English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
bargain hunter U کسی که دنبال قیمت خیلی ارزان می گردد.
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
He is looking for trouble. U دنبال شر می گردد
flophouses U اطاق ارزان قیمت
flophouse U اطاق ارزان قیمت
cheap labor U نیروی کار ارزان قیمت
calico U پارچههای پنبهای ارزان قیمت
five and ten U مغازه اجناس ارزان قیمت
barrelhouse U میکده ورقاصخانه ارزان قیمت
good deal <idiom> U قیمت ارزان باکیفیتی بالا
finds U برنامه کمکی در ویندوز که در همه دیسکها دنبال یک فایل یا پوشه یا کامپیوتر مشخص می گردد
find U برنامه کمکی در ویندوز که در همه دیسکها دنبال یک فایل یا پوشه یا کامپیوتر مشخص می گردد
datacom U امکان ارتباط دادهای مخابره ارزان قیمت
honky tonk U محل رقص یا کلوپ شبانه ارزان قیمت
flea market U بازار مخصوص فروش اشیاء ارزان قیمت یادست دوم
flea markets U بازار مخصوص فروش اشیاء ارزان قیمت یادست دوم
anti- U برنامه نرم افزاری که در کامپیوتر به دنبال ویروس می گردد و پیش از اینکه به داده یا فایل آسیب برساند آنرا نابود میکند
dump U بقیمت خیلی ارزان فروختن فرورفتن درخیالات واهی حالت مالخو لیایی
highway robbery <idiom> U قیمت خیلی بالا
aniline U رنگ شیمایی آنیلینی که ارزان قیمت بوده ولی ثبات رنگی خوبی ندارد لذا مناسب رنگرزی فرش نیست
close price U دز خرید وفروش سهام حالتی را گویندکه قیمت خرید و فروش به هم خیلی نزدیک باشد
kinked demand curve U و اگر فروشنده قیمت کالا راکاهش دهد فروش وی بیشترنخواهد شد زیرا سایرفروشندگان قیمت خود راپائین اورده و از کاهش قیمت تبعیت میکنند .
reserve price U قیمت پنهانی [در حراجی های فرش و در بازارهای خارج استفاده می شود یعنی صاحب فرش، یک قیمت حداقل در نظر می گیرد و اگر در مزایده قیمت پیشنهادی از آن پایین تر باشد، از فروش امتناع می کند.]
current standard cost U مقیاس سنجش قیمت کالای تولیدی یا مواد اولیه با قیمت پایه است
cost plus pricing U تعیین قیمت فروش با افزودن ضریب مخصوص منفعت به قیمت تمام شده
unbundled software U نرم افزاری که قیمت آن همراه با قیمت قطعه نیست
she has a well poised head U وضع سرش در روی بدنش خیلی خیلی خوش نما است
paint oneself into a corner <idiom> U گرفتارشدن درشرایط خیلی بدو رهایی آن خیلی سخت است
go great guns <idiom> U موفقیت آمیز،انجام کاری خیلی سریع یا خیلی سخت
i am very keen on going there U من خیلی مشتاقم انجا بروم خیلی دلم میخواهد به انجابروم
microfilm U فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilms U فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilming U فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilmed U فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
sottovoce U صدای خیلی یواش اهنگ خیلی اهسته
underprice U قیمت پایین تراز قیمت بازار
very low frequency U فرکانس خیلی کم در ارتفاع خیلی پایین
value added U قیمت یا ارزش افزوده شده قیمت یک محصول در بازاربدون توجه به ارزش مواداولیه یی که در تولید ان به کار رفته است
stock watering U سهام تاسیسات گرانقیمتی رابا قیمت اختیاری در بورس فروختن که مالا" به تقلیل قیمت سایر سهام منتهی شود
list price U فهرست قیمت اجناس فهرستی که در ان قیمت اجناس یا اگهی ویاکالاهای تجارتی رانوشته اند
paasche price index U یعنی حاصلضرب قیمت و مقدار پایه بخش برحاصلضرب قیمت و مقدار درسال جاری
last price U اخرین قیمت حداقل قیمت
normal price U قیمت عادی قیمت معمولی
shadow price U شبه قیمت قیمت ضمنی
quantum valebat U در مواقعی که جنسی بدون تعیین قیمت دقیق فروخته و شرط شود که قیمت بر مبنای قاعده فوق بعدا" پرداخت شود
