Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
galleon
U
کشتی بادبانی بازرگانی یاجنگی اسپانیولی قرن پانزدهم
galleons
U
کشتی بادبانی بازرگانی یاجنگی اسپانیولی قرن پانزدهم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
windjammer
U
یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی
sailboat
U
کشتی بادبانی کشتی بادی
sailboats
U
کشتی بادبانی کشتی بادی
sailer
U
کشتی بادبانی
sailing vessel
U
کشتی بادبانی
galley
U
کشتی پارویی یا بادبانی قرون وسطی
galleass
U
کشتی بادبانی و پارویی بزرگ قرون 71 و 81
merchantman
U
کشتی بازرگانی
master mariner
U
ناخدای کشتی بازرگانی
indiaman
U
کشتی ای که در بازرگانی باهندبکار میرود
dromond
U
کشتی جنگی یا بازرگانی قرون وسطی
longboat
U
بزرگترین قایق داخل کشتی بازرگانی
polacca
U
کشتی دکلی بازرگانی دردریاهای مدیترانه
polacre
U
کشتی دکلی بازرگانی دردریای مدیترانه
supercargo
U
مباشر کارهای بازرگانی وفروش کالا در کشتی
convoys
U
کشتی بازرگانی که دارای وسایل جنگی برای دفاع باشد
convoy
U
کشتی بازرگانی که دارای وسایل جنگی برای دفاع باشد
letter of marque
U
پروانه دستگیر کردن کشتی بازرگانی دشمن و غارت کردن اتباع ایشان
the fifteenth parliament
U
مجلس پانزدهم
the fifteenth parliament
U
دوره تقنینیه پانزدهم
ides
U
روز پانزدهم مارس و مه وژوئیه و اکتبر وسیزدهم ماههای رومی
Lous quinze
U
[سبک فرانسوی تلفیق معماری روکوکو و نئوکلاسیک در زمان لوئی پانزدهم]
hispanic
U
اسپانیولی
spaniard
U
اسپانیولی
Spanish
U
اسپانیولی
topgallant
U
سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
sailboats
U
قایق بادبانی
sailmaker'whipping
U
بست بادبانی
sailboat
U
قایق بادبانی
sailer
U
شناوه بادبانی
center board
U
ته قایق بادبانی
sailcloth
U
پارچه بادبانی
sailing boats
U
قایق بادبانی
sailing boat
U
قایق بادبانی
matadors
U
گاوباز اسپانیولی
pistole
U
لیره اسپانیولی
matador
U
گاوباز اسپانیولی
sailors
U
ملوان قایق بادبانی
topsoil schooner
U
ناو بادبانی دو دکله
sailor
U
ملوان قایق بادبانی
quint
U
قایق پنج بادبانی
schooner
U
نوعی قایق بادبانی
running free
U
بادبانی با باد پاشنه
sail cloth
U
پارچه بادبانی یا شراعی
day sailer
U
قایق بادبانی تفریحی
sailer
U
ملوان قایق بادبانی
schooners
U
نوعی قایق بادبانی
mast
U
دکل قایق بادبانی
masts
U
دکل قایق بادبانی
tango
U
رقص چهارضربی اسپانیولی
tangoed
U
رقص چهارضربی اسپانیولی
saraband
U
رقص سنگین اسپانیولی
piastre or ter
U
سکه سیمین اسپانیولی
tangoing
U
رقص چهارضربی اسپانیولی
tangos
U
رقص چهارضربی اسپانیولی
pelota
U
بازی تنیس اسپانیولی
fandangos
U
یکجور رقص اسپانیولی
fandango
U
یکجور رقص اسپانیولی
flota
U
دسته کشتیهای اسپانیولی
jennet
U
اسب اسپانیولی کوچک
malaguena
U
نوعی رقص اسپانیولی
sloop
U
نوعی قایق بادبانی یک دکله
sailing
U
پارچه بادبانی سفر دریایی
cha cha
U
نوعی رقص تند اسپانیولی
sherry
U
شراب شیرین یا تلخ اسپانیولی
They were talking in Spanish .
U
بزبان اسپانیولی صحبت می کردند
sombreros
U
کلاه لبه پهن اسپانیولی
sombrero
U
کلاه لبه پهن اسپانیولی
sherries
U
شراب شیرین یا تلخ اسپانیولی
morisco
U
عرب اسپانیولی ارایش عربی
sherris
U
شراب شیرین یا تلخ اسپانیولی
felucca
U
نوعی قایق دو یاسه بادبانی مدیترانه
peseta
U
سکه اسپانیولی با ارزش تقریبی 01پنس
tents
U
اموختن نوعی شراب شیرین اسپانیولی
ombre
U
نوعی بازی ورق سه نفری اسپانیولی
tent
U
اموختن نوعی شراب شیرین اسپانیولی
omber
U
نوعی بازی ورق سه نفری اسپانیولی
mestiza
U
کسیکه زاده اسپانیولی و هندی وامریکایی باشد
mozarrab
U
عیسوی اسپانیولی که تابع پادشاهان عرب بود
lugger
U
زورق بادبانی که یک یا چندبادبان چهار گوش داشته باشد
whisker pole
U
تیر وصل به دکل برای بادبانی دور از باد
Memling motif
U
طرح گل مملینگ
[این طرح الهام گرفته شده از آثار هنرمند بلژیکی قرن پانزدهم میلادی، هانس مملینگ است که در فرش های آن ناحیه به چشم می خورد.]
