچه پشمی که برای رویه کفش بکار میرودوپیشتربرای ردای وکیلان است
coffin
U
جعبه ایست که برای عملیات تنبوشه گذاری در ماسه سیال بکار میرود
framebuffer
U
یک قطعه مخصوص و مشخص از حافظه دیجیتالی که برای ذخیره یک تصویر کامپیوتری بکار می رود
Use this command to send the output to a file instead of to the screen.
U
برای فرستادن بازده به یک فایل بجای به صفحه نمایش این دستور را بکار ببرید.
character
U
یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
gabion
U
سبد استوانه شکل بدون ته که از خاک پر کرده و برای جان پناه بکار میبرند
cyaniding
U
عملیات حرارتی که برای سخت کردن پوسته الیاژهای اهن دار بکار می رود
strobe
U
سیگنالی که برای اغاز انتقال داده میان یک دستگاه جانبی وکامپیوتر بکار می رود
characters
U
یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
yoke
U
قسمتی از سیستم انحراف پرتوالکترونی که برای ادرس دهی یک نمایش تصویری بکار می رود
linstock
U
چوب نوک تیزی که برای اتش زدن فتیله توپهای قدیمی بکار میرفته
armed services
U
قسمتهای نیروهای مسلح یکانهای مسلح یکانهای نیروهای مسلح
diptych
U
دولوحی که باهم بوسیله لولایی متصل شده و برای نوشتن بکار می رفته و تاه میشده
hyphen
U
برای نشان دادن وقفه یاتردید یا لکنت زبان دررمان ها بکار میرود مثل ah-ah و غیره
hyphens
U
برای نشان دادن وقفه یاتردید یا لکنت زبان دررمان ها بکار میرود مثل ah-ah و غیره
gpss
U
زبان برنامه نویسی مسئله گرا برای توسعه سیستمهای شبیه سازی بکار می رود
opalite
U
ترکیبی که دارای رنگهای مختلف بوده و برای براق کردن نمای اجری بکار میرود
collator
U
ماشینی که برای تلفیق و ادغام مجموعه کارتها یا سایر اسناد در یک رشته متوالی بکار می رود
algol
U
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که برای کدگذاری مسائل ریاضی وعددی بکار می رود
head load control
U
روش الکتریکی که برای سوارکردن نوک ها روی وسیله پیش از خواندن یا نوشتن بکار می رود
antihistamine
U
موادی که برای درمان حساسیت بکار رفته و باعث خنثی کردن اثر هیستامین دربافت ها می شوند
reflexes
U
یک برنامه تحلیلی پایگاه داده که برای ایجاد و کنترل اطلاعات به شکل یک لیست بکار برده میشود
reflex
U
یک برنامه تحلیلی پایگاه داده که برای ایجاد و کنترل اطلاعات به شکل یک لیست بکار برده میشود
scripsit
U
بسته نرم افزاری که برای پردازش کلمه روی سیستمهای ریزکامپیوتر 08shackTRS- radio بکار می رود
boat train
U
[خط ]
قطار با ارتباط به کشتی
[برای سفر]
semaphore
U
مشخصات دو کار و تصدیق مناسب برای جلوگیری از قفل کردن یا سایر مشکلات وقتی که هر دو نیاز به وسیله جانبی یا تابعی دارند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com