Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
loan shark
U
کسی که پول با بهرهی زیاد قرض میدهد
loan sharks
U
کسی که پول با بهرهی زیاد قرض میدهد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
textualist
U
کسی که زیاد به نص یا لفظ اهمیت میدهد
crowding out effect
U
اندیشهای که استقراض بسیار زیاد دولت وجوه قابل دسترس وام گیرندگان خصوصی را کاهش میدهد
load call
U
وسیلهای مملو از سیال برای ایجاد نیروهای زیاد با دقت زیاد
compression ignition
U
احتراق مخلوط سوخت و هوادر اثر دمای زیاد حاصل ازترکم و فشار زیاد در سیلندرموتور دیزل
logical
U
حرف یا کلمهای که عمل منط قی که انجام میدهد را شرح میدهد.
I didnt get much sleep.
U
زیاد خوابم نبرد ( زیاد نخوابیدم)
dma
U
UPC ای که به کنترولی DMA اجازه ارسال داده روی باس در حین دورههای ساعت میدهد وقتی که دستورات داخلی یا NOP را انجام میدهد
overbuild
U
زیاد ساختمان کردن در بخشی از شهرکه زیاد دران ساختمان کرده اند
support
U
CI مخصوص که با cpu کار میکند و یک تابع جمع یا عملیات استاندارد را به سرعت انجام میدهد و سرعت پردازش را افزایش میدهد
graphics
U
پردازنده جانبی که سرعت نمایش را افزایش میدهد. محل پیکس ها را محاسبه میکند که خط c شکل را می سازند و آنها را نمایش میدهد
ToolTips
U
برنامهای که تحت ویندوز کار میکند و یک خط از متن را زیر یک نشانه نشان میدهد وقتی که کاربر نشانه را روی آن قرار میدهد
to hold somebody in great respect
U
کسی را زیاد محترم داشتن
[احترام زیاد گذاشتن به کسی]
supervisory
U
1-سیگنالی که نشان میدهد آیا مدار مشغول است یا خیر. 2-سیگنالی که وضعیت وسیله را نشان میدهد
HTML
U
مجموعهای از کدهای مخصوص که نحوه و نوعی که برای نمایش متن به کار می رود نشان میدهد و امکان ارتباط از طریق کلمات خاص درون متن به بخشهای دیگر متن یا متنهای دیگر میدهد
surcharge
U
زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
surcharges
U
زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
high speed
U
با سرعت زیاد راندن با سرعت زیاد
to a large extent
U
زیاد
rife
U
زیاد
profusely
U
زیاد
for all the world
U
بی کم و زیاد
great-
U
زیاد
profoundly
U
زیاد
great
U
زیاد
greatest
U
زیاد
too much
U
زیاد
supererogatory
U
زیاد
quite a few
<idiom>
U
زیاد
thick
U
زیاد
squeamishness
U
زیاد
thicker
U
زیاد
thickest
U
زیاد
many
U
زیاد
late
U
زیاد
excessive
U
زیاد
intensely
U
زیاد
very
U
زیاد
intensively
U
زیاد
heavily
U
زیاد
no end of
U
زیاد
overmuch
U
زیاد
mickle
U
زیاد
vastly
U
زیاد
heart break
U
غم زیاد
widest
U
زیاد
wider
U
زیاد
wide
U
زیاد
not a lettle
U
زیاد
muckle
U
زیاد
greatly
U
زیاد
outrageously
U
زیاد
over and above
U
زیاد
immoderate
U
زیاد
tremendously
U
زیاد
widely
U
زیاد
copious
U
زیاد
hugely
U
زیاد
mortally
U
زیاد
heartbreak
U
غم زیاد
much
U
زیاد
effusively
U
زیاد
mickle or muckle
U
زیاد
in excess
U
زیاد
fulsome
U
زیاد
intense
U
زیاد
superabundant
U
زیاد
highest
U
زیاد
extortionate
U
زیاد
in quantities
U
زیاد
extortionary
U
زیاد
highly
U
زیاد
immane
U
زیاد
plaguily
U
زیاد
plethoric
U
زیاد
too
U
زیاد
highs
U
زیاد
glaring
U
زیاد
squeamishly
U
زیاد
egregiously
U
زیاد
