English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 209 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
sailer U کشتی بادبانی
sailing vessel U کشتی بادبانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
galleon U کشتی بادبانی بازرگانی یاجنگی اسپانیولی قرن پانزدهم
galleons U کشتی بادبانی بازرگانی یاجنگی اسپانیولی قرن پانزدهم
sailboat U کشتی بادبانی کشتی بادی
sailboats U کشتی بادبانی کشتی بادی
galley U کشتی پارویی یا بادبانی قرون وسطی
galleass U کشتی بادبانی و پارویی بزرگ قرون 71 و 81
windjammer U یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی
Other Matches
topgallant U سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
sailboat U قایق بادبانی
sailer U شناوه بادبانی
sailmaker'whipping U بست بادبانی
sailing boat U قایق بادبانی
sailboats U قایق بادبانی
sailcloth U پارچه بادبانی
sailing boats U قایق بادبانی
center board U ته قایق بادبانی
sailors U ملوان قایق بادبانی
masts U دکل قایق بادبانی
mast U دکل قایق بادبانی
day sailer U قایق بادبانی تفریحی
sailer U ملوان قایق بادبانی
topsoil schooner U ناو بادبانی دو دکله
sail cloth U پارچه بادبانی یا شراعی
running free U بادبانی با باد پاشنه
schooners U نوعی قایق بادبانی
schooner U نوعی قایق بادبانی
quint U قایق پنج بادبانی
sailor U ملوان قایق بادبانی
sloop U نوعی قایق بادبانی یک دکله
sailing U پارچه بادبانی سفر دریایی
felucca U نوعی قایق دو یاسه بادبانی مدیترانه
whisker pole U تیر وصل به دکل برای بادبانی دور از باد
lugger U زورق بادبانی که یک یا چندبادبان چهار گوش داشته باشد
scuppers U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppered U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scupper U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppering U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
ship's manifest U صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
load line U خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
respondentia U وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
carry ship U کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
hawse U سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
waterline U خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب
embarkation U بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
keel U حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
keels U حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
supercargo U نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
dan runner U کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
gunroom U مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
lazar housek U عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
bill of health U گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
usura maritima U دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
the vessel was put a bout U جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند
quarterdeck U عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdecks U عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
yaw U انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yawed U انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
overboard U از کشتی بدریا روی کشتی
piracy U هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
cartel ship U کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
free on boand U تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
orthodromy U کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
orthodromics U کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
semi naufragium U نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
prows U کشتی عرشه کشتی
prow U کشتی عرشه کشتی
keelage U حق ورود کشتی به بندر ورودیه کشتی به بندر
light ship U کشتی حامل فار دریایی کشتی حامل فانوس دریایی
dock receipt U قبض رسید ورود کشتی برای تعمیر اعلام ورود کشتی برای تعمیر
skag U قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
skeg U قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
catch U کشتی کج
vessels U کشتی
board U کشتی
carinae U کشتی
carina U کشتی
vessel U کشتی
flattest U پل کشتی
flat U پل کشتی
on the water U در کشتی
collier U کشتی
on the sea U در کشتی
on shipboard U در کشتی
on board a ship U در کشتی
ships U کشتی
ship کشتی
wrestling U کشتی
argo U کشتی
bottoms U کشتی
decks U پل کشتی
aft U در پس کشتی
foreship U سر کشتی
deck U پل کشتی
bottom U کشتی
afloat U در کشتی
decked U پل کشتی
hulk U کشتی
ark U کشتی
by water U با کشتی
bilge U اب ته کشتی
boarded U کشتی
ship haven U یک کش کشتی
hulks U کشتی
Take a copper vessel, pour water in it and let it stay overnight U کشتی مس
sail ho! U کشتی !کشتی !
puppis U کشتی دم
on shipboard U سوار کشتی
seaway U مسیر کشتی
packet boat U کشتی نامه بر
propeller U پروانه کشتی
ship building U کشتی سازی
ship handling U مانور با کشتی
on board a ship U سوار کشتی
dockyard U تعمیرگاه کشتی
bo's'n U افسر کشتی
shipper U مسافر کشتی
screwpropeller U پروانه کشتی
bulkheads U تیغه در کشتی
sea anchor U لنگر کشتی
sea fight U جنگ کشتی ها
sea gauge U اب نشین کشتی
double-deckers U کشتی دوعرشهای
dockyards U تعمیرگاه کشتی
bos'n U افسر کشتی
bulkhead U تیغه در کشتی
tonnage U فرفیت کشتی
ship papers U اسناد کشتی
shipbuilding U کشتی سازی
pancratist U کشتی گیر
pleasure boat U کشتی تفرجی
docked U تعمیرگاه کشتی
ship's master U افسرارشد کشتی
shipload U بار کشتی
berth U خوابگاه کشتی
predial or prae U کشتی روستایی
berthed U خوابگاه کشتی
shipboard U صحنه کشتی
strands U به گل نشستن کشتی
strand U به گل نشستن کشتی
berthing U خوابگاه کشتی
docks U تعمیرگاه کشتی
shipboard U پهلوی کشتی
double-decker U کشتی دوعرشهای
privateer U کشتی مسلح
dock U تعمیرگاه کشتی
berths U خوابگاه کشتی
wrecked U کشتی شکسته
parent ship U کشتی مادر
passenger liner U کشتی مسافری
ship propeller U پروانه کشتی
roadstead U کشتی گاه
rhumb line U خط انحراف کشتی
rhumb U خط سیر کشتی
passenger liner U کشتی مسافربری
pilotage U راهنمایی کشتی
ship safety U سلامت کشتی
shipowner U مالک کشتی
shipowner U صاحب کشتی
shipmaster U رئیس کشتی
cargo U محموله کشتی
cargoes U محموله کشتی
shipboard U کنار کشتی
bosun U افسر کشتی
kedge U تغییرجهت کشتی
air ship U کشتی هوایی
alee U پناهگاه کشتی
amid ships U درمیان کشتی
amidships U درمیان کشتی
aport U بطرف چپ کشتی
argosy U کشتی بزرگ
argosy U کشتی تجاری
foreship U دماغه کشتی
at the fore U در جلوی کشتی
flying dutchman U شبح کشتی
auxiliary ship U کشتی تدارکاتی
flag ship U کشتی پیشرو
fire ship U کشتی اتش زن
afterdeck U عقب کشتی
affreightment U اجاره کشتی
aerographer U هواشناسی کشتی
jerque U بازرسی کشتی
inboard U داخل کشتی
in the hold U در انبار کشتی
imbark U در کشتی گذاشتن
icebreaker U کشتی یخ شکن
ice breaker U کشتی یخ شکن
hermaphrodite brig U کشتی دو دگله
he went aboard the ship به کشتی درآمد
he went aboard the ship او داخل کشتی شد
coal whipper U زغال کش کشتی
greco roman U کشتی فرنگی
aeroboat U کشتی طیار
ferry boat U کشتی گذاره
exs U تحویل از کشتی
cargo boat U کشتی بارکش
cargo boat U کشتی باری
cargo liner U کشتی باری
cargo ship U کشتی باری
carina U کشتی حمال
cook house U اشپزخانه کشتی
carrying vessel U کشتی باربری
castway U کشتی شکسته
catch as catch can U کشتی ازاد
caulker U درزگیر کشتی
commondo ship U کشتی نیروبر
commercial marine U کشتی تجاری
combatant vessel U کشتی جنگی
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com