ponderous U خیلی سنگین خیلی کودن
rattling U خیلی تند خیلی خوب
spiral of wages and prices U حرکت تسلسلی مزدها و قیمت ها مارپیچ مزدها و قیمت ها
microcomputer U ارزان
inexpensively U ارزان
low priced U ارزان
jitney U ارزان
hand me down U ارزان
hand-me-down U ارزان
cut rate U ارزان
inexpensive U ارزان
micro U ارزان
micros U ارزان
cheapest U ارزان
penny a line U ارزان
cheaper U ارزان
cheap U ارزان
hand-me-downs U ارزان
unsettling U آنچهباعثعصبانیتوخشمشما گردد
to sell off U ارزان فروختن
undersell U ارزان تر فروختن
dirt cheap U بسیار ارزان
brummagem U پست ارزان
to pull down U ارزان کردن
to look down U ارزان شدن
gimcrack U بازیچه ارزان
cheapskate U ادم ارزان خر
cheap labor U کار ارزان
look down U ارزان شدن
easy money U پول ارزان
gasper U سیگارت ارزان
red eye U ویسکی ارزان
flivver U اتومبیل ارزان
off season U ارزان تر از معمول
grotty U ارزان و کثیف
jerry built U ارزان بناشده
jerry-built U ارزان بناشده
bargain U خرید ارزان
doss-houses U مسافرخانهی ارزان
doss-house U مسافرخانهی ارزان
cheap money U پول ارزان
penny gaff U نمایشگاه ارزان
gaff U تفریحگاه ارزان پیرمردپرحرف
hand me down U لباس ارزان ودوخته
gladstone U نوعی شراب ارزان
hand-me-down U لباس ارزان ودوخته
penny a line U ارزان نویس بی مایه
woodbind U سیگار برگ ارزان
woodbine U سیگار برگ ارزان
hand-me-downs U لباس ارزان ودوخته
covenant U که بین طرفین مبادله می گردد
He wont be back for another six months. U رفته که تا 6 ماه دیگه بر گردد
The earth moves round the sun . U زمین بدور خورشید می گردد
covenants U که بین طرفین مبادله می گردد
Spint not against heaven,it will fall back in thy . <proverb> U بر آسمان تف مکن,که به صورتت بر مى گردد .
reductase U دیاستازی که موجب تقلیل و حل گردد
That is despised which is cheaply obtained. <proverb> U ارزان یافته خوار است .
cheapen U ارزان شدن تحقیر کردن
cheapened U ارزان شدن تحقیر کردن
cheapening U ارزان شدن تحقیر کردن
profit cannibalism U افراط در تخفیف و ارزان فروشی
cheapens U ارزان شدن تحقیر کردن
bargaining U قرارداد معامله خرید ارزان
bargained U قرارداد معامله خرید ارزان
bargain U قرارداد معامله خرید ارزان
jerry build U با مصالح ارزان ساختمان کردن
gallery U جای ارزان اطاق نقاشی
skid row U محله مشروب فروشهای ارزان
penny barber U دلاک ارزان یا دینار گیر
galleries U جای ارزان اطاق نقاشی
bargains U قرارداد معامله خرید ارزان
ten cent store U فروشگاه دارای کالاهای ارزان
It is dirt cheap . It is a give - away . U مفت است ( بی نهایت ارزان )
tacit collusion U حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
emergency U خیلی خیلی فوری
emergencies U خیلی خیلی فوری
Everything goes back to its origin . <proverb> U باز گردد به اصل خود هر چیز .
dedication U قصدایجاد چنین تاسیسی استنباط گردد
dedications U قصدایجاد چنین تاسیسی استنباط گردد
sell off U ارزان فروختن فروش یکجا وارزان
wood bine U ویشه تاک جنگلی یکجورسیگار ارزان
save all U چیزی که مانع زیان گردد پایه شمعدان
riffled U کمی عمق رودخانه که موجب تقسیم اب گردد
proteranthous U دارای گلهاییکه قبل از برگ فاهر گردد
riffles U کمی عمق رودخانه که موجب تقسیم اب گردد
riffling U کمی عمق رودخانه که موجب تقسیم اب گردد
It was inappropriate to make such a remark . U مناسبت نداشت چنین مطلبی اظهار گردد
registers U ثبات انتقال که خروجی آن به ورودی اش برمی گردد.
registering U ثبات انتقال که خروجی آن به ورودی اش برمی گردد.
register U ثبات انتقال که خروجی آن به ورودی اش برمی گردد.