numerous
U
زیاد
extensive
U
زیاد
overly
U
زیاد
ranksack
U
زیاد
generous
U
زیاد
high
U
زیاد
swingeing
U
زیاد
large adv
U
زیاد
populous
U
زیاد
apace
U
باسرعت زیاد
riches
U
ثروت زیاد
extensively
U
باوسعت زیاد
mass bombing
U
بمباران زیاد
mass casualties
U
تلفات زیاد
tremendous
U
مقدار زیاد
longed
U
مدت زیاد
longs
U
مدت زیاد
longest
U
مدت زیاد
add
زیاد کردن
heightens
U
زیاد کردن
meticulously
U
با دقت زیاد
escalate
U
زیاد شدن
escalated
U
زیاد شدن
escalates
U
زیاد شدن
escalating
U
زیاد شدن
rigors
U
دقت زیاد
left over
U
زیاد امده
latifundia
U
املاک زیاد
rigorously
U
با دقت زیاد
rigour
U
دقت زیاد
rigours
U
دقت زیاد
magna cum laude
U
با امتیاز زیاد
longer
U
مدت زیاد
with much regret
U
با تاسف زیاد
proliferate
U
زیاد شدن
with many regrets
U
با تاسف زیاد
proliferates
U
زیاد شدن
slashing
U
تخفیف زیاد
proliferating
U
زیاد شدن
fixations
U
عشق زیاد
fixation
U
عشق زیاد
overwork
U
زیاد کارکردن
violent pain
U
درد زیاد
overworked
U
زیاد کارکردن
fixation
U
دلبستگی زیاد
overworking
U
زیاد کارکردن
overworks
U
زیاد کارکردن
fixations
U
دلبستگی زیاد
longings
U
ارزوی زیاد
macro
U
رشد زیاد
heightened
U
زیاد کردن
heighten
U
زیاد کردن
infinitely
U
خیلی زیاد
long-
U
مدت زیاد
long
U
مدت زیاد
long range
U
با برد زیاد
keenly
U
سخت زیاد
abound
زیاد بودن
quantities
U
تعداد زیاد
heightening
U
زیاد کردن
quantity
U
تعداد زیاد
to toll up
U
زیاد شدن
long precision
U
دقت زیاد
wheen
U
تعداد زیاد
exceedingly
U
بحد زیاد
propagate
U
زیاد کردن
overstock
U
زیاد پر کردن
overvoltage
U
فشار زیاد
superabundant
U
خیلی زیاد
overwrite
U
زیاد نوشتن
scrupulousy
U
بادقت زیاد
scrupulousness
U
دقت زیاد
particularity
U
دقت زیاد
longing
U
ارزوی زیاد
expanse
U
فضای زیاد
overrider
U
حق دلالی زیاد
slather
U
مقدار زیاد
superelevation
U
ارتفاع زیاد
overdrssed
U
زیاد اراسته
subtility
U
دقت زیاد
vehement
U
باحرارت زیاد
vehemently
U
باحرارت زیاد
struck with teror
U
زیاد ترسیده
overlabour
U
زیاد کارکردن
so many
U
انیقدر زیاد
overmoke
U
زیاد سیگارکشیدن
expanses
U
فضای زیاد
glare
U
درخشندگی زیاد
profuse of gilfts
U
زیاد بخشنده
prosternation
U
سستی زیاد
prosternation
U
ضعف زیاد
ravenousness
U
گرسنگی زیاد
ravenous hunger
U
گرسنگی زیاد
punctiliousness
U
دقت زیاد
rapturously
U
با شعف زیاد
queazy
U
زیاد دقیق
quick wit
U
هوش زیاد
profound interest
U
دلبستگی زیاد
rigor
U
دقت زیاد
glared
U
درخشندگی زیاد
glares
U
درخشندگی زیاد
scrupulosity
U
دقت زیاد
sale on a large scale
U
فروش زیاد
polymathy
U
دانش زیاد
polyphagia
U
اشتهای زیاد
polyuria
U
ادرار زیاد
pretentiously
U
با ادعای زیاد
pretentiousness
U
ادعایی زیاد
quillet
U
دقت زیاد
propagated
U
زیاد کردن
vast
U
زیاد عظیم
obstipation
U
یبوست زیاد
cambers
U
افزایش زیاد
to run rup
U
زیاد کردن
camber
U
افزایش زیاد
onding
U
بارندگی زیاد
over anxiety
U
دل واپسی زیاد
to overleap oneself
U
زیاد دورافتادن
over anxious
U
زیاد دل واپس
raff
U
خیلی زیاد
considerably
U
نسبتا"زیاد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com