English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
lightship U کشتی فانوس دار
lightships U کشتی فانوس دار
floating light U کشتی فانوس دار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
light ship U کشتی حامل فار دریایی کشتی حامل فانوس دریایی
Other Matches
topgallant U سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
lanthorn U فانوس
safety lamp U فانوس
lantern U فانوس
burner U فانوس
burners U فانوس
lanterns U فانوس
lamps U فانوس درخشیدن
pharos U فانوس دریایی
combination lantern U فانوس مرکب
lanternfolding U فانوس فنری
fire balloon U فانوس هوایی
lantmagic U فانوس شعبده
fanal U فانوس دریایی
magic lantern U فانوس شعبده
magic lanterns U فانوس شعبده
lighthouses U فانوس دریایی
lighthouse U فانوس دریایی
louvers U فانوس دودکش بخاری
louver U فانوس دودکش بخاری
louvre U فانوس دودکش بخاری
lanternist U فانوس شعبده باز
will o the wisp U روشنایی مردابی فانوس شیطان
shades U حباب چراغ یا فانوس اباژور
shade U حباب چراغ یا فانوس اباژور
shadings U حباب چراغ یا فانوس اباژور
lighthouse U چراغ خانه برج فانوس دریایی
lighthouses U چراغ خانه برج فانوس دریایی
davy U فانوس بدون خطر مخصوص معادن
scuppers U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppering U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppered U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scupper U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
load line U خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
ship's manifest U صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
respondentia U وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
hawse U سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
carry ship U کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
gunroom U مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
keel U حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
keels U حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
embarkation U بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
lazar housek U عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
supercargo U نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
waterline U خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب
dan runner U کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
megascope U یکجور فانوس شعبده که تصویرهای بزرگ روی پرده می اندازد
lanternpinion U چرخ کوچکی که میلههای عمودی داردو مانند است به فانوس
death-lantern U [ستون های احاطه شده با فانوس در حیاط یا قبرستان کلیسا]
bill of health U گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
usura maritima U دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
the vessel was put a bout U جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند
windjammer U یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی
quarterdecks U عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdeck U عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
yaw U انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yawed U انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
overboard U از کشتی بدریا روی کشتی
sailboats U کشتی بادبانی کشتی بادی
sailboat U کشتی بادبانی کشتی بادی
piracy U هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
cartel ship U کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
free on boand U تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
orthodromy U کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
semi naufragium U نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
orthodromics U کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
prows U کشتی عرشه کشتی
prow U کشتی عرشه کشتی
keelage U حق ورود کشتی به بندر ورودیه کشتی به بندر
dock receipt U قبض رسید ورود کشتی برای تعمیر اعلام ورود کشتی برای تعمیر
skag U قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
skeg U قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
vessel U کشتی
ships U کشتی
flattest U پل کشتی
aft U در پس کشتی
flat U پل کشتی
on board a ship U در کشتی
wrestling U کشتی
on shipboard U در کشتی
vessels U کشتی
ship کشتی
on the sea U در کشتی
on the water U در کشتی
catch U کشتی کج
by water U با کشتی
Take a copper vessel, pour water in it and let it stay overnight U کشتی مس
carina U کشتی
sail ho! U کشتی !کشتی !
board U کشتی
argo U کشتی
hulks U کشتی
afloat U در کشتی
decks U پل کشتی
decked U پل کشتی
foreship U سر کشتی
deck U پل کشتی
ark U کشتی
hulk U کشتی
bilge U اب ته کشتی
ship haven U یک کش کشتی
carinae U کشتی
puppis U کشتی دم
boarded U کشتی
bottoms U کشتی
bottom U کشتی
collier U کشتی
on shipboard U سوار کشتی
shipowner U مالک کشتی
ship papers U اسناد کشتی
shipper U مسافر کشتی
tricks U فن و بندهای کشتی
on board a ship U سوار کشتی
ship handling U مانور با کشتی
packet boat U کشتی نامه بر
fob U تحویل کشتی
shipowner U صاحب کشتی
shipmaster U رئیس کشتی
bosuns U افسر کشتی
ship's master U افسرارشد کشتی
shipboard U پهلوی کشتی
bosun U افسر کشتی
shipboard U کنار کشتی
shipboard U صحنه کشتی
bo's'n U افسر کشتی
bulkheads U تیغه در کشتی
bulkhead U تیغه در کشتی
tonnage U فرفیت کشتی
shipload U بار کشتی
bos'n U افسر کشتی
ship safety U سلامت کشتی
ship building U کشتی سازی
dockyard U تعمیرگاه کشتی
dockyards U تعمیرگاه کشتی
rhumb U خط سیر کشتی
cargo U محموله کشتی
cargoes U محموله کشتی
dock U تعمیرگاه کشتی
docked U تعمیرگاه کشتی
docks U تعمیرگاه کشتی
berth U خوابگاه کشتی
berthed U خوابگاه کشتی
berthing U خوابگاه کشتی
berths U خوابگاه کشتی
predial or prae U کشتی روستایی
privateer U کشتی مسلح
double-decker U کشتی دوعرشهای
double-deckers U کشتی دوعرشهای
pleasure boat U کشتی تفرجی
strand U به گل نشستن کشتی
rhumb line U خط انحراف کشتی
roadstead U کشتی گاه
the enemy U کشتی دشمن
pancratist U کشتی گیر
parent ship U کشتی مادر
seaway U مسیر کشتی
ship propeller U پروانه کشتی
passenger liner U کشتی مسافری
wrecked U کشتی شکسته
sea gauge U اب نشین کشتی
sea fight U جنگ کشتی ها
sea anchor U لنگر کشتی
passenger liner U کشتی مسافربری
screwpropeller U پروانه کشتی
sailing vessel U کشتی بادبانی
pilotage U راهنمایی کشتی
shipbuilding U کشتی سازی
sailer U کشتی بادبانی
strands U به گل نشستن کشتی
inboard U داخل کشتی
amid ships U درمیان کشتی
amidships U درمیان کشتی
aport U بطرف چپ کشتی
argosy U کشتی بزرگ
argosy U کشتی تجاری
at the fore U در جلوی کشتی
auxiliary ship U کشتی تدارکاتی
foreship U دماغه کشتی
flying dutchman U شبح کشتی
flag ship U کشتی پیشرو
fire ship U کشتی اتش زن
ferry boat U کشتی گذاره
bige water U گنداب کشتی
alee U پناهگاه کشتی
air ship U کشتی هوایی
in the hold U در انبار کشتی
imbark U در کشتی گذاشتن
icebreaker U کشتی یخ شکن
ice breaker U کشتی یخ شکن
hermaphrodite brig U کشتی دو دگله
he went aboard the ship به کشتی درآمد
he went aboard the ship او داخل کشتی شد
aeroboat U کشتی طیار
aerographer U هواشناسی کشتی
affreightment U اجاره کشتی
afterdeck U عقب کشتی
greco roman U کشتی فرنگی
bilge water U گنداب کشتی
bill of lading U ستمی کشتی
cuddy U اطاقک کشتی
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com