riffle U کمی عمق رودخانه که موجب تقسیم اب گردد
delay U دوباه تولید میشود و به ورودی برمی گردد
delaying U دوباه تولید میشود و به ورودی برمی گردد
delays U دوباه تولید میشود و به ورودی برمی گردد
Unless otherwise stated . U مگر اینکه خلاف ( عکس ) آن اظهار گردد
gutter man U دوره گردیکه چیزهای ارزان وکهنه می فروشد
leading article U کالایی که ارزان می فروشندتاخریداران رابکالاهای دیگرجلب کند
leading articles U کالایی که ارزان می فروشندتاخریداران رابکالاهای دیگرجلب کند
koalapad U صفحه دیجیتالی کننده ارزان برای ریزکامپیوترها
jim dandy U ادم خیلی شیک چیز خیلی شیک
marginal cost pricing U قیمت گذاری بر مبنای هزینه نهائی قیمت معادل هزینه نهائی
When one door shuts another opens. <proverb> U وقتى درى بسته مى شود در دیگرى باز مى گردد .
forces U ضربهای که گوی اصلی بیلیارد متوقف میشودیا بر می گردد
forcing U ضربهای که گوی اصلی بیلیارد متوقف میشودیا بر می گردد
out and in U گویی که با پیچش بطرف شیارمی رود و برمی گردد
polder U زمین پست ساحلی که بوسیله سد بندی مزروع گردد
force U ضربهای که گوی اصلی بیلیارد متوقف میشودیا بر می گردد
Is there an inexpensive restaurant around here? U آیا رستوران ارزان این اطراف پیدا میشود؟
Is there an inexpensive restaurant around here? U آیا رستوران ارزان این نزدیکی ها پیدا میشود؟
in irons U نقص در تعیین سمت حرکت که در نتیجه قایق بعقب بر می گردد
annulus U دایرهای که بوسیلهء گردش یک دایره وراء محیط خودتشکیل گردد
asset U جمع دارایی شخص که بایستی بابت دیون او پرداخت گردد
eds U وسیلهای که بطور الکترویکی میتواندپاک شده و برنامه ریزی گردد
progressive rebate U تخفیفی که با بالا رفتن حجم خرید به درصد ان افزوده می گردد
circulating U ثبات حرکتی که خروجی آن از طریق یک حلقه بسته به ورودی آن بر می گردد
curved weft U [انتهای نخ پودی که به زیر تارهای انتهایی خم شده و محکم می گردد.]
rear U دنبال
pickup artist U زن دنبال کن
attachment U دنبال
in the wake of U در دنبال
pope's nose U دنبال چه
parsmip nose U دنبال چه
reared U دنبال
rearing U دنبال
pursuit U دنبال
pursuits U دنبال
philanderer U زن دنبال کن
philanderers U زن دنبال کن
rears U دنبال
dangler U دنبال رو
player [American E] U زن دنبال کن
pick-up artist U زن دنبال کن
trover U دعوی مطالبه قیمت مال مغصوب دعوی مطالبه قیمت مال مورد استفاده بلاجهت
typematic U هر کاراکتر صفحه کلید که تاوقتی بر ان فشار وارد میشود تکرار می گردد
documenting U فرآیندی که طی آن متنی که تصادفاگ پاک شده است دوباره برمی گردد
document U فرآیندی که طی آن متنی که تصادفاگ پاک شده است دوباره برمی گردد
documented U فرآیندی که طی آن متنی که تصادفاگ پاک شده است دوباره برمی گردد
perfect participle U وجه وصفی معلوم که برای ساختن ماضی نقلی اغاز گردد
hitches U نوعی پاس که دریافت کننده به جلو می دود و به طرف بیرون بر می گردد
hitching U نوعی پاس که دریافت کننده به جلو می دود و به طرف بیرون بر می گردد
hitch U نوعی پاس که دریافت کننده به جلو می دود و به طرف بیرون بر می گردد
alumetize U الومینیوم روی فولاد باپیستوله تزریق شده و سپس گداخته می گردد
hitched U نوعی پاس که دریافت کننده به جلو می دود و به طرف بیرون بر می گردد
eerom U دستگاهی که به طور الکتریکی پاک شده و مجددا" برنامه ریزی می گردد
debt limit U حداکثر مبلغی که یک واحددولتی میتواند مدیون گردد وبیش از ان مجاز نیست
observation pipe U لوله ایکه جهت تعیین سطح اب زیرزمینی درزمین حفر گردد
jumble shop U دکانی که خرده ریز و کالای گوناگون ارزان و نیمدار دران میفروشند
pursuant U دنبال کننده
traces U دنبال کردن
chased U دنبال کردن
to give chase U دنبال کردن
traced U دنبال کردن
dog U دنبال کردن
reopened U دنبال کردن
dogs U دنبال کردن
graph follower U دنبال گر گراف
reopen U دنبال کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com