scuppering
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppers
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppered
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scupper
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
ship's manifest
U
صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
load line
U
خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
respondentia
U
وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
carry ship
U
کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
hawse
U
سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
lazar housek
U
عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
gunroom
U
مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
keel
U
حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
keels
U
حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
supercargo
U
نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
embarkation
U
بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
waterline
U
خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب
dan runner
U
کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
bill of health
U
گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
usura maritima
U
دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
the vessel was put a bout
U
جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند
quarterdeck
U
عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdecks
U
عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
yaw
U
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yawed
U
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
overboard
U
از کشتی بدریا روی کشتی
piracy
U
هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
cartel ship
U
کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
free on boand
U
تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
commercial
U
بازرگانی
trading
U
بازرگانی
commerce
U
بازرگانی
mercantile
U
بازرگانی
traded
U
بازرگانی
emporetic
U
بازرگانی
trade
U
بازرگانی
relating to business
<adj.>
U
بازرگانی
mercantile agent
U
بازرگانی
for-profit
<adj.>
U
بازرگانی
business
<adj.>
U
بازرگانی
corporate
[commercial]
<adj.>
U
بازرگانی
commercial
<adj.>
U
بازرگانی
merchantry
U
بازرگانی
trade deficit
U
کسری بازرگانی
commercial policy
U
سیاست بازرگانی
business union
U
اتحادیه بازرگانی
business fluctuations
U
نوسانات بازرگانی
commercial representative
U
نمایندگی بازرگانی
commercial revolution
U
انقلاب بازرگانی
business cycle
U
دور بازرگانی
business activity
U
فعالیت بازرگانی
commercial tax
U
مالیات بازرگانی
board of trade
U
وزارت بازرگانی
board of trade
U
هیئت بازرگانی
business enterprise
U
بنگاه بازرگانی
chamber of commerce
U
اطاق بازرگانی
trade mark
U
علامت بازرگانی
commercially
U
از راه بازرگانی
commercial attache
U
وابسته بازرگانی
chamber of trade
U
اتاق بازرگانی
trade secrets
U
اسرار بازرگانی
trade secret
U
اسرار بازرگانی
business
U
موسسه بازرگانی
idiograph
U
نشان بازرگانی
foreign trade
U
بازرگانی خارجی
internal trade
U
بازرگانی داخلی
trade fair
U
نمایشگاه بازرگانی
volume of trade
U
حجم بازرگانی
jobbing
U
واسطه بازرگانی
trade fairs
U
نمایشگاه بازرگانی
chamber of commerce
U
اتاق بازرگانی
merchant bank
U
بانک بازرگانی
bill exchange
U
برات بازرگانی
quasi commercial
U
نیمه بازرگانی
balance of trade
U
تراز بازرگانی
merchant marine
U
ناوگان بازرگانی
mercantilism
U
سیاست بازرگانی
emporia
U
مرکز بازرگانی
emporium
U
مرکز بازرگانی
emporiums
U
مرکز بازرگانی
commercial bank
U
بانگ بازرگانی
merchant banks
U
بانک بازرگانی
maritime commerce
U
بازرگانی دریایی
commercial banks
U
بانکهای بازرگانی
sea borne commerce
U
بازرگانی دردریا
businesses
U
موسسه بازرگانی
union
<adj.>
U
اتحادیه بازرگانی
trades unions
U
اتحادیه بازرگانی
trade unions
U
اتحادیه بازرگانی
trade union
U
اتحادیه بازرگانی
quasi commercial
U
شبه بازرگانی
domestic trade
U
بازرگانی داخلی
bilateral trade
U
بازرگانی دو طرفه
mart
U
مرکز بازرگانی
orthodromy
U
کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
semi naufragium
U
نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
orthodromics
U
کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
maritime
U
وابسته به بازرگانی دریایی
hanse
U
اتحادیه بازرگانی یا سیاسی
brokering
U
واسطه معاملات بازرگانی
mentoring
U
مرشدی
[تجارت و بازرگانی]
brokered
U
واسطه معاملات بازرگانی
broker
U
واسطه معاملات بازرگانی
firm
U
کارخانه موسسه بازرگانی
firmer
U
کارخانه موسسه بازرگانی
firmest
U
کارخانه موسسه بازرگانی
firms
U
کارخانه موسسه بازرگانی
brokers
U
واسطه معاملات بازرگانی
ideograph
U
سمبل و علامت بازرگانی
commercial intercourse
U
معامله یا مراوده بازرگانی
business cycle
U
دور فعالیت بازرگانی
businesses
U
کسب و کار بازرگانی
business
U
کسب و کار بازرگانی
business economics
U
علم اقتصاد بازرگانی
business transaction
U
داد و ستد بازرگانی
trade journal
U
روزنامه یا مجله بازرگانی
commercial center
[American]
U
مرکز تجاری
[تجارت و بازرگانی]
retail shopping centre
[British]
U
مجتمع تجاری
[تجارت و بازرگانی]
hermes
U
خدای بازرگانی ودزدی وسخنوری